نیاز به برنامه ملی برای حفاظت از یوزپلنگ
نقد پروژه فعلی تکثیر در اسارت کار مشکلی است؛ چراکه ظاهرا برنامهای وجود ندارد یا اگر دارد جایی اعلام نشده است. پس برای اینکه دید تصمیمگیریها بر چه مبنایی بوده است، باید به مصاحبهها، یادداشتها و حتی جلساتی در رسانههای اجتماعی اتکا کرد.
لیلی خلعتبری*: نقد پروژه فعلی تکثیر در اسارت کار مشکلی است؛ چراکه ظاهرا برنامهای وجود ندارد یا اگر دارد جایی اعلام نشده است. پس برای اینکه دید تصمیمگیریها بر چه مبنایی بوده است، باید به مصاحبهها، یادداشتها و حتی جلساتی در رسانههای اجتماعی اتکا کرد.
تکثیر در اسارت هیچگاه جزء اولویتهای حفاظتی پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی نبوده است. در سال ۹۶ طی جلساتی که با حضور کارشناسان مستقل، کارشناسان سازمان حفاظت محیط زیست، مدیریت و کارشناسان پروژه یوز، انجیاوها و ارسال پرسشنامه برای کارشناسان استانی برگزار شد، اولویتهای حفاظت از یوز با توجه به تهدیدات شناساییشده پیشنهاد شد. یکی از این موارد که در دستهبندی «اقدامات میانمدت تا طولانیمدت که نیاز به اطلاعات بیشتر و بحث پیش از اجرائیشدن» قرار داشت، ایجاد یک مرکز مخصوص یا حصاری بسیار بزرگ (هزار تا دو هزار کیلومترمربع) بود؛ اما با دو پیششرط: اول پویایی جمعیت فعلی بررسی شود و دوم مطالعات امکانسنجی کاملی قبل از تصمیمگیری انجام شود.
بعد از متوقفشدن ناگهانی پروژه یوز، جلساتی با حضور کارشناسان مختلف برگزار شد که در آن درباره چگونگی ادامه پروژه، اولویتهای حفاظتی و همچنین در مورد سرنوشت یوزهای در اسارت مشورت شد. تا زمانی که من در این جلسات حضور داشتم، با توجه به اینکه هیچکدام از این پیششرطها اجرائی نشده بود و با توجه به عدم مشاهده زادآوری در زیستگاههای جنوبی قرار بر زندهگیری یوزهای یزد، اسپرمگیری از آنها برای تکثیر در اسارت و در نهایت قلادهگذاری و رهاسازی آنها بود. بااینحال، این جلسات عمومیتر ناگهان متوقف شد و ظاهرا بهصورت خصوصی ادامه پیدا کرد و قرار بر زندهگیری یوزهای یزد بود. اما باز هم معلوم نیست برنامه مدنظر قرار بود به چه شکلی، در کجا، با چه امکاناتی و با چه برنامهای انجام شود؟ در نهایت این برنامه هم اجرائی نشد و شنیدهها حاکی از این است که بعد از یک مصاحبه نگارنده که خبر از مشاهده سرگین یوز ماده در یزد داشت، مدیرکل یزد از برنامه منصرف شده است. حالا سؤال این است که این برنامه با چه منطقی نوشته شده بود که با عوضشدن یک متغیر کل برنامه عوض شد؟ آیا متفاوتبودن جمعیتهای یزد از نظر ژنتیکی و عدم مشاهده جابهجایی افراد بین جمعیت شمالی و جنوبی در این نتیجهگیری لحاظ شده بود؟ یا افت کیفیت زیستگاههای جنوبی ناشی از فعالیت گسترده معادن؟ اولویتداشتن حفاظت از آخرین زیستگاه زادآور چطور؟ یا اینکه تصمیم شخصی چند نفر محدود بود؟ متأسفانه به نظر میرسد اقدامات حفاظتی بیشتر از اینکه بر مبنای ارزیابی گزینههای موجود و اولویتبندی آنها باشد، بر مبنای این اصل گرفته میشوند که «باید کاری انجام بدهیم»! حتی اینکه برنامه مشخصی نداریم هم مانعی نیست، مهم این است که زمان را از دست ندهیم! به نظر من بردن یوزها به توران و شروع برنامه تکثیر در اسارت در این منطقه اشتباه بزرگی بود؛ اشتباهی که ناشی از همین روحیه بدون هیچگونه مطالعه و بررسی، بدون نتیجهگیری منطقی و بدون برنامه طولانیمدت، فقط «باید کاری بکنیم» بود و تأثیرات جدی بر حفاظت از زیستگاه توران و یوزهای آزاد آن داشت. تا همین اواخر کسی حاضر نبود اشتباهبودن آن را قبول کند، اما الان که کمکم اشکالات آن مشخص میشود، انگشت اتهام به سوی افرادی گرفته میشود که نقشی در این تصمیمگیریها نداشتند. حرف این نیست که باید سالها پژوهش و بررسی کرد شاید در فلان گوشه کویر دو یوز دیگر هم مانده باشد، حرف این است که مطالعات بسیار زیادی در سالهای گذشته انجام شده و اطلاعات بسیار زیادی تولید شده، باید از این اطلاعات در تصمیمگیریها استفاده کرد. متأسفانه بعضی اعتقاد دارند کارها را باید در خفا پیش برد؛ چون جنجال رسانهای باعث توقف کارها خواهد شد. در طول این چند سال همراه با بعضی همکاران بارها به معاونان وقت سازمان نامه نوشتیم، درباره خطرات تصمیمگیریهای بدون پشتوانه هشدار دادیم و پیشنهاد کمک و همکاری دادیم و بیش از همه تأکید کردیم که وضعیت یوزهای باقیمانده به حدی شکننده است که حفاظت از یوز باید برنامهای ملی باشد و مهمتر از همه حفاظت از زیستگاه باید بهطور جدی پیگیری شود. اما فقط شاهدیم که هر یک از استانها، با توجه به منافع خود در مورد سرنوشت یوز تصمیمگیری میکنند و حتی این تصمیمات هم با عوضشدن مدیران کل دستخوش تغییر میشود. متأسفانه ادامه این رویه، نتیجهای جز انقراض یوز در ایران و در آسیا نخواهد داشت.
*دکترای تنوع زیستی، ژنتیک و تکامل از دانشگاه پورتو