زمینه و زمانه انقلاب اکتبر
انقلاب اکتبر اولین انقلاب پیروز طبقه کارگر بعد از تجربه انقلابهای قرن نوزدهم بهویژه شکست خونبار اما درسآموز کمون پاریس بود. این انقلاب که در بحبوحه جنگ اول جهانی به وقوع پیوست، به قول اریک هابسبام آغازگر «قرن کوتاه بیستم» بود که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 پیش از پایان تقویمی این قرن به انتها رسید. متفکران چپ و راست انقلاب اکتبر را بزرگترین رخداد تاریخی قرن بیستم و منشأ تحولات سیاسی و اجتماعی فراوان میدانند. روایتهایی که از انقلاب اکتبر شده، بسیار متنوع است. بهجز دشمنی نظام سرمایهداری که از ابتدای پیروزی انقلاب با حمله نظامی 14 کشور امپریالیستی به رژیم نوپای انقلابی آغاز شد و پس از جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد ابعاد تبلیغاتی وسیعی یافت، انتقادها به استالینیسم در بین خود مارکسیستها نیز فراوان بوده که تروتسکیسم و چپ نو دو جریان عمده این منتقدان بودند. بهتازگی کتاب «لنین و انقلاب اکتبر» به همت نشر طلایه پرسو منتشر شده که به تحولات انقلاب روسیه و نقش رهبری لنین در آن میپردازد. کتاب از سه فصل تشکیل شده است؛ فصل اول و دوم، به قلم فارل دابز است. دابز از 1953 تا 1972 دبیر سراسری حزب
کارگران سوسالیست آمریکا و یکی از رهبران اعتصابات 1934 بود که مینیاپولیس را بدل به شهری اتحادیهای کرد. نشر طلایه پرسو تاکنون یک کتاب دیگر فارل دابز را به نام «شورش تیمسترها، فصلی از تاریخ اتحادیهها در آمریکا» ترجمه و منتشر کرده است. دابز همچنین نویسنده کتابی دوجلدی است به نام «تدوام انقلابی: رهبری مارکسیستی در ایالات متحده» که انتشارات پاث فایندر منتشر کرده و بخش اول کتاب حاضر برگرفته از جلد اول آن کتاب است.
در بطن جنگ اول جهانی، دو انقلاب در روسیه تزاری رخ داد. انقلاب اول در فوریه 1917 با اعتصاب زنان کارگر نساجی در پایتخت روسیه، پتروگراد، شروع شد. اعتصاب علیه شرایط طاقتفرسایی در گرفت که رژیم تزار در جهت منافع سرمایهداران و زمینداران بزرگ بر کارگران تحمیل کرده بود. سایر کارگران و ستمدیدگان روسیه نیز در همبستگی با کارگران نساجی به آنان پیوستند و جنبش بهسرعت سویههای سیاسی پیدا کرد و بر سربازان هم تأثیر گذاشت. در نهایت مبارزه انقلابی موفق شد امپراتوری تزاری روسیه را در پنج روز سرنگون کند. کارگران شوراها را تشکیل دادند، تشکیلاتی شورایی که تصمیماتش را به شکل دموکراتیک اتخاذ میکرد. شوراها بهسرعت در سراسر روسیه شکل گرفتند و دهقانان و سربازان هم شوراهای خودشان را تشکیل دادند.
به دلایلی که دابز توضیح میدهد هنگامی که تزار سرنگون شد، دولتی که به وجود آمد، در خدمت طبقات صاحبمال بود. آن دولت خواستار ادامه جنگ بود؛ جنگی که اساسا بین دولتهای امپریالیستی بر سر غارت کشورهای مستعمره و نیمهمستعمره در گرفته بود؛برای مثال، دولت جدید همچنان در پی تسخیر شهر قسطنطنیه بود، یعنی همان آرزوی دیرینه تزارها که هنوز در صدر دستورالعمل نظامی قرار داشت. دابز تشریح میکند که انقلاب فوریه چگونه منجر به پیدایش قدرتی دوگانه در روسیه شد. در یک طرف قدرت رسما در دست دولت بود و در طرف مقابل قدرت شوراها قرار داشت؛ تضادی در درون انقلاب که بیانگر تضادی آشتیناپذیر میان دو طبقه بنیادین متخاصم بود. بحران انقلاب فقط با استیلای یکی از دو طرف بر طرف دیگر آن هم در کوتاهمدت حلشدنی بود. در ادامه نویسنده توضیح میدهد که چگونه طبقات مالک و سرمایهدار روسیه یک جنگ ضدانقلابی را شروع کردند، برای آنکه حکومت شوروی نوپا را سرنگون کنند تا زمینها و امتیازات طبقاتی «متعلق به خودشان» را پس بگیرند. در جنگ داخلیای که در پی آن در گرفت، 14 کشور به روسیه تجاوز کردند. از جمله دولتهای بریتانیا، فرانسه و ایالات متحده که از ضدانقلاب
پشتیبانی نظامی کردند و یک جنگ خونبار در گرفت. کارگران، دهقانان و ملیتهای سرکوبشده که انقلاب بلشویکی اکنون راه را برای خودمختاریشان گشوده بود، بسیج شدند، علیه ضدانقلاب جنگیدند و آن را شکست دادند و ارتشهای متجاوز خارجی را بیرون راندند. در بخشی از مقاله فارل دابز آمده: «70 سال پس از اینکه مارکس و انگس مانیفست کمونیست را منتشر کردند، انقلاب اکتبر دولتی را به قدرت نشاند که کارگران را در تأسیس اولین حکومت کارگران جهان رهبری کرد. ظهور این دولت کارگران، از جهات بینالمللی موجب معرفی ابعاد کیفی تازهای در نزاع طبقاتی شد. برای اولینبار در تاریخ، حکومتی عاری از استثمارگران و بهرهکشان بنیان گذارده شد. جامعه بورژوایی سابق- که اقلیتی صاحب امتیاز بود که از کنترل و تسلطی که بر اقتصاد داشت، در جهت حکومتکردن و چپاول تودههای زحمتکش استفاده میکرد- از میان برداشته شده بود. مالکیت وسایل تولید و توزیع، به شکل همگانی و دستهجمعی در اختیار کارگران و زحمتکشان قرار گرفت».
در فصل سوم کتاب، سخنرانی جیمز کانن، یکی از رهبران و بنیانگذاران حزب کمونیست آمریکا آمده که در سال 1923 هشت ماه در شوروی اقامت داشت و روند وقایع پس از انقلاب را از نزدیک دنبال میکرد. او گزارش این سفر را در شهرهای مختلف آمریکا عرضه کرد. گزارش کانن که خود شاهد عینی وقایع بود، عواقب ویرانگر فعالیتهای ضد انقلاب روسیه و نیروهای مهاجم امپریالیستی را تشریح میکند. در سالهای اول انقلاب، جمهوری کارگران محاصره شد و ارتباطش با جهان مسدود شد. توطئه و شورشهای ضدانقلابی درون روسیه از بیرون رهبری و حمایت مالی میشد. ارتشهای مهاجم مزدور و تحت حمایت سرمایه جهانی، روسیه شوروی را از تمام جهات زیر حمله گرفتند. بر صدر تمامی این قضایا، قحطی و گرسنگی وحشتناک از راه رسید و تهدید به واردکردن ضربه نهایی کرد. در چهار سال اول، روسیه شوروی به واقع «از میان ظلمات عبور کرد». در سال 1922 روسیه شوروی شروع به سربرآوردن از میان تاریکیها و قدمنهادن در مسیر ترقی و پیشرفت کرد. جنگ طولانی و ویرانگر داخلی تمام شده و ضدانقلاب سرکوب شده بود. آخرین ارتشهای مهاجم- بهاستثنای ژاپن در شرق دور- از خاک روسیه بیرون رانده شده بودند و دولت کارگران
رهاشده از بند مصائب جنگ و ضرورت جنگ برای اولینبار توانسته بود نیرو و توانش را بر پیشبرد وظیفه عظیم ساختن جامعهای نوین بر ویرانههای کهنه معطوف کند. کتاب با گزارش کانن از نحوه آغاز احیای اقتصاد بر پایه «سیاست اقتصادی جدید» به پایان میرسد.
انقلاب اکتبر اولین انقلاب پیروز طبقه کارگر بعد از تجربه انقلابهای قرن نوزدهم بهویژه شکست خونبار اما درسآموز کمون پاریس بود. این انقلاب که در بحبوحه جنگ اول جهانی به وقوع پیوست، به قول اریک هابسبام آغازگر «قرن کوتاه بیستم» بود که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 پیش از پایان تقویمی این قرن به انتها رسید. متفکران چپ و راست انقلاب اکتبر را بزرگترین رخداد تاریخی قرن بیستم و منشأ تحولات سیاسی و اجتماعی فراوان میدانند. روایتهایی که از انقلاب اکتبر شده، بسیار متنوع است. بهجز دشمنی نظام سرمایهداری که از ابتدای پیروزی انقلاب با حمله نظامی 14 کشور امپریالیستی به رژیم نوپای انقلابی آغاز شد و پس از جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد ابعاد تبلیغاتی وسیعی یافت، انتقادها به استالینیسم در بین خود مارکسیستها نیز فراوان بوده که تروتسکیسم و چپ نو دو جریان عمده این منتقدان بودند. بهتازگی کتاب «لنین و انقلاب اکتبر» به همت نشر طلایه پرسو منتشر شده که به تحولات انقلاب روسیه و نقش رهبری لنین در آن میپردازد. کتاب از سه فصل تشکیل شده است؛ فصل اول و دوم، به قلم فارل دابز است. دابز از 1953 تا 1972 دبیر سراسری حزب
کارگران سوسالیست آمریکا و یکی از رهبران اعتصابات 1934 بود که مینیاپولیس را بدل به شهری اتحادیهای کرد. نشر طلایه پرسو تاکنون یک کتاب دیگر فارل دابز را به نام «شورش تیمسترها، فصلی از تاریخ اتحادیهها در آمریکا» ترجمه و منتشر کرده است. دابز همچنین نویسنده کتابی دوجلدی است به نام «تدوام انقلابی: رهبری مارکسیستی در ایالات متحده» که انتشارات پاث فایندر منتشر کرده و بخش اول کتاب حاضر برگرفته از جلد اول آن کتاب است.
در بطن جنگ اول جهانی، دو انقلاب در روسیه تزاری رخ داد. انقلاب اول در فوریه 1917 با اعتصاب زنان کارگر نساجی در پایتخت روسیه، پتروگراد، شروع شد. اعتصاب علیه شرایط طاقتفرسایی در گرفت که رژیم تزار در جهت منافع سرمایهداران و زمینداران بزرگ بر کارگران تحمیل کرده بود. سایر کارگران و ستمدیدگان روسیه نیز در همبستگی با کارگران نساجی به آنان پیوستند و جنبش بهسرعت سویههای سیاسی پیدا کرد و بر سربازان هم تأثیر گذاشت. در نهایت مبارزه انقلابی موفق شد امپراتوری تزاری روسیه را در پنج روز سرنگون کند. کارگران شوراها را تشکیل دادند، تشکیلاتی شورایی که تصمیماتش را به شکل دموکراتیک اتخاذ میکرد. شوراها بهسرعت در سراسر روسیه شکل گرفتند و دهقانان و سربازان هم شوراهای خودشان را تشکیل دادند.
به دلایلی که دابز توضیح میدهد هنگامی که تزار سرنگون شد، دولتی که به وجود آمد، در خدمت طبقات صاحبمال بود. آن دولت خواستار ادامه جنگ بود؛ جنگی که اساسا بین دولتهای امپریالیستی بر سر غارت کشورهای مستعمره و نیمهمستعمره در گرفته بود؛برای مثال، دولت جدید همچنان در پی تسخیر شهر قسطنطنیه بود، یعنی همان آرزوی دیرینه تزارها که هنوز در صدر دستورالعمل نظامی قرار داشت. دابز تشریح میکند که انقلاب فوریه چگونه منجر به پیدایش قدرتی دوگانه در روسیه شد. در یک طرف قدرت رسما در دست دولت بود و در طرف مقابل قدرت شوراها قرار داشت؛ تضادی در درون انقلاب که بیانگر تضادی آشتیناپذیر میان دو طبقه بنیادین متخاصم بود. بحران انقلاب فقط با استیلای یکی از دو طرف بر طرف دیگر آن هم در کوتاهمدت حلشدنی بود. در ادامه نویسنده توضیح میدهد که چگونه طبقات مالک و سرمایهدار روسیه یک جنگ ضدانقلابی را شروع کردند، برای آنکه حکومت شوروی نوپا را سرنگون کنند تا زمینها و امتیازات طبقاتی «متعلق به خودشان» را پس بگیرند. در جنگ داخلیای که در پی آن در گرفت، 14 کشور به روسیه تجاوز کردند. از جمله دولتهای بریتانیا، فرانسه و ایالات متحده که از ضدانقلاب
پشتیبانی نظامی کردند و یک جنگ خونبار در گرفت. کارگران، دهقانان و ملیتهای سرکوبشده که انقلاب بلشویکی اکنون راه را برای خودمختاریشان گشوده بود، بسیج شدند، علیه ضدانقلاب جنگیدند و آن را شکست دادند و ارتشهای متجاوز خارجی را بیرون راندند. در بخشی از مقاله فارل دابز آمده: «70 سال پس از اینکه مارکس و انگس مانیفست کمونیست را منتشر کردند، انقلاب اکتبر دولتی را به قدرت نشاند که کارگران را در تأسیس اولین حکومت کارگران جهان رهبری کرد. ظهور این دولت کارگران، از جهات بینالمللی موجب معرفی ابعاد کیفی تازهای در نزاع طبقاتی شد. برای اولینبار در تاریخ، حکومتی عاری از استثمارگران و بهرهکشان بنیان گذارده شد. جامعه بورژوایی سابق- که اقلیتی صاحب امتیاز بود که از کنترل و تسلطی که بر اقتصاد داشت، در جهت حکومتکردن و چپاول تودههای زحمتکش استفاده میکرد- از میان برداشته شده بود. مالکیت وسایل تولید و توزیع، به شکل همگانی و دستهجمعی در اختیار کارگران و زحمتکشان قرار گرفت».
در فصل سوم کتاب، سخنرانی جیمز کانن، یکی از رهبران و بنیانگذاران حزب کمونیست آمریکا آمده که در سال 1923 هشت ماه در شوروی اقامت داشت و روند وقایع پس از انقلاب را از نزدیک دنبال میکرد. او گزارش این سفر را در شهرهای مختلف آمریکا عرضه کرد. گزارش کانن که خود شاهد عینی وقایع بود، عواقب ویرانگر فعالیتهای ضد انقلاب روسیه و نیروهای مهاجم امپریالیستی را تشریح میکند. در سالهای اول انقلاب، جمهوری کارگران محاصره شد و ارتباطش با جهان مسدود شد. توطئه و شورشهای ضدانقلابی درون روسیه از بیرون رهبری و حمایت مالی میشد. ارتشهای مهاجم مزدور و تحت حمایت سرمایه جهانی، روسیه شوروی را از تمام جهات زیر حمله گرفتند. بر صدر تمامی این قضایا، قحطی و گرسنگی وحشتناک از راه رسید و تهدید به واردکردن ضربه نهایی کرد. در چهار سال اول، روسیه شوروی به واقع «از میان ظلمات عبور کرد». در سال 1922 روسیه شوروی شروع به سربرآوردن از میان تاریکیها و قدمنهادن در مسیر ترقی و پیشرفت کرد. جنگ طولانی و ویرانگر داخلی تمام شده و ضدانقلاب سرکوب شده بود. آخرین ارتشهای مهاجم- بهاستثنای ژاپن در شرق دور- از خاک روسیه بیرون رانده شده بودند و دولت کارگران
رهاشده از بند مصائب جنگ و ضرورت جنگ برای اولینبار توانسته بود نیرو و توانش را بر پیشبرد وظیفه عظیم ساختن جامعهای نوین بر ویرانههای کهنه معطوف کند. کتاب با گزارش کانن از نحوه آغاز احیای اقتصاد بر پایه «سیاست اقتصادی جدید» به پایان میرسد.