یادداشتی به بهانه چهارم آوریل، روز بینالمللی آگاهسازی از خطرات مین
حق قربانیان مین بر دسترسی به خدمات سلامت
جنگ هشتساله عراق و ایران آثار زیانبار فراوانی مانند سایر جنگهای خانمانسوز دیگر بر جای گذاشته است که به فراخور موضوع درمورد آن سخنها رانده شده و قلمها زده شده است. 42 سال از آغاز نبرد تمامعیار نظامی میگذرد. همواره محققان و پژوهشگران از پایان جنگ تاکنون میگویند؛ اما زمانی که صدای انفجار شیاطین خفته در خاک و مواد و مهمات باقیمانده از دوران جنگ به گوش میرسد، باید گفت: نه 34 سال از پایان جنگ میگذرد؛ بلکه 42 سال است که جنگ آغاز و همچنان ادامه دارد. بیشک سکانس پایانی این جنگ زمانی خواهد بود که آخرین مین باقیمانده در خاک آخرین قربانی خویش را در جنگی نابرابر به نبرد بطلبد
ناصر سرگران- وکیل دادگستری و مدرس حقوق بینالملل: جنگ هشتساله عراق و ایران آثار زیانبار فراوانی مانند سایر جنگهای خانمانسوز دیگر بر جای گذاشته است که به فراخور موضوع درمورد آن سخنها رانده شده و قلمها زده شده است. 42 سال از آغاز نبرد تمامعیار نظامی میگذرد. همواره محققان و پژوهشگران از پایان جنگ تاکنون میگویند؛ اما زمانی که صدای انفجار شیاطین خفته در خاک و مواد و مهمات باقیمانده از دوران جنگ به گوش میرسد، باید گفت: نه 34 سال از پایان جنگ میگذرد؛ بلکه 42 سال است که جنگ آغاز و همچنان ادامه دارد. بیشک سکانس پایانی این جنگ زمانی خواهد بود که آخرین مین باقیمانده در خاک آخرین قربانی خویش را در جنگی نابرابر به نبرد بطلبد. نظر به کوچ مینها بهویژه در مناطق کوهستانی به علت عوامل طبیعی مانند سیل و فقدان یا عدم دسترسی به نقشه مینهای کار گذاشتهشده، بیشک هیچ پژوهشگری در زمینه جنگها نمیتواند ادعا کند سکانس پایانی جنگ چه زمانی، کجا و علیه چه کسانی خواهد بود. اما مسئلهای که نگارنده بر آن تأکید دارد، آثار و تبعات ناشی از انفجار مینها بر قربانیان خویش و خانوادههای آنان است. قربانیان شیاطین خفته در خاک اغلب کسانی هستند که به دلیل شرایط سخت اقتصادی و فقدان آگاهی درباره مواجهه با آثار بهویژه روانی پس از حادثه رنج دوچندانی را متحمل میشوند. رنج و درد فیزیکی ناشی از انفجار مین بر تن مصدومان مین ماندگار است؛ اما علاوهبراین مشکلات روانی موضوع که بهمراتب بیش از آثار فیزیکی حادثه است، نهتنها گریبان قربانیان مستقیم مین را میگیرد بلکه خانوادههای آنان نیز باید فشار روانی برای تأمین هزینههای درمانی قربانیان خویش را متحمل شوند. با انفجار هر مین زندگی مصدومان یا خانوادههای آنان گام در دنیای جدید و ناشناختهای میگذارد. کودکانی که تا دیروز نانآور خانواده بودند؛ اما امروز باید نگران تأمین هزینههای درمانی خویش باشند. کودکانی که تا دیروز شاد و خرم با دو پای کودکانه در کوچهپسکوچههای روستایشان و در دشت و دمن میدویدند؛ اما امروز نه خبری از پا و نه خبری از حرکت و شادابی دیروز است. در چنین فضای ناخوشایندی است که دسترسی به خدمات سلامت (چه جسمی و چه روانی) ضرورت و اهمیت خود را بیش از سایر وضعیتهای آسیبزا نشان میدهد. علاوه بر قربانیان مستقیم مینها و خانوادههای آنان، ترس و اضطراب ساکنان محلی از وجود احتمالی شیاطین خفته دیگری در دیارشان و نگرانی از امنیت کودکانشان مسئله بغرنج دیگری است که باید از سوی نهادهای ذیصلاح مورد توجه قرار گیرد. اعزام تیمهای مشاوره و متخصص در روزهای پس از حادثه به منطقه میتواند تا حدودی از نگرانیها و اضطرابهای قربانیان مین، خانوادههای آنان و ساکنان محلی بکاهد. حق بر سلامت بهعنوان یکی از حقوق اجتماعی بشر در بسیاری از اسناد عام و خاص جهانی و منطقهای شناسایی شده است. میثاق بینالمللی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر احترام، حفاظت و ایفای حق بر سلامت بهعنوان یکی از تعهدات اساسی دولتهای عضو تأکید دارد. در کنار معاهده عام یادشده، کنوانسیون حمایت از حقوق کودک مصوب سال 1989 بهعنوان یک معاهده الزامآور خاص جهانی در زمینه حفظ سلامت کودکان مورد توجه است. اسنادی که بهعنوان مجموعه مقررات الزامآور به تصویب مجلس شورای اسلامی نیز رسیده است؛ بنابراین براساس ماده 9 قانون مدنی و اصول 77 و 125 قانون اساسی جمهوری اسلامی برای دولت ایران نیز ایجاد تعهد میکند. یکی از مؤلفههای امنیت انسانی، امنیت بهداشتی است. مسائل مربوط به امنیت بهداشتی قربانیان مین هم از منظر سلامت جسمانی و هم از منظر سلامت روانی مورد توجه است. مصدومان ناشی از برخورد با مین علاوه بر مراقبتهای پزشکی و دارویی نیازمند حمایتهای روانی برای توانمندسازی آنان و بازگشت به جامعه هستند. همانطورکه اشاره شد، علاوه بر قربانیان مستقیم مین خانوادههای آنان نیز بزهدیدگان حادثه محسوب میشوند، خانوادههایی که باید نگران آینده قربانی خویش که اغلب کودکان هستند، باشند. ترس از بار اقتصادی تأمین هزینههای مختلف (بهویژه هزینههای پزشکی و دارویی) و ترس و نگرانی از حمایت از قربانیان خویش در جامعه موجبات تهدید امنیت نهتنها قربانیان مین بلکه خانوادههای آنان را نیز فراهم خواهد ساخت. از این رو، حمایتهای درمانی و روانی فوری از قربانیان بهخصوص پس از حادثه نقش مهمی در بازگشت مجروحان ناشی از انفجار مین و خانوادههای آنان و ساکنان محلی به زندگی خواهد داشت. نباید منتظر ماند تا پروندههای قربانیان در مراجع صلاحیتدار جهت تحت پوشش قرارگرفتن آنان به نتیجه برسد و بعد از سالها به کمک این قربانیان شتافت که این کمکهای احتمالی نوشداروی پس از مرگ سهراب خواهد بود؛ چراکه روند تحت پوشش قرارگرفتن قربانیان توسط نهادهای ذیصلاح با ضعف در قوانین مربوطه و فرایندهای پیچیده و دشوار بوروکراسی موضوع، حکایت دیگری است که آسیبدیدگان حادثه با آن مواجهاند که متأسفانه در این راه نیز تعداد اندکی از قربانیان موفق به احقاق حق خویش خواهند شد و آن دسته از قربانیانی هم که بتوانند مراحل سخت و پیچیده جهت بهرهمندی از حمایتهای لازم را طی کنند، صرفا ابعاد مادی حمایتی از آنان مورد توجه است و حمایتهای روانی در درجه بهمراتب کماهمیتتری قرار میگیرد.