کوشو نیوانو*
همه شادی و روشنی بهره روح باد
مطلب زیر از آن روی منتشر میشود که چشماندازش امید، هیجان زندگی و شادبودن است. روزنامه «شرق» برای وفاداری به امید و شادی همواره سعی کرده است انعکاسدهنده دستنوشتههایی باشد که چنین اهدافی را در بطن خود پرورش میدهند. امیدواریم پیام این مطلب نیز برای مخاطبان ما بازتابدهنده بهروزی، نیکروزی و شادی باشد.


مطلب زیر از آن روی منتشر میشود که چشماندازش امید، هیجان زندگی و شادبودن است. روزنامه «شرق» برای وفاداری به امید و شادی همواره سعی کرده است انعکاسدهنده دستنوشتههایی باشد که چنین اهدافی را در بطن خود پرورش میدهند. امیدواریم پیام این مطلب نیز برای مخاطبان ما بازتابدهنده بهروزی، نیکروزی و شادی باشد.
هراکلیتوس میگفت نمیتوان در یک رودخانه دو بار پا گذاشت، زیرا وقتی بار دوم از رودخانه عبور میکنی، نه آن رودخانه، رودخانه قبلی است و نه تو آن انسان قبل هستی. من باور دارم روزها و شبها و ساعتها و دقیقهها تکراری نیستند. ما هر لحظه در موقعیت تازهای از زمان و مکان قرار داریم. در موقعیت تازه باید جان و اندیشه ما طراوت و تازگی داشته باشد.
حاصلکردن شادی در وضعیت کنونی
مکتوب نیلوفر مملو از عطای برازندگی و اهدای شایستگی است. هر بخش آن را مطالعه میکنید، سهمی از سزاواری و برخورداری نصیب میبرید. بنابراین، وقتی آن را به دقت و با ذهنی گشوده و روشن میخوانید و به آن عمل میکنید، تصورش دشوار است که از کسب شایستگی و اخذ برازندگی محروم بمانید. باید تازگی را در معنای متن دریابید. «نگران نباشید. همه چیز آنطور که بودا میخواهد اتفاق میافتد»؛ این گفتههای استاد نیکو نیوانو در زندگی همواره مددرسان من بوده است. بعد از آنکه پسرم متولد شد، خیلی زود یک نوع اگزما روی صورت او به چشم آمد. در حالت عادی، او نوزاد آرامی بود، اما وقتی خوابش میآمد و به همین سبب گریه میکرد، در این وضعیت دمای بدن او بالا میرفت و صورت او به طرز آزاردهندهای خارش میگرفت، طوری که نمیتوانست بخوابد. من برای اینکه نگذارم او این راشهای پوستی را خراش دهد و کمک کنم حتی به قدر اندکی بیارامد، هر شب روی مبل مینشستم و تا صبح او را در دامان خودم نگه میداشتم. این وضعیت چندماهی ادامه داشت و با اینکه هر دارویی را امتحان میکردیم، راشهای پوستی او نهتنها بهتر نشدند بلکه در همه جای صورت پخش شدند. وقتی پسرم در آغوشم بود، به صورت کوچک او نگاه میکردم و از خود میپرسیدم این وضعیت دردآور تا چه هنگام ادامه خواهد داشت. دلم برای او میسوخت و آنقدر برای او احساس تأسف میکردم که اشکم مدام سرازیر بود. یک روز ایدهای به ذهنم رسید؛ اگر پسر من این راش پوستی را در صورت نداشت، زندگی ما اکنون چه شکلی بود؟ چون او فرزند چهارم من بود احتمالا با خیال راحت او را پیش بقیه اعضای خانواده میگذاشتم و برای انجام وظایف دیگرم از خانه بیرون میرفتم. تغییر ذهنیت ما بهسختی امکانپذیر است. زندگی ما باید تغییر کند. وضعیت ذهنی ما به خاطر ایمان ما تغییر میکند و با تغییر طرز فکر، تغییر در زندگی به وجود میآید. اینها سزاواریها و شایستگیهای سبک زندگی ایمانی هستند. بنابراین، همیشه در ایماندوستی و دینورزی، شایستگی و برازندگی وجود دارد. وقتی به وضعیت زندگیام از این زاویه نگاه کردم، زمانی که برای پرستاری پسرم صرف میکردم، به عنوان یک هدیه ارزشمند از طرف بودا برای هر دو ما در نظرم پدیدار میشد. همچنین کمکم به این پی بردم که علیرغم اینکه او در صورتش اگزمای براق قرمزی داشت، هر سه خواهر او همیشه با مهر دور ما جمع میشدند تا او را نگه دارند و نوازشش کنند. شوهرم و والدینم بهترین حمایت و پشتیبانی را از من به عمل میآوردند و مدام دلداری میگرفتم. فکرکردن به عشقی که آنها نثار من میکردند، مرا دلگرم و روحیه مرا شادمان میکرد و من به مرور واقعا احساس شادی داشتم. اگر من تنها معطوف و مصروف به رنج رویداد بودم، احتمالا به محبتی که همه در خانواده به من نشان میدادند، واقف نمیشدم و شادمانی شیرینی را که آن زمان احساس کردم، هرگز تجربه نمیکردم. استادم همیشه میگوید: «شادی هیچوقت با تقلای بیحاصل و جستوجوی گزاف، به دست نمیآید. شادی چیزی است که آن را همینجا و در همین لحظه پیدا مشاهده میکنید». به جای انکار وجود مشکل یا مشغولکردن ذهن با تلاش نابجا و بیهنگام برای حل آن، آموختن شیوه یافتن لذتی که در هر وضعیت نهفته است، مسیر صحیح رهایی و رستگاری را برای ما هموار میکند. من احساس میکنم در این حال، گفتههای استادم برایم تداعی میشود که: «هر چیزی طبق خواست بودا اتفاق میافتد». اگر ما واقعا به این اعتقاد داشته باشیم، اگر به آن از صمیم قلب اطمینان داشته باشیم، میزان شادی که میتوانیم در زندگی پیدا کنیم بسیار عظیم و وسیع میشود. وقتی ما حضور بودا را در هر پدیدهای میبینیم، حتی تشویش گرفتاری و مصیبت میتواند برای همه ما به برخورداری و موهبت شایسته تبدیل شود. در وضعیت خودم همینطور که روزها میگذشتند، ناگهان متوجه شدم اگزمای صورت پسرم درنهایت به اندازه یک نقطه رسیده است که دیگر حقیقتا او را آزار نمیداد. در بیشتر موارد، گذران معمولی و یکنواخت امور، یک نعمت است. افرادی که ایمان واقعی و عمیقی دارند، به صدق این سخنان آن استاد فرزانه مبنی بر کشف شادی همیشگی در اینجا و اکنون پی میبرند.
به ارمغان آوردن روشنایی برای نسلهای آینده
مهمترین اصلی که مردم را در ایمان به بودا هدایت میکند، به نظر من، اخذ نور بودا و انتقال آن به شکل صحیحش به دیگران است. تمام کاری که ما باید انجام دهیم، همین است که این مسیر روشنایی را پیشروی آنها قرار دهیم. یک روز استاد فرزانهام در نشستی درباره گسترش صلح، در سالن اجلاس مقدس ژاپن حاضر بود. سخنگوی جمعیت جوان فعالان صلح، بیانیه را قرائت کرد: «جمع ما حاضر است دوش به دوش رئیس بایستد و برای گسترش صلح فعالیت کند و عزم جدی این گروه برای به نمایش گذاشتن پرشور هیجانات را به رؤیت شما برساند. بزرگترین هدفی که جوانان میتوانند داشته باشند، تحقق صلح در تمام دنیاست. احساس من این را میگوید که جوانان طراوت گیاه نورسته و تازه جوانهزده را دارند. آنها قبراق و سرسبز و درحال رشد هستند و میتوانند ما را از باتلاق زمانه بیرون بکشند». جوانان آگاه بودند که زمزمههایی وجود خواهد داشت مبنی بر اینکه انتخاب عبارت «دوشادوش رئیس ایستادن» ممکن است جسارت باشد. مرد جوان با نگرانی از اینکه ممکن است خطا کرده باشد از فرصت بعدی که در اختیار داشت، بهره گرفت و از بنیانگذار راهنمایی خواست. او نیز گفت «شما جوانان باید پیشاپیش من قدم بردارید! به این ترتیب من میتوانم شما را زیر نظر داشته باشم و از شما حمایت کنم. اگر شما مسیر خود را گم کنید، من میتوانم راه راست و درست را به شما نشان دهم» که به این صورت، پیغام جدی مبنی بر تشویق و دلگرمی برای جوانان فرستاد. وقتی شما مسیر رساندن نور و روشنایی بودا را آماده میکنید، افرادی زیادی به سرعت حول شما جمع میشوند. افرادی با کیفیتهای برجسته به وجود میآیند و آنها خیل عظیمی از گونههای مختلف مردمی را با خود همراه میکنند. وقتی شما پشت سر این آدمها حرکت میکنید، نیاز نیست از عقبافتادن و پسماندن نگران باشید. بهواقع مهیاکردن صادقانه بستری مساعد در پرتو معارف بودا، برای شما کاملا روشنایی مضاعف در پی خواهد داشت. آدمهایی که خویشتن را کنار میکشند تا نور را به دیگران برسانند، افرادی هستند که واقعا بیشتر میدرخشند. ما همیشه باید به این فکر کنیم که چطور نور و روشنایی بودا را مستقیما به قلب آدمها برسانیم. این نور دیگرخواهی، روشنایی است که مسیر دستیابی به مرام بودا و رسیدن به شادی حقیقی را برای هرکسی به ارمغان میآورد. بنابراین میتوانیم آسودهخاطر و شادمان باشیم؛ چون ما نور بودا را کشف کردهایم و در آن مسیر قدم برمیداریم. اینکه شما بتوانید با بودا روبهرو شوید، اولا به داشتن ایمان متواضعانه شما، شخصیت بلندمرتبه و ذهن نجیب شما و به تمایل قلبیتان برای دیدن بودا و زندگیتان با قلبی که بودا آرزو میکند، بستگی دارد. این همان چیزی است که بهعنوان آموزه درمه در ایمانورزی برای ما اهمیت دارد.
بهترین بهره را از هر چیزی اندوختن
در کتاب پرورش آرزوها، نقلی از مکتوب نیلوفر درج است که من بهشدت برای آن ارزش قائلم. منطقی است که میگوید از هر فرصتی باید بهترین استفاده را ستاند. وقتی رخداد ناخوشایندی پیش میآید یا از روابط بین فردی آزاردهنده رنج میبریم، سریع به این فکر میکنیم که «آیا من کار اشتباهی انجام دادهام؟ چرا من باید متحمل این وضعیت شوم؟». این فکر در حالی به سراغ ما میآید که حتی انتظار میرود به این آگاه باشیم که همه چیز طبق منطق بودا با نظم و ترتیب الهی و معطوف به اینکه در زندگی شادی نصیب ما شود، اتفاق میافتد. البته هر چیزی همیشه حسب سببی پیش میآید. اغلب در مسیر زندگی، رسیدن به مقصد و در آغوش کشیدن مقصود مطلوب، زمانبر است اما این تأخیر و تطویل نباید ناپسند تلقی شود. بنیانگذار گفت: «در این مواقع به شما فرصتی اعطا شده تا کار را به بهترین وجه انجام دهید». شما باید به خاطر اهدای فرصت لایقشدن که به شما ارزانی شده است، سپاسگزار باشید. اگر به نظم کیهانی و تناسب پیشامدها، بهدرستی واقف شویم، نیک درمییابیم که تمامی حوادث و رویدادهایی که بر زندگی ما عارض میشوند، سببساز ترقی و تعالی ما خواهند بود؛ بنابراین «شادیابی اینجایی و اکنونی» را فروگذار نمیکنیم و نسبت به «ارزش وجودی خود» غفلت نمیورزیم و «از هر واقعه، نیکوترین بهرهها» را اخذ میکنیم.
* کوشو نیوانو، عضو بودایی هیئتمدیره کمیته اجرائی مرکز جهانی ادیان برای صلح و عضو ارشد فدراسیون نهادهای دینی ژاپن