|

افغانستان امروز و مصالح ملی ایرانیان

در یادداشت هفته گذشته تأکید شد مواجهه کشورمان با تحولات افغانستان در دوره جدید، نیازمند راهبردی دانش‌پایه و جامع است. این مهم نیازمند نهادهای پژوهشی و مطالعاتی سامان‌یافته و نیز ملزم‌بودن ساختار تصمیم‌گیری بر استفاده از نظرات کارشناسان و مطالعات و پژوهش‌های موجود است. متأسفانه در‌این‌باره کشور نمره قبولی دریافت نمی‌کند؛ چرا‌که طراحی سیاست برای مواجهه با مسائل افغانستان، همچون بسیاری از مسائل مزمن داخلی و خارجی در کشور، نه تحت تأثیر بنیان‌های دانشی و علمی مبتنی بر مصالح عمومی، بلکه تحت تأثیر تصمیمات اداری از سوی محدودی از سازمان‌ها اتخاذ می‌شود و ارزیابی دقیقی از نتایج این دست از سیاست‌ها نیز صورت نمی‌گیرد و به‌این‌ترتیب به صورت معمول بر حجم مسائل کشور افزوده می‌شود.

افغانستان امروز و مصالح ملی ایرانیان

در یادداشت هفته گذشته تأکید شد مواجهه کشورمان با تحولات افغانستان در دوره جدید، نیازمند راهبردی دانش‌پایه و جامع است. این مهم نیازمند نهادهای پژوهشی و مطالعاتی سامان‌یافته و نیز ملزم‌بودن ساختار تصمیم‌گیری بر استفاده از نظرات کارشناسان و مطالعات و پژوهش‌های موجود است. متأسفانه در‌این‌باره کشور نمره قبولی دریافت نمی‌کند؛ چرا‌که طراحی سیاست برای مواجهه با مسائل افغانستان، همچون بسیاری از مسائل مزمن داخلی و خارجی در کشور، نه تحت تأثیر بنیان‌های دانشی و علمی مبتنی بر مصالح عمومی، بلکه تحت تأثیر تصمیمات اداری از سوی محدودی از سازمان‌ها اتخاذ می‌شود و ارزیابی دقیقی از نتایج این دست از سیاست‌ها نیز صورت نمی‌گیرد و به‌این‌ترتیب به صورت معمول بر حجم مسائل کشور افزوده می‌شود.

امروز طالبان بر افغانستان مسلط شده است؛ بدون آنکه ساختار حقوقی و قانونی برآمده از آرای عمومی مردم افغانستان در‌این‌باره نقشی ایفا کرده باشد. حتی نهادهای سنتی همچون لویی‌جرگه یا شورای علما نیز در طراحی سیاست طالب‌ها تا به امروز ایفاگر نقش نبوده‌اند؛ یعنی طالب‌ها پاسخ‌گوی هیچ نهاد ناظری نیستند و سیاست‌های آنها از سوی نهادی مشورتی یا قانونی، طراحی و سپس ارزیابی نمی‌شود. اگرچه روحانیون حاکم بر افغانستان تأکید کرده‌اند در اداره افغانستان به صورت موقت قانون اساسی ظاهرشاه را ملاک قرار می‌دهند، اما میزان پایبندی به این قانون اساسی نیز در ابهام قرار دارد. گاه نیز در مسائل روزمره به قانون اساسی دوره حامد کرزی ارجاع می‌دهند. طلبه‌های افغانستانی از زمان به‌دست‌گرفتن قدرت، با تنگ‌نظری اجازه حضور را از سایر گروه‌ها، طوایف و مذاهب در ساختار قدرت سلب کرده‌اند. ساختار طالبان اگرچه تحت تأثیر تفسیری حنفی و سلفی و دیوبندی از دین اسلام قرار دارد، اما نباید از حضور عناصر قدرتمند قومی و طایفه‌ای یعنی پشتون‌گرایی در این ساختار نیز غافل بود. پشتونوالی برآمده از این رویکرد طایفه‌ای و قومی است که در سده‌های گذشته منعی برای حضور دیگر اقوام و طوایف در ساختار سیاسی ایجاد کرده است. کمااینکه ملا‌هبت الله یا اشرف غنی یا کرزی همگی برآمده از ساختاری است که به پشتونوالی معروف است که به دیگران اجازه حضور در هرم قدرت را نمی‌دهد. در دوره چند‌ماهه به قدرت رسیدن طالب‌ها، از سویی نسبت به زبان فارسی محدودیت‌هایی اعمال شده و از دیگر سو نمادهای تاریخی مردم افغانستان که نسبتی عمیق با جهان ایرانی دارد، یعنی نوروز نیز از تقویم طالبان حذف شده است. در‌این‌باره حکومت سرپرست چندان جدی اقدام کرده که حتی روز دهقان در روز دوم ماه حمل برابر با فروردین‌ را از تقویم حذف و به روز پنجم ماه حمل منتقل کردند تا امکانی برای برپایی جشن نوروز باقی نماند. روحانیون حاکم در اقدامی دیگر، بدون آنکه واکنشی در ایران برانگیزاند، تقویم یزدگردی-جلالی و خورشیدی را تغییر و تقویم قمری را جانشین کردند. این اقدام طالبان در مبارزه با تاجیکان و دیگر گروه‌های زبانی و فرهنگی و تاریخ افغانستان بازتاب چندانی در ایران نداشت.

توجه جدی طالبان به مسئال سیاسی و نوع مواجهه با همسایگان نیز در این چند ماه به قدرت رسیدن شایان توجه و تحلیل است. مسائل مرزی با ایران که به درگیری محدودی نیز در دهم آذر 1400 بدل شد، یا جریان بازداشت حجت‌الاسلام یارمحمد رحمتی از آن جمله است. رئیس دفتر مرکز فرهنگی تبیان در کابل که با حضور در مقابل سفارت ایران، به تظاهرات اعتراضی مقابل سفارت ایران واکنش نشان داد و سپس پخش یک فیلم اعتراف‌گونه از نام‌برده که از حمله‌کنندگان به سفارت ایران پوزش می‌خواست با روش آشنای اعتراف‌گیری تلویزیونی، سرعت عمل طالب‌ها در مدیریت فضای سیاسی و فرهنگی افغانستان طبق سیاست‌های این گروه و فرقه را نمایان می‌کند.

همچنین کشور افغانستان از نظر شاخص سواد در جهان جزء رتبه‌های آخر است. حدود 43 درصد مردم افغانستان باسواد و بیش از 57 درصد بی‌سواد هستند و برآورد می‌شود حدود 70 درصد زنان افغانستانی بی‌سواد هستند. میلیون‌ها کودک نیز در افغانستان از تحصیل محروم‌اند. نسبت بی‌سوادی در روستاهای افغانستان بسیار بالاتر از شهرهاست. ضعف نظام آموزشی و نبود امکانات آموزشی و معلم نیز موجب شده تا نسبت درخور توجهی از افراد باسواد و دارای مدرک تحصیلی از خواندن و نوشتن ساده نیز محروم باشند. همچنین وجود هزاران مدرسه دینی در افغانستان با ده‌ها هزار طلبه (در حدود 15 هزار نفر از این طلاب را زنان تشکیل می‌دهند) از دیگر مختصات سیاسی و فرهنگی امروز افغانستان است. بخش مهمی از این مدارس دینی، مراکزی برای تعلیم بر اساس معیارهای مد‌نظر گروه‌های تندرو است که گرایش‌های تکفیری دارند. همچنین بیش از 160 هزار مسجد و مرکز دینی در افغانستان فعالیت دارند که طالبان در بخش مهمی از آنها نفوذ دارد. در بخشی از این مدارس نیز داعش نفوذ دارد. با چنین شرایط و زمینه‌هایی، به نظر می‌رسد در ماه‌ها و سال‌های آینده چالش‌های مرتبط با افغانستان بیش از پیش در ایران نمایان خواهد شد و بیش از هر زمانی لازم است ایران نسبت به تحولات افغانستان با آگاهی کامل و رصد تحولات آن، سیاست‌هایش را تنظیم کند و بر همین اساس به مسئولان کشور پیشنهاد می‌شود مراکز مطالعاتی و پژوهشی مرتبط با کشورهای همسایه از‌جمله افغانستان، تقویت و کارایی آنها مورد ارزیابی قرار گیرد. طبق ضوابط قانونی، دولت و نهادهای مسئول در سیاست خارجی نیز موظف شوند تا به صورت تعریف‌شده از نتایج مطالعات کارشناسی و تخصصی در این حوزه استفاده کنند و این در شرایطی ممکن است که مصالح ملی و عمومی در کانون توجهات دولتمردان در سیاست‌های داخلی و منطقه‌ای و جهانی باشد.