قبض و بسط رسانه
چرا اوکراین مورد توجه و یمن مورد غفلت واقع شد؟
پس از حمله روسیه به اوکراین که در ۲۴ فوریه آغاز شد و مجتمعهای مسکونی، مراکز امدادی و دیگر اهداف غیرنظامی مورد اصابت موشکهای روسی قرار گرفت، اخبار این تجاوز بلافاصله توسط رسانههای جمعی و اجتماعی در سطح جهانی پخش شد و متعاقب آن افکار جهانی با اعلام انزجار خود، با مردم اوکراین همدردی کردند. در این شرایط عدهای با اشاره به جنگ یمن، مردم جهان را به نژادپرستی و برخورد دوگانه با پدیده جنگ متهم کردند. هدف این نوشتار نیز بررسی چرایی این دوگانگی غیرعمدی از سوی جهانیان و کمتوجهی به جنگ یمن است.


محمد شهریاریبناب*: پس از حمله روسیه به اوکراین که در ۲۴ فوریه آغاز شد و مجتمعهای مسکونی، مراکز امدادی و دیگر اهداف غیرنظامی مورد اصابت موشکهای روسی قرار گرفت، اخبار این تجاوز بلافاصله توسط رسانههای جمعی و اجتماعی در سطح جهانی پخش شد و متعاقب آن افکار جهانی با اعلام انزجار خود، با مردم اوکراین همدردی کردند. در این شرایط عدهای با اشاره به جنگ یمن، مردم جهان را به نژادپرستی و برخورد دوگانه با پدیده جنگ متهم کردند. هدف این نوشتار نیز بررسی چرایی این دوگانگی غیرعمدی از سوی جهانیان و کمتوجهی به جنگ یمن است.
پس از آنکه نیروی هوایی روسیه زیرساختهای حیاتی اوکراین را هدف قرار داد، نیروهای زمینی روسیه نیز به سمت شهرهای اوکراین حرکت کردند و با شروع جنگ شهری، تحولات و صحنههای جنگ توسط رسانههای جمعی و اجتماعی بهصورت گسترده در جهان مجازی پخش شد. در چنین شرایطی که فضایی عاطفی در حال شکلگیری بود، عدهای از کنشگران رسانههای اجتماعی با یادآوری جنگهای یمن، سوریه، افغانستان و... مردم را به برخورد دوگانه با پدیده جنگ و نژادپرستی متهم کردند که تحت سیطره رسانههای غربی، تنها به آن چیزی توجه میکنند که رسانهها و اربابانشان بخواهند و پس از آن بود که رسانههای ارزشی با بازپخش این مباحث، محکومکنندگان جنگ اوکراین را به برخوردی تبعیضآمیز محکوم کردند! ضمن آنکه دغدغه انساندوستی این عزیزان جای تقدیر دارد، ما نیز جنگ را در هر نقطهای از کره زمین محکوم و آن را پدیدهای خشن میدانیم که قربانیان آن انسانها، حیوانات و محیط زیست هستند که نسبت به انسانها، کمتر مورد توجه قرار میگیرند؛ چراکه شاید برخی جنگ را فقط برای انسانها مضر میدانند.
گذشته از این، ضمن رد نگاه صفروصدی به رسانهها که آنها را کاملا مستقل یا برعکس کاملا وابسته بدانیم، بههیچوجه منکر تأثرپذیری افکار عمومی از رسانهها نیستیم، بلکه تأکیدمان لزوم توجه به عوامل دیگری همچون زمان وقوع جنگ، میزان حمایت مردم از حکومت، استقلال رسانهها، کیفیت زیرساختهای ارتباطاتی و در نهایت میزان دسترسی مردم به اینترنت در کشور جنگزده مورد بحث است. با توجه به اهمیت هر یک از موارد اشارشده، ما تنها به بررسی موردی که تأثیر آن را بیشتر از دیگر عوامل میدانیم، یعنی آزادی رسانهها و میزان دسترسی مردم به فضای اجتماعی در هر دو کشور اوکراین و یمن میپردازیم.
ناگفته پیداست که تفاوت فاحشی میان امکانات زیرساختی، فناوری، اینترنت و شبکههای ارتباطی در اوکراین با یمن، سوریه و افغانستان وجود دارد و آمارهای دسترسی مردم به تلفن همراه و رسانههای اجتماعی کاملا گویای شرایط هر یک از کشورهاست. در اوکراین زیرساختهای ارتباطی و مخصوصا فضای اجتماعی در حدی است که حتی درصد درخور توجهی از روستاییان به اینترنت دسترسی دارند و از کودک گرفته تا بزرگسال و از روستایی گرفته تا شهری، در فضای اجتماعی حضور داشته و بسته به نیازشان از آن استفاد میکنند.
اما در کشورهایی همچون یمن، افغانستان و سوریه، علاوه بر آنکه سطح توسعه فناوری و ارتباطات اینترنتی بسیار مبتدی و توسعهنیافته است، استفاده از موبایل و اینترنت در خانوادههای شهری هم چندان معمول نیست، چه برسد به خانوادههای روستایی! در این جوامع، رسانههای جمعی که آنها هم غالبا در اختیار دولت هستند، به صورتی گزینشی اخبار جهان را اطلاعرسانی میکنند و اغلب مشغول انجام رسالت اصلی خود، یعنی تبلیغ ایدئولوژی دستگاه حاکم هستند.
با توجه به موارد مذکور است که ما معتقدیم موبایل هر شهروند اوکراینی عملکردی به مراتب بهتر از تسلیحات مدرن روسی ارائه کرده و به وسیله همین موبایل و تهیه و پخش اتفاقات جنگ، اولا موجب گسترش روحیه مقاومت ملی و ایستادگی مقابل ارتش متجاوز روسیه در میان ملت اوکراین شده و دوما توانسته افکار جهانی را با خود همراه و همدل کند. این عملکرد مورد بحث، نه دستاوردی یکشبه توسط دولت اوکراین، بلکه حاصل سالها آموزش استفاده از ارتباطات و نحوه مشارکت از طریق اجتماعیکردن مردم است که به وسیله کارویژههای دموکراسی صورت میگیرد و این همان چیزی است که یمن، سوریه و افغانستان در رتبهبندیهای جهانی، در قعر جدولها هستند.
لازم به ذکر است زمانی که کشور جنگزده فاقد زیرساختهای ارتباطی و اینترنتی باشد و افزون بر آن، مردم نحوه استفاده از رسانههای اجتماعی را آموزش ندیده باشند، طبیعتا امکان ایجاد ارتباط، تولید و تهیه محتوا با جهان خارج ممکن نیست و به این صورت جهانیان نیز از آنچه در آنجا میگذرد بیاطلاع خواهند ماند. ممکن است عدهای با اشاره به حضور برخی خبرنگاران و عکاسان خارجی که برای جمعآوری اطلاعات به کشورهای جنگزده اعزام میشوند، حضور آنها را برای پوشش وقایع جنگ کافی قلمداد کنند و آن اهمیت و اولویتی را که ما برای رسانههای اجتماعی قائلیم، قائل نباشند که در این صورت سؤالی که باید این عزیزان به آن پاسخ دهند، این است:
آیا ارزش گزارش خبرنگاری که جمعآوری خبر صرفا برایش ارزش کاری دارد و جهت حفظ جان خود بههیچوجه حاضر نیست وارد صحنههای درگیری شده و آنچه را واقعا رخ میدهد به تصویر بکشد، با ارزش گزارش شهروندانی که بر اثر تجاوز به کشورشان زندگی و کاشانه خود را از دست داده و هیچ امنیتی ندارند و یکی از طرفین درگیری خودشان هستند، قابل قیاس است؟ طبیعتا و عقلا شهروندی که در مرکز درگیری قرار دارد، حقیقت را بهتر از خبرنگاری ضبط میکند که از دور شاهد درگیری و جنگ است و هیچ علاقهای برای خطرکردن ندارد. بنابراین از این جهت است که ما بر لزوم وجود فضای اجتماعی مناسب که گردانندگان آن مردم و بخش خصوصی هستند و هم تولید و هم مصرف محتوا توسط نهادهای غیررسمی صورت میگیرد، تأکید میکنیم و آن را عامل پیروزی ملت اوکراین در نبرد با پوتین میدانیم. عاملی که در کشورهای یمن، افغانستان و سوریه وجود نداشت یا به خاطر ضعف اساسی نتوانست عملکرد خوبی نشان دهد وگرنه هیچ انسانی به فکر تبعیض و ارزشگذاری نیست!
اینکه در قرن حاضر دولتمردان کشورهای کمترتوسعهیافته اعتنایی به ادغامشدن در دهکده جهانی ندارند، نه از سر احساس عدم نیاز، بلکه از ترس به خطر افتادن پایههای دولتشان است؛ چراکه اعمال قدرت بر مردمی بیخبر، سهلتر از اعمال قدرت بر مردمی آگاه و مطلع است. شاید از همین رو است که کیم جونگ اون در کرهشمالی با دیوار صیانت از ارتباط مردمانش با آن سوی دیوار جلوگیری میکند تا مبادا مردمان کرهشمالی با نظامهای دموکراتیکی آشنا شوند که در آن، حکومت تابع اراده جمع مردم است نه تابع اراده پیشوا و متعاقب این آشنایی، خواستهای جدیدی مطرح شود که حاکمیت حاضر به پذیرش آنها نیست.
در جمعبندی مطلب، نکته حائز اهمیت راهاندازی اینترنت ماهوارهای استارلینک است که متعاقب حمله روسیه و تخریب زیرساختهای ارتباطاتی اوکراین، با درخواست وزیر تحول دیجیتال اوکراین و موافقت ایلان ماسک فعال شد. این مسئله گویای آن است که وقتی منافع دولت و ملت در یک راستا تعریف شود و حاکمیت اصلی از آن مردم باشد، حکومت از حضور مردم در جهان اجتماعی هراسان نخواهد شد. حال آنکه در جهان سوم برخی از حکومتها عکس خواسته مردم عمل میکنند و در پی محدودیت دسترسی مردم به اینترنت و جهان اجتماعی هستند. با مقایسه فضای اجتماعی و رسانهای دو کشور اوکراین و یمن به این نتیجه میرسیم که پوشش سریع و گسترده اخبار که در بعد خارجی باعث آگاهی جهانیان و در بعد داخلی باعث وفاق ملی میشود، تنها یکی از کارکردهای رسانه است. به نظر میرسد به همین خاطر است که رسانه و مطبوعات را رکن چهارم دموکراسی نامیدهاند؛ چراکه با افزایش اطلاعات و آگاهی اجتماعی، نهتنها منافع دولت و ملت تعارض پیدا نمیکند، بلکه خواست دولت، همان خواست مردم است.
*کارشناس علوم سیاسی