|

دُردانه دولت چهاردهم در سالی که گذشت

تجربه چند دهه اخیر نشان داده‌ یکی از ثابت‌ترین وعده‌ها و جملات دولتمردان در مواجه با مسئله نظام آموزشی، اولویت‌بخشی به آموزش و پرورش بوده و ناخرسندانه تا سال 1403، این اولویت به‌ دلیل بررسی‌‌ و رسیدگی‌نکردن اثربخش چالش‌ها، به کلیدواژه‌ای تکراری و غیرقابل هضم تبدیل شده بود. از طرفی با روی کارآمدن دولت چهاردهم مانند دولت‌های پیشین، مجددا و به تکرار همیشه، در میان برنامه‌های اعلامی و آینده‌نگری‌ها اسم آموزش به گوش می‌رسید. اما آنچه موجب شد تا آموزش و پرورش در این دولت بیشتر جلب توجه کند، الحاح و اصراری بود که رئیس دولت از خود نشان می‌دهد و برنامه‌سازی‌هایی است که برای کیفیت‌بخشی در مدارس می‌کند.

دُردانه دولت چهاردهم در سالی که گذشت

زهرا علی‌اکبری-کارشناس آموزشی: تجربه چند دهه اخیر نشان داده‌ یکی از ثابت‌ترین وعده‌ها و جملات دولتمردان در مواجه با مسئله نظام آموزشی، اولویت‌بخشی به آموزش و پرورش بوده و ناخرسندانه تا سال 1403، این اولویت به‌ دلیل بررسی‌‌ و رسیدگی‌نکردن اثربخش چالش‌ها، به کلیدواژه‌ای تکراری و غیرقابل هضم تبدیل شده بود. از طرفی با روی کارآمدن دولت چهاردهم مانند دولت‌های پیشین، مجددا و به تکرار همیشه، در میان برنامه‌های اعلامی و آینده‌نگری‌ها اسم آموزش به گوش می‌رسید. اما آنچه موجب شد تا آموزش و پرورش در این دولت بیشتر جلب توجه کند، الحاح و اصراری بود که رئیس دولت از خود نشان می‌دهد و برنامه‌سازی‌هایی است که برای کیفیت‌بخشی در مدارس می‌کند.

 

حقیقتا دولت وفاق ملی تنها دولتی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی توانسته هر‌جا سخن از تحول می‌زند، حوزه آموزشی را نیز دخیل کند. آیا به یاد می‌آور‌ید که رئیس‌جمهوری بیش از ده‌ها جلسه برای حل مسائل فضای آموزشی و توسعه عدالت آموزشی به وزارت آموزش و پرورش اختصاص داده باشد؟ یا اینکه با خیرین مدرسه‌ساز مکرر‌ چهره به چهره نشست هم‌اندیشی بگذارد و درباره فضاهای آموزشی و نیازها با آنان صحبت کند؟ بدون تردید پاسخ همگان منفی است. یا پرسش‌های دیگری از این قبیل که در سفرهای استانی کدام دولت، بخش ثابتی از حضور رئیس‌جمهور در برنامه‌های نظام آموزشی پیش‌بینی شده است؟

 

البته اینکه دولت چهاردهم بر لزوم توجه به آموزش و پرورش ارجحیت می‌گذارد، فقط به این جلسات و خشت‌گذاری‌ها و سفرهای استانی محدود نمی‌شود، بلکه‌ تلاش خود را کرده تا در مسیری گام بر‌دارد که کمتر دولتی به آن مسیر نگاه کرده‌ یا اقدامی برای آن انجام داده است؛ مانند‌ بررسی مجدد اعتراضات به گزینش معلمان، پرداخت رفاهیات، پیگیری منطقی‌تر‌شدن مصوبه تأثیر سوابق تحصیلی در کنکور، پرداخت باقی‌مانده پاداش پایان‌خدمت مانده از سال گذشته، نوشتار بودجه‌ای کم‌و‌بیش قابل قبول برای این وزارتخانه، آغاز فرایند تحول در برنامه درسی و... و در نهایت، نهضت توسعه عدالت در فضاهای آموزشی. یادآوری این نکته ضرورت دارد که در برخی از این موارد، آن‌طورکه باید و شاید حلاوت بر دل معلمان و دانش‌آموزان ننشسته و نیاز به پیگیری و رفع خطاها دارد تا بیش از پیش اقدامات مؤثر جلوه کنند.

 

هر‌چند‌ نهضت توسعه عدالت در فضاهای آموزشی یکی از واضح ترین دلایل دُردانه‌شدن آموزش و پرورش برای دولت است که جای شکر دارد، اما متخصصان تعلیم و تربیت بر این باورند که پیش از این، مسائل مهم‌تر و اولی‌تری وجود دارد که گریبان‌گیر نظام آموزشی هستند و نیاز به بررسی است تا چاره‌سازی و حل شوند. آنچه مشخص است، هدف‌گذاری و تلاش دولت بر حل مسائل نظام آموزشی است، ولو با شروع در فضاهای آموزشی. بنابراین این آموزش و پرورش است که می‌تواند با استفاده منطقی و دقیق از این فرصت و ارائه مشاوره‌های تخصصی، بخش‌های پرچالش خود را که نیاز فوری به ترمیم و تحول دارد بشناساند و به کمک دولت در کنار عدالت فضاهای آموزشی، گام توسعه همه‌جانبه را بر‌دارد.

 

مسلم است که در سپهر عدالت، برخورداری از فضای آموزشی استاندارد و مجهز گنجانده و مد‌نظر است، اما برای نظام آموزشی که حال نزار دارد و باید امید، تحول و موفقیت را در آن تزریق کرد، بخش‌های مهم‌تر دیگری نیز وجود دارد که باید در فرصت‌بخشی دولت به نظام آموزشی از آن پر بهره گرفت. حالا که ناز و نیاز آموزش و پرورش خریدار دارد و می‌توان برای آن نقش‌ها چید و چشم‌اندازها ترسیم کرد، باید تندتر و خردمندانه به سمت تحول حرکت کرد. بدون تردید به‌روزرسانی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و حمایت از این به‌روزرسانی، گام مهمی است که نظام آموزشی به اتکای حمایت‌های دولت می‌تواند بردارد. بماند که بودجه، مطالبات معیشتی و رفاهی معلمان و امور تربیتی دانش‌آموزان نیز از مهم‌ترین بخش‌های دیگر است که می‌توانند فرصت‌سازی، بهتر و پرثمرتر شوند.