|

«شرق» در گفت‌وگو با حقوق‌دان حوزه بین‌الملل به بررسی تبعات حقوقی گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی علیه ایران پرداخته است

گزارش آژانس و تکمیل پازل فشار

باید منتظر صدور قطع‌نامه علیه ایران بود؟

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در گزارش روز دوشنبه خود اعلام کرد اورانیوم غنی‌‌شده ایران به ۱۸ برابر حد مجاز در برجام رسیده است. در ادامه گزارش چنین عنوان شده است که تهران در ارائه پاسخ‌های «معتبر فنی» به سؤال‌های آژانس درباره پیداشدن مواد هسته‌ای در ایران طی سه سال گذشته ناکام بوده است. بعد از آن، گزارش دوم رافائل گروسی به به‌روزرسانی فنی مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در زمینه نظارت بر اجرای برجام وفق قطع‌نامه ۲۲۳۱ شورای امنیت اختصاص پیدا کرد که حاوی آخرین تحولات و همچنین اطلاعات فنی جدید در ارتباط با فعالیت‌های هسته‌ای ایران است.

گزارش آژانس و تکمیل پازل فشار

شرق: آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در گزارش روز دوشنبه خود اعلام کرد اورانیوم غنی‌‌شده ایران به ۱۸ برابر حد مجاز در برجام رسیده است. در ادامه گزارش چنین عنوان شده است که تهران در ارائه پاسخ‌های «معتبر فنی» به سؤال‌های آژانس درباره پیداشدن مواد هسته‌ای در ایران طی سه سال گذشته ناکام بوده است. بعد از آن، گزارش دوم رافائل گروسی به به‌روزرسانی فنی مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در زمینه نظارت بر اجرای برجام وفق قطع‌نامه ۲۲۳۱ شورای امنیت اختصاص پیدا کرد که حاوی آخرین تحولات و همچنین اطلاعات فنی جدید در ارتباط با فعالیت‌های هسته‌ای ایران است. به نظر می‌رسد این ادبیات نسبتا تند گروسی در‌خصوص پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران در آستانه برگزاری نشست شورای حکام، با هدف صدور قطع‌نامه احتمالی علیه تهران در دستور کار آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار گرفته باشد. از‌این‌رو «شرق» در گفت‌وگویی با یوسف مولایی، استاد دانشگاه و حقوق‌دان حوزه بین‌الملل، سعی کرده است ارزیابی‌ای در‌خصوص تبعات حقوقی این دو گزارش بر نشست پیش‌روی شورای حکام و صدور قطع‌نامه علیه ایران داشته باشد.

 

‌همان‌گونه که در محافل رسانه‌ای و سیاسی مطرح است، دو گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درخصوص پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران احتمالا با هدف زمینه‌سازی برای تصویب قطع‌نامه در نشست پیش‌روی شورای حکام منتشر شده است. این گزارش‌ها از نظر فنی و حقوقی تا چه اندازه می‌تواند بستر را برای صدور قطع‌نامه علیه ایران فراهم کند؟

بدون شک پارامتر تعیین‌کننده برای صدور قطع‌نامه علیه پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران یا هر کشوری در شورای حکام، به گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بازمی‌گردد. به هر حال این نهاد، نهاد فنی و مرجع برای تصمیم‌گیری شورای حکام است؛ در نتیجه گزارش‌های دوشنبه جاری رافائل گروسی در سمت‌و‌سودهی به رفتار اعضای شورای حکام اثر ملموس خواهد داشت. در عین حال نکته مهم‌‌تر به تأثیر فضای سیاسی و دیپلماتیک ناشی از بن‌بست برجام بازمی‌گردد. من بارها عنوان کرده‌ام برجام و پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران بیش از آنکه یک خوانش فنی و حقوقی داشته باشد، قطعا یک برداشت سیاسی دارد. از این منظر، حتی اگر دو گزارش‌ آژانس بین‌المللی انرژی اتمی لحنی مثبت هم داشتند، مطمئن باشید با توجه به فضای کنونی که آمریکا اقدامات معناداری علیه ایران در هفته گذشته انجام داده است و از طرف دیگر شاهد تحرکات اسرائیل ضد امنیت هستیم، صدور قطع‌نامه علیه ایران بسیار بالاست؛ چون آژانس به همان اندازه که یک نهاد فنی و حقوقی است، می‌تواند تحت تأثیر نگرش‌های سیاسی و نفوذ قدرت‌ها نیز قرار بگیرد.

‌چرا گروسی در آستانه نشست شورای حکام این گزارش را با این ادبیات منتشر کرده است؟ آیا پیرو گفته شما آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم متأثر از فضای سیاسی، کارکرد و ماهیت فنی و حقوقی خود را از دست داده‌ و به سمت یک خوانش سیاسی از پرونده فعالیت‌های ایران رفته است؟

تا پیش از بن‌بست مذاکرات وین، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی سعی می‌کرد یک نقش مثبت و سازنده برای حصول هر‌چه زودتر توافق و احیای برجام داشته باشد؛ اما بعد از بن‌بست مذاکرات و شدیدترشدن اختلاف‌های تهران – واشنگتن، شاهد فضایی هستیم که به نظر می‌رسد احتمال شکست مذاکرات قوی‌تر از موفقیت آن باشد. بنابراین به نظر من آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با درک چنین فضایی، یا از ادامه مذاکرات ناامید شده و سعی کرده است با این دو گزارش خود به جمهوری اسلامی ایران فشار بیاورد تا درخصوص مواضع و خطوط قرمز خود انعطاف نشان دهد یا در یک سناریوی بدبینانه، آژانس از اساس با این برداشت که مذاکرات به شکست کامل رسیده است، تلاش دارد با این گزارش‌ها زمینه را برای صدور قطع‌نامه علیه ایران در نشست شورای حکام فراهم شود.

‌شما کدام حالت را نزدیک به واقعیت می‌دانید؟

من امیدوارم حالت اول باشد؛ چون اگر واقعا آژانس با نیت صدور قطع‌نامه علیه ایران گزارش‌ها را منتشر کرده باشد، وضعیت ما در شورای حکام بسیار سخت، پیچیده و بغرنج خواهد بود و احتمال صدور قطع‌نامه بسیار بالاست. اما در هر دو صورت این گزارش‌های دوشنبه جاری آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در‌خصوص فعالیت‌های هسته‌ای ایران، پیامد مثبتی برای جمهوری اسلامی ندارد.

‌اگر نهایتا شاهد صدور قطع‌نامه شورای حکام باشیم، این قطع‌نامه جنبه غیرالزام‌آور برای ایران خواهد داشت یا قطع‌نامه‌ای با ادبیات تند و الزام‌آور در دستور کار شورا قرار خواهد گرفت؟

همه قطع‌نامه‌های شورای حکام برای اعضا جنبه الزام‌آور دارد؛ اما فعلا نکته تعیین‌کننده به مفاد و متن قطع‌نامه بازمی‌گردد. اگر در قطع‌نامه احتمالی نشست پیش‌روی شورای حکام، اعضا از ایران درخواست مشخصی داشته باشند که احتمالا هم این قطع‌نامه با خواسته‌های مشخص و روشنی همراه خواهد بود، ایران باید خود را با خواسته‌ها، الزامات و انتظارات آژانس تطبیق دهد. البته شورای حکام در قطع‌نامه احتمالی خود فرجه زمانی و فرصت مشخصی را برای ایران به‌منظور اجرائی‌کردن این تطبیق در نظر می‌گیرد تا تهران بتواند به خواسته‌های شورای حکام تمکین کند.

‌تمکینی در کار نباشد، پرونده به شورای امنیت می‌رود؟

نه لزوما. عدم تمکین به معنای ارجاع فوری پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل نیست؛ اما اگر ایران از قطع‌نامه شورای حکام تمکین نکند، شاید، تأکید دارم شاید، قطع‌نامه‌ای تندتر با اجماع بیشتر از سوی اعضای شورای حکام صادر شود. اگر آن زمان ایران کماکان مخالفت خود را با شورای حکام و قطع‌نامه دوم نشان دهد، احتمال ارجاع پرونده به شورای امنیت سازمان ملل وجود دارد.

‌با توجه به همین نکته شما، اگر در نهایت پرونده ایران از شورای حکام به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده شود، می‌توان گفت اروپایی‌ها مکانیسم ماشه را اجرا خواهند کرد؟

همین الان هم می‌توانند مکانیسم ماشه را فعال کنند. ضمن اینکه در شرایط کنونی که ما شاهد بن‌بست مذاکرات وین، تشدید اختلاف‌ها و احتمال شکست احیای برجام هستیم، هر اتفاقی ممکن است روی دهد. ولی فعال‌کردن مکانیسم ماشه، چه در صورت ارجاع پرونده به شورای امنیت سازمان ملل و چه در هر حالتی دیگر، یک پروسه زمان‌بر و خاص را می‌طلبد که در برجام جزئیات آن مطرح شده است؛ بنابراین این‌گونه نیست که اعضای برجام هر لحظه که خواستند می‌توانند مکانیسم ماشه را فعال کنند و قطع‌نامه‌های شورای امنیت را بازگردانند. با‌این‌حال به دلیل آنکه برجام و پرونده فعالیت‌های هسته‌ای بیش از آنکه حالت حقوقی و فنی داشته باشد، متأثر از رقابت‌های سیاسی است، امکان دارد فعال‌کردن مکانیسم ماشه قدری متفاوت و سریع‌تر پیش برود؛ چون فضای سیاسی کنونی بین اروپا و آمریکا به‌شدت متفاوت از دوره دونالد ترامپ است. در زمان رئیس‌جمهور سابق ایالات متحده، شاهد یک گسل عمیق بین واشنگتن و قاره سبز بودیم که با روی‌کارآمدن جو بایدن این گسل پر شده است و اکنون اروپایی‌ها و آمریکا در یک هماهنگی کامل علیه پرونده فعالیت هسته‌ای ایران قرار دارند. ضمن اینکه جنگ اوکراین، اروپا و آمریکا را به‌شدت به هم نزدیک کرده است و چون ایران هم در جبهه روسیه قرار دارد، می‌تواند به‌عنوان کاتالیزوری در همراهی این دو (اروپا و آمریکا) علیه تهران در شورای حکام و فعال‌کردن مکانیسم ماشه عمل کند. درست است که از نظر فنی و حقوقی آمریکا با خروج از برجام توان فعال‌کردن مکانیسم ماشه را ندارد، اما اروپا مانند دوره ترامپ در مخالفت با واشنگتن قرار ندارد. کافی است بایدن از یکی از اعضای اروپایی حاضر در برجام چنین درخواستی داشته باشد؛ بعید می‌دانم درخواست واشنگتن با پاسخ منفی لندن، پاریس یا برلین مواجه شود.

‌با خروج دونالد ترامپ از برجام، شاهد صبر استراتژیک یک‌ساله ایران بودیم. بعد از آن دولت دوازدهم گام‌های کاهش تعهدات هسته‌ای را در دستور کار قرار داد. در ادامه قانون مجلس یازدهم موسوم به اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها هم شدت این کاهش تعهدات هسته‌ای ایران را بیشتر کرد. حال با این جزئیاتی که در گزارش دوشنبه رافائل گروسی علیه فعالیت‌های هسته‌ای مطرح شده است، تهران می‌تواند از نظر حقوقی روی منطق اقدام متقابل، ذیل بند‌های ۲۶ و ۳۶ برجام مانور بدهد؟

سؤال شما تا اندازه‌ای به نکات قبلی من بازمی‌گردد. باز هم تکرار می‌کنم پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران و برجام بیش از آنکه خوانش حقوقی و فنی داشته باشد، حالت سیاسی دارد. اگر پرونده ایران سیاسی نبود، می‌توانستیم با این منطق حقوقی برخی اقدامات خود را در حوزه فعالیت‌های هسته‌ای بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام توجیه کنیم؛ اما مسئله اینجاست که ما با یک پرونده سیاسی مواجهیم. بنابراین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم مبنای گزارش خود را مفاد مندرج در برجام قرار می‌دهد و بر اساس آن، گزارش‌های خود را در‌خصوص فعالیت‌های هسته‌ای ایران درباره تخلف یا عدم تخلف از مفاد برجامی تنظیم‌ می‌کند و به شورای حکام ارائه می‌دهد. اگر قدرت سیاسی و دیپلماتیک ایران مانند آمریکا بالا بود، شاید آژانس هم مواضع تهران را جدی تلقی می‌کرد؛ اما به دلیل نفوذ واشنگتن در شورای حکام و سایه اسرائیل در میان اعضای این شورا، بعید می‌دانم منطق حقوقی ایران توجیهی برای رفتارش از مفاد برجام باشد. متأسفانه ذکر همین دو مورد در گزارش دوشنبه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مبنی بر ۱۸‌برابر‌شدن اورانیوم غنی‌شده ایران نسبت به حد مجاز برجام و همچنین عدم پاسخ‌گویی ایران به سؤالات آژانس درباره پیدا‌شدن مواد هسته‌ای در برخی اماکن طی سه سال گذشته، می‌تواند تمام توجیهات حقوقی ایران را به حاشیه ببرد؛ چرا‌که اساسا در منظر حقوقی بحث حق یا منطق اخلاقی معنا ندارد، بلکه پارامتر قدرت است که به اقدامات و تصمیمات هر کشوری توجیه و اعتبار حقوقی می‌بخشد؛ یعنی حقوق بین‌الملل ذیل قدرت بین‌الملل تعریف و تبیین می‌شود.