گفتوگو با بهمن فرمانآرا به بهانه ایفای نقش در فیلم «مجبوریم»
اصراری نمیبینم که تحت هر شرایطی فیلم بسازم
دیدن چهره بهمن فرمانآرا، آن هم مقابل دوربین و اندک نقشههایی که پذیرفته، دلپذیر بوده و هرکدام ویژگیهای خاص خودش را داشته است. وقتی در همصحبتیهای گاه به گاه به ماجرای بازیگرشدنش میرسیم، خاطره و نقل قول همیشگی رفیق دیرینهاش، عباس کیارستمی را یادآوری میکند که او همواره توصیه میکرده در فیلمهای خودش بازی کند، چراکه دیالوگهایی را که مینویسد، درستتر ادا میکند.
دیدن چهره بهمن فرمانآرا، آن هم مقابل دوربین و اندک نقشههایی که پذیرفته، دلپذیر بوده و هرکدام ویژگیهای خاص خودش را داشته است. وقتی در همصحبتیهای گاه به گاه به ماجرای بازیگرشدنش میرسیم، خاطره و نقل قول همیشگی رفیق دیرینهاش، عباس کیارستمی را یادآوری میکند که او همواره توصیه میکرده در فیلمهای خودش بازی کند، چراکه دیالوگهایی را که مینویسد، درستتر ادا میکند. اما بازیگری برای بهمن فرمانآرا صرفا حضور مقابل دوربین نیست. درک فضای فکری کارگردان اثر و موضوعی که به آن پرداخته میشود، از جمله نکاتی است که او را در پذیرش نقش مجاب میکند. بهمن فرمانآرا این روزها فیلم «مجبوریم» به کارگردانی رضا درمیشیان را در اکران سینماها دارد. نقشی خاص و تأثیرگذار که بسیار دوستش دارد. فرمانآرای گزیدهکار، این روزها کمکارتر از سابق شده و امیدوار است شرایط برای کارکردنش فراهم شود، اما اکران فیلم «مجبوریم» که سهمی در آن دارد، از جمله موضوعاتی است که او را برای حرفزدن درموردش سر شوق میآورد.
او در گفتوگو با «شرق» در پاسخ به این پرسش که اساسا نگاهش به سینمای اجتماعی سالهای اخیر سینمای ایران چیست؟ گفت: «رضا درمیشیان یک استثنا نیست، ولی آدمی است که مسیرش در سینما، پرداختن به موضوعات اجتماعی است. وقتی به موضوع اسیدپاشی میپردازد، از زاویه خوبی روایتش میکند و به مسائلی نگاه میکند که بسیار قابل تأمل است. متأسفانه سینمای حال حاضر ما به این موضوعات توجه کافی ندارد، اما جای خوشحالی است که جوانهایی مثل رضا درمیشیان، سعید روستایی و دیگر فیلمسازان نسل جوان به مسائل اجتماعی بیشتر از موضوعات مفرحی که اصولا صاحب سینماها به دنبالش هستند، توجه میکنند و برایش وقت میگذارند».او ادامه داد: «وقتی فیلم «لانتوری» را از رضا دیدم، برایم تکاندهنده بود. این فیلم هم به موضوعی میپردازد که بسیار اهمیت دارد. «مجبوریم» هم در ادامه نگاه رضا درمیشیان به موضوعات اجتماعی است، چراکه کشورمان با ثروت بسیار، بینهایت کارتنخواب در سطح شهر دارد و باید درباره آنها صحبت کرد و اینکه یک نفر کارخانه بچهسازی میشود و بچهای را تا 9 ماه در رحم حمل میکند و با تمام گرفتاری و بیماری به محض بهدنیاآمدن بچه، آن را میفروشد که خرج سال آیندهاش را تأمین کند، هرطور به این موضوع نگاه کنیم، مسئله حادی است، بهویژه در اجتماعی که حداقلش باید اخلاقی باشد که این از بیاخلاقترین کارهایی است که فردی درمورد یک زن میتواند انجام بدهد».کارگردان فیلم «یک بوس کوچولو» در ادامه ضمن اشاره به همکاریهایش با نسل جوان سینمای ایران گفت: «اصولا سینما خون جوان لازم دارد. این فقط مختص ایران هم نیست. در تمام دنیا سینما حرفهای است که مرتب انتظار میرود که فیلمسازان جوان واردش شوند و آدمهایی قدیمی این حرفه هم به دلایلی همچنان کار کنند. سینما برای من که از نسل دیگری هستم، یک کار ذهنی است. اگر کار نکنم دلیل مهمی نمیبینم که هر روز سه وعده غذا بخورم و بخوابم و باز فردا از خواب بیدار شوم. از کارکردن لذت میبرم؛ اما واقعیت این است که در تمام دنیا، سینما نسل جوان میطلبد. دلیل واضحی هم دارد. مهمترینش هم این است که حوصله آنها زیاد است و نگاه تازهای در آثارشان هست».او در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: «وقتی «مجبوریم» را نگاه میکنید، متوجه نگاه تازه و متفاوت فیلمسازش میشوید. درمیشیان خاستگاه اجتماعی متفاوتی دارد، اما نگاه اجتماعیاش بسیار درگیرکننده و تکاندهنده است. وقتی «لانتوری» را تماشا میکردم این موضوع برایم پررنگتر شد و نگاهش برایم جالب بود که حتی زمانی که میخواهند یک نفر را که مرتکب اسیدپاشی شده، مجازات و عدالت را رعایت کنند، باز میبینیم که همین عدالت ناخوشایند اجرا میشود. رضا درمیشیان سن زیادی ندارد، اما به دنبال چنین موضوعاتی است و این مسائل دقیقا برشی از اجتماعی است که ما در آن زندگی میکنیم. به همین دلیل معتقدم باید به جوانها فرصت داد. حالا فرض کنید از تعداد زیادی جوان که وارد سینما میشوند، برخی هم به دنبال ساخت فیلم عامهپسند هستند، اما قطعا از میان آنها فیلمسازانی مثل رضا درمیشیان، سعید روستایی، پناه پناهی (که نگاه بسیار متفاوتی نسبت به پدرش دارد)، از جمله فیلمسازانی هستند که حرف تازهای برای گفتن دارند و باید به آنها فرصت داد و اجازه بدهیم بیشتر کار کنند و یاد بگیرند».آخرین فیلم فرمانآرا «حکایت دریا» سال 95 ساخته شد و سه سال پیش به اکران آنلاین رسید. او درباره کمکاریاش گفت: «هر چند وقت یک بار این سؤال را از خودم میپرسم که آیا حاضرم بابت کارم باج بدهم؟ سعی کردم که این کار را انجام ندهم، چراکه اصراری نمیبینم که تحت هر شرایطی فیلم بسازم. هر وقت هم که علاقهمندان سینما بخواهند به فیلمهای من رجوع کنند، همین تعداد فیلمی را که ساختم میبینند. زمانی که «شازده احتجاب» جایزه اول جشنواره تهران را دریافت کرد، دو، سه سال کار تهیهکنندگی کردم و فیلم اول عباس کیارستمی «گزارش» یا «کلاغ» بهرام بیضایی را تهیهکنندگی کردم و یک فیلم موفق تجاری به اسم «در امتداد شب» را تهیه کردم. میتوانستم این فیلم را کارگردانی کنم، اما سلیقه من برای کارهایی که نامم به عنوان کارگردان قید میشود، متفاوت است. بیش از 50 سال است که مکالمهای با ملت ایران دارم و دلم میخواهد این مکالمه ادامه پیدا کند. دلیلی هم که از ایران نمیروم و جای دیگری فیلم نمیسازم این است که مسئله من قصهگفتن در فرانسه نیست. با اینکه امکانش هم وجود دارد، ولی میخواهم در کشور خودم کار کنم. دوست دارم درباره موضوعاتی فیلم بسازم که پیرامونم رخ میدهد. من مقداری از آنها را تصویر میکنم و جوانهای فیلمساز به وجوه دیگری توجه میکنند؛ مثلا کاری که رضا درمیشان در «مجبوریم» انجام داد، واقعا کار من نیست. نه اینکه نتوانم آن شات را بگیرم. موضوع این است دغدغه صحبت درمورد موضوعات اجتماعی نکتهای است که جوانها به شکل دیگری به آن نگاه میکنند و حوصله زیادی هم میطلبد».کارگردان فیلم «خانهای روی آب» در بخش دیگری از صحبتهایش به شیوه اکران فیلم «مجبوریم» اشاره کرد و گفت: «در اکران این فیلم متأسفانه در کمال سکوت، سانسدزدی میشود! به این معنی که اگر شش سانس برای فیلم در سینمایی وجود داشته باشد، میبینید که در سانس مرده سینما که عملا مخاطبی ندارد، فیلم را نمایش میدهند و سانسهای پرمخاطب در ساعات بهتر را به فیلمهای دیگری اختصاص میدهند. زمان نمایش «دلم میخواد» هم همین اتفاق برای من رخ داد. خاطرم هست یک بار سر اکران فیلم، با سینمایی تماس گرفتم که چهار سالن داشت و دو فیلم نمایش میدادند، طبیعی بود که هر فیلم باید 12 سانس میداشت، اما فقط یک سانس 11-1 را به فیلم «دلم میخواد» اختصاص میدادند و 23 سانس دیگر به فیلم «هزارپا» میرسید. زمانی هم که به پخشکننده زنگ زدم و علت را جویا شدم پاسخشان این بود که سانسهای سینما دست ما نیست! در حالی که سینماها یا مال خودشان است یا در کرایه خودشان یا دقیقا دست خودشان است. متأسفانه الان درباره فیلم رضا هم این مورد صدق میکند و در این شرایط هیچ کاری از دست فیلمساز ساخته نیست. من دیگر طاقتم زیاد شده و صبر میکنم. انشاءالله تا جایی که جان دارم کار میکنم». فرمانآرا درباره نزدیکشدن به نقشش در فیلم «مجوریم» نیز گفت: «زمانی که رضا به من پیشنهاد بازی در این فیلم را داد، فیلمنامه را خواندم و نقش را دوست داشتم. برای من این نقش جالب بود. اینکه نقشی را ایفا میکنم که چهره مثبتی دارد و سعی دارد به شاگردش کمک کند؛ چراکه بالاخره قرار نیست تا ابد فیلم بازی کنم، بنابراین دوست دارم نقشهایی را بازی کنم که کمکی به جوانهای فیلمساز باشد و من میتوانم محترمانه آن نقش را ایفا کنم».او همچنین به پیشنهادهایی که برای بازی دارد اشاره کرد و گفت: «پیشنهادهای زیادی برای بازیگری دارم. اگر به بعضی دوستان جواب رد میدهم، دلیلش این است که متوجه شدهام آنها فقط اسم من را میخواهند و نقش چیزی نیست که نظرم را جلب کند و کارکردی در داستان ندارد؛ بنابراین نقشهایی را که به نظرم جالب نیست، نمیپذیرم، چراکه دستکم برای پذیرش یک نقش باید هم کارگردان را دوست داشته باشم و هم خود موضوع برایم دلچسب باشد».