زنگ خطر برای نظام بینالملل
تقابل ترامپ و جیدی ونس در دیدار با زلنسکی در اتاق بیضیشکل کاخ سفید، بیشازپیش زنگ خطر را برای نظام بینالمللی مستقر و سازوکارهای آن به صدا درآورد. در تقابلی که خارج از عرف بینالملل بود، ناگهان بیننده این صحنهها را به دوران قبل از جنگ جهانی دوم و حتی قبلتر پرتاب کرد. این در حالی است که بعد از گذشت قرون متمادی که منافع و علایق کشورها بهعنوان پیشران بیقیدوشرط اقدامات آنها در صحنه بینالمللی بود، با شکلگیری پیمان وستفالی، سپس کنگره وین و در نهایت تشکیل سازمان ملل، اقدام نامحدود براساس این علایق و اراده یکجانبه کشورها، روزبهروز محدودتر شده بود.


حمیدرضا اکبرپور*: تقابل ترامپ و جیدی ونس در دیدار با زلنسکی در اتاق بیضیشکل کاخ سفید، بیشازپیش زنگ خطر را برای نظام بینالمللی مستقر و سازوکارهای آن به صدا درآورد. در تقابلی که خارج از عرف بینالملل بود، ناگهان بیننده این صحنهها را به دوران قبل از جنگ جهانی دوم و حتی قبلتر پرتاب کرد. این در حالی است که بعد از گذشت قرون متمادی که منافع و علایق کشورها بهعنوان پیشران بیقیدوشرط اقدامات آنها در صحنه بینالمللی بود، با شکلگیری پیمان وستفالی، سپس کنگره وین و در نهایت تشکیل سازمان ملل، اقدام نامحدود براساس این علایق و اراده یکجانبه کشورها، روزبهروز محدودتر شده بود.
ترامپ که در دور نخست ریاستجمهوری خود، شمهای از اقدامات ضدساختاری خود را به نمایش گذاشته بود، این بار و در دور دوم ریاستجمهوری به نظر میرسد با جسارت بیشتر و محافظهکاری کمتر سعی دارد بیخ و بن نظم بینالمللی حاکم و ساختار و سازکارهای آن را دچار تحول کند. خروج از سازمانها و نهادهای بینالمللی فراگیر جهانی نظیر سازمان بهداشت جهانی و شورای حقوق بشر، نقض بنیادیترین اصول حقوق بینالمللی حاکم بر روابط بینالملل نظیر اصل وفای به عهد (Pacta sunt servanda) که دارای بالاترین مرتبه در سلسلهمراتب اصول منبعث از حقوق بینالملل است و همچنین تهدید اصل تمامیت ارضی یا یکپارچگی سرزمینی (Territorial Integrity) برخی کشورها نظیر کانادا از مصادیق بارز این رویکرد است.
این رویکرد ترامپ میتواند بسیار پررنگتر شود و مشکلات بزرگتر و دشوارتری نیز برای نظم حاکم در عرصه بینالملل ایجاد کند. ایالات متحده بهعنوان یکی از دو اَبَرقدرت بعد از جنگ جهانی اگرچه در بُعد نظامی و سیاسی پیوسته با بلوک شرق گلاویز بود، اما قریب به اتفاق ساختارها و سازوکارهای بینالمللی در نظم جهانی پساجنگ جهانی دوم، ماحصل همکاری و راهبری ایالات متحده بوده است. بسیاری از کنوانسیونها، سازمانهای بینالمللی و روندهای بینالمللی با خواست و قدرت ایالات متحده به پیش رفته است. اما اکنون ترامپ، تبر به دست در حال تیشهزدن به ریشه این نظمی است که ماحصل هژمونی ایالات متحده بوده است.
با این تفاسیر به نظر میرسد به سمت نوعی هرجومرج موقت در نظام بینالمللی خواهیم رفت. بسیاری از اصول و قواعد بینالملل حتی در سطوح قواعد آمره (jus cogens) و تعهدات عامالشمول (Erga omnes) نیز نادیده گرفته خواهد شد. این هرجومرج موقت در صورت ایستادگینکردن دو قطب دیگر جهان یعنی چین و اتحادیه اروپا که قابلیت بازیگری فعال دارند، به هرجومرجی دائمی بدل خواهد شد؛ هرجومرجی که یادآور مفهوم قانون جنگل است. هرچند برخی وقایع امروزه نیز از مصادیق این مفهوم است، اما بیشک نمیتوان منکر شد که با گذشت هشت دهه از تشکیل سازمان ملل متحد، حقوق بینالملل روزبهروز پیشروی کرده است و تا حدودی افسار بیقانونی و توسل به زور غیرقانونی را مهار کرده است. با شلشدن این افسار و تضعیف ساختار و نهادهای بینالمللی از طرف دولت ترامپ و استفاده از ابزارهایی مانند تحریم و تعرفه، باید دید چین و اتحادیه اروپا تا به کجا از نظم برکشیده از پساجنگ جهانی دوم حمایت خواهند کرد.
دراینمیان وضعیت کشوری مانند ایران بسیار مبهم است؛ چراکه در زمینه نظم کنونی بهعنوان کشوری متمرد شناخته شده است و نظم نوخواسته جدید نیز از طرف دولتهایی دنبال میشود که یا در تقابل حداکثری با ایران هستند یا بیاعتمادی مضاعفی مابین آنها و ایران جاری است. این وضعیت پیچیده بیانگر نوعی تنهایی ایران است که به مفهوم تنهایی استراتژیک ایران نزدیک است. به نظر میرسد خروج از این وضعیت، جز از طریق رصد لحظه به لحظه تحولات جهانی و تحلیل هدفمند آن و در نهایت تعیین رویکرد مشخص، ممکن نیست. رویکردی که در عین چابکی، انسجام بالایی را دربر داشته باشد. در این صورت است که میتوان به قول برخی نظریهپردازان به دنبال ثبات و توسعه با زندگی در میان شکافهای موجود در عرصه بینالملل بود.
ملزومات این رویکرد، تعامل پیوسته با جامعه بینالمللی و افزایش گستره نفوذ در افکار عمومی است. ابزارهای پیشران نیز تقویت دیپلماسی اقناعی و عمومی در زمینه تقویت سازمانهای بینالمللی است تا از این طریق بتوان ضربهپذیری ایران را به بالاترین حد و صدمات ناشی از اصطکاکها در سطح بینالمللی را به پایین حد ممکن رساند.
* دکترای حقوق بینالملل عمومی-پژوهشگر میهمان پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه