لطفا ما را از سلامتی خود مطلع کنید
در هفته گذشته و با توجه به سالگرد دوم خرداد مطالب زیادی در فضای حقیقی و مجازی در منقبت دولت خاتمی و سلوک و عملکرد آن دولت گفته و نوشته شد که همه درست و بجا بود. دولت خاتمی در بین دولتهای بعد از جنگ تحمیلی بیشترین مشروعیت دموکراتیک را در چشم مردم داشت که پیششرط قطعی موفقیت هر دولتی است.
در هفته گذشته و با توجه به سالگرد دوم خرداد مطالب زیادی در فضای حقیقی و مجازی در منقبت دولت خاتمی و سلوک و عملکرد آن دولت گفته و نوشته شد که همه درست و بجا بود. دولت خاتمی در بین دولتهای بعد از جنگ تحمیلی بیشترین مشروعیت دموکراتیک را در چشم مردم داشت که پیششرط قطعی موفقیت هر دولتی است. عملکرد دولت خاتمی نیز در همه حوزهها، از جمله حوزه اقتصادی، بسیار بهتر بود و در حوزه سیاست خارجی نیز در محدوده ممکن توفیق نسبی بیشتری داشت. اما آنچه را که در فاصله 25 تا 17 سال پیش اتفاق افتاد، اکنون باید امری تاریخی به شمار آورد و پرداختن به آن بهعنوان فصلی از تاریخ معاصر ایران را به مورخان واگذاشت. آنچه امروز مهم است، این است که آقای خاتمی و دیگر سیاسیونی که آن روزها دستاندرکار آن دولت و دولتهای بعدی بودند، در این زمانه سخت به چه کار مشغولاند. متأسفانه امروزه و درحالیکه کشور با بحرانهای متعددی مواجه است، شگفتآور است که نه صدایی از آقای خاتمی میشنویم و نه از اکثریت بزرگ همراهان ایشان در آن دولت و دولتهای بعدی. این بزرگواران از نامی و شهرتی و پیشینهای در سیاست این کشور برخوردارند. آنها به حیث فرد یا در قالب احزاب و جریانهای سیاسی در زمره کسانی در کشورند که قادر به فعالیت سیاسیاند. چگونه ممکن است کسانی با چنین سابقه و پشتوانهای در یک کشور بهشدت سیاسی یا سیاستزده و پرمشکل و پرحادثه حضور داشته باشند اما چیزی درباره آنچه در کشور میگذرد، نگویند، احساس مسئولیتی درباره امروز و فردای کشور و نسلهای آینده، به شمول فرزندان و نوادگان خود، نداشته باشند و انزوا و انفعال و عدم حضور را برگزیده باشند. جامعه امروز ما را شاید بتوان سیاسیترین جامعه در تاریخ و جغرافیای موجود دانست؛ چراکه تقریبا همه مشکلات متراکم ما به نحوی از انحا ریشه در سیاست دارد. مردم از 76 تا 96 به توصیه این بزرگواران و با ایستادن در صفهای طولانی برای رأیدادن به آنها حسنظن و حسننیت خود را نشان دادند. اکنون چطور آنها میتوانند تا این حد نسبت به آنچه در کشور میگذرد، بیتفاوت باشند. بهانههای رایج که نمیشود و نمیگذارند، بههیچعنوان مسموع نیست؛ زیرا میبینیم معدود افرادی از طیفهای گوناگون با نام یا بدون نام، با اندوخته سیاسی یا بدون اندوخته سیاسی، با حاشیه امن یا بدون حاشیه امن هریک گهگاه و به سلیقه خود ابراز وجود میکنند و از این طریق حداقل فردا میتوانند یا تصور میکنند بتوانند پاسخگوی وجدان خود باشند. در بین این کسانی هم امثال احمدینژاد را میبینیم و هم امثال تاجزاده را و بعضی دیگر. از بزرگواران دولت دوازدهم نیز گهگاه کلیپها و توییتهایی از عبدالناصر همتی و محمدجواد آذریجهرمی دیدهایم که در این دشت لمیزرع غنیمت است و بهتر از هیچ. روشن نیست بزرگواران دولت خاتمی و دولتهای بعدی منتظر چه هستند. آیا منتظرند تا در آستانه انتخاباتی دیگر قرار بگیرند و چندهفتهای را بیهوده به انتقاد از نظارت استصوابی بگذرانند و دوباره در اعماق یک دوره سکوت دیگر محو شوند. یا اتفاقی بیفتد و دری به تختهای بخورد و مردم آنها را روی دست به ارگ حکومتی ببرند. مسئله این است که آنها در قالب یک اپوزیسیون وفادار به نظام که به نحوی سازمانیافته و منسجم و کارشناسانه عملکرد دولت حاضر را نقد کند، میتوانند تحرکاتی داشته باشند و مثلا نظرشان را در مورد آنچه دولت حاضر در عرصههای مختلف انجام میدهد، ابراز کنند. اگر نمیدانند، میتوانند نگاهی به همین دموکراسیهای غربی و شرقی که بعضا حقیر میشمرند، بیفکنند و ببینند حزبی که یک انتخابات را میبازد تا انتخابات بعدی چه میکند. آنها میتوانند و باید بهصورت فردی یا جمعی اظهارنظر کنند، نقد کنند، تأیید کنند، سیاستهای بدیل ارائه دهند، به مردم اطلاعات درست بدهند که اگر هیچ حاصلی نداشته باشد، حداقل چراغ سیاستورزی واقعی را در داخل روشن نگه میدارد، به آموزش مردم کمک میکند و شاید آنها را به اینکه یک نیروی قابلاتکا در کشور وجود دارد، امیدوار کند. غیبت آنها در سیاست روز کشور فقط یک حاصل دارد و آن خالیکردن میدان برای عوامفریبان یا افراطیون داخل و خارج کشور است و افزودن لایههای جدیدی از مشکلات بر لایههای متعدد پیشین. آنها باید توجه داشته باشند که غیبت آنها موجب بیاعتباریشان و خالیشدن کشور از سیاستورزی مفید میشود. بیدلیل نیست که در انتخابات 1400 از حدود شش میلیون واجد شرایط رأیدادن در شهر تهران، نفر اول لیستی برای شورای شهر که مورد حمایت آقای خاتمی بود، تنها توانست دقیقا 26هزارو 40 رأی به دست آورد. مسئله این است که این بزرگواران، قطعنظر از داشتن این یا آن گرایش سیاسی، لازم است حداقل گهگاه با گفتهای یا نوشتهای ما را از سلامتی خود مطلع کنند.