|

زیبایی ترسناک آثار صادق تبریزی

اکویناس فیلسوف متأله مسیحی می‌گوید آن چیزی زیباست که ترسیدن از آن لذت‌بخش باشد... زیبایی در هنر صادق تبریزی از این دست است... آغشته به سرنوشت جامعه ما از گذشته تا امروز... اینکه گفتم، حقیقت است... اگر تمام این غائله برای حرص ثروت باشد‌ اما باز توجه به گذشته چراغ راه آینده است... اثر دست هنرمند تقدیر و تاریخ زمانه را به آینده متصل می‌کند. این فرق هنرمند است با دیگر اعضای یک ملت. تاریخ را فاتحان نوشتند اما حقیقت تنها در آثار هنرمندان یک دوره متجلی می‌شود.

زیبایی ترسناک آثار صادق تبریزی

جاوید رمضانی

اکویناس فیلسوف متأله مسیحی می‌گوید آن چیزی زیباست که ترسیدن از آن لذت‌بخش باشد... زیبایی در هنر صادق تبریزی از این دست است... آغشته به سرنوشت جامعه ما از گذشته تا امروز... اینکه گفتم، حقیقت است... اگر تمام این غائله برای حرص ثروت باشد‌ اما باز توجه به گذشته چراغ راه آینده است... اثر دست هنرمند تقدیر و تاریخ زمانه را به آینده متصل می‌کند. این فرق هنرمند است با دیگر اعضای یک ملت. تاریخ را فاتحان نوشتند اما حقیقت تنها در آثار هنرمندان یک دوره متجلی می‌شود.

امروز او میان ما نیست اما راوی بسیاری از اتفاقاتی است که معرفت دوران را یادآوری می‌کند، فارغ از قضاوت متخصصانی که معطوف به شیء هنری هستند و با کهنه‌دستگاه مدرن زیبایی‌شناسی هنر او را تبیین کرده‌اند.

هنرمندان جهان مدرنیسم ایرانی منحصربه‌فرد هستند و شاید موقعیت بینافرهنگی آنان را ناخواسته فراتر از جهان مدرن قرار داد؛ چراکه بار فرهنگی عمیق و پرتکاپویی را بر دوش کشیدند و به آیندگان تحویل دادند.

این هنرمندان هرکدام روایتی دارند و در پشت اشیائی که تولید کرده‌اند، گوشه‌های پیدا و پنهانی شکل گرفته که خوانش آن مستلزم بررسی همه‌جانبه و جامعی است.

تبریزی نماینده هنرمندانی است که در میان گذشته و آینده قرار گرفته‌اند، آنان درگیر استحاله‌ای دردناک بودند و برای بودن و بقا سخت تلاش کردند، موج تجدد تیغ برنده انتقاد از خود را در کف آنان نهاده بود و در برابر این حکم زمانه سفته گردیدند.

در ششم جولای سال 1964 (4 تیر 1343) زمانی که نخستین نمایش تالار ایران شکل گرفت، تبریزی 25ساله در گروه 12 نفری هنرمندان مؤسس این گالری آثار خود را به نمایش گذارد. کریم امامی در متن نقد تجسمی ستون کیهان انگلیسی از او به‌عنوان سفالگری موفق نام برد که نخستین آثار روی پوست را برخواسته از نقوش هنرهای بومی ارائه داده است. هنرمندان تالار ایران در تعهد به هنر تجریدی یا به گفته امامی هنر انتزاعی و در مقابل هنر پیکرنما شروع به همکاری کردند و مدرن‌ترین گالری زمان خود با تعهد به تحولات فرهنگی و اجتماعی و گسترش خوانش و سواد تصویری جامعه را تأسیس کردند.

تبریزی در چرخش بین هنر انتزاعی و تجرید سنتی تطور می‌کرد. او در نمایش خود در گالری سیروس پاریس سال 1350 خورشیدی آثاری به نمایش گذارد که میشل تاپیه منتقد هنری آنان را هنر والا نامید، تاپیه مبدع اصطلاح هنر آن‌فرمال (unformal) در تبیین هنر دهه 50 بود. صفت والایی را به‌عنوان زیبایی‌شناسی فلسفی و عنصر اصلی هنر مدرن به کار می‌برد. این نمایش نقطه اوج تبریزی شد، وی هنر مدرن انتزاعی را از آن خود کرد و به هنر زمانه و سبک قالب، پاسخی درخور داد.

تبریزی در دهه 60 این اعتبار را در جهت گسترش هنر تجریدی ایرانی خرج کرد و پس از بازگشت به ایران در مدار آنچه تفکر عمومی جامعه خواستار آن بود، تولید کرد. وی هوشمندانه با بازگشت به موتیف‌های سنتی و تکیه بر تکنیک والای خود سعی بر گسترده‌کردن هنر بومی در لایه‌های جریان مدرن داشت. تأثیرگذاری و حمایت او از هنرمندان مدرن همپای خود مانند عربشاهی و پیلارام و... همچنین هنرمندان بومی در سبک‌های (صورت‌سازی) قهوه‌خانه و تجمیع آثار هنری مانند نقاشی پشت شیشه مفهومی مغفول‌مانده است. تبریزی در مقام مجموعه‌دار با سفارشات و خرید این مجموعه‌ها حمایت و رویکرد خود را به‌خوبی نشان داد، دریغ است که با عدم بررسی و ارائه مجموعه وی به پژوهشگران و علاقه‌مندان تبیین تاریخ هنر مدرن ایران این حقایق در لایه‌هایی افسانه‌ای و شفاهی جای گیرد.

تبریزی یک نقاش‌زاده بود، او در بیوگرافی خودنگاره، پدرش را نقاش ریزه‌کار خواند. وی به خوبی به لحن هنر بومی و جریان زنده هنر در زندگی مردمان گذشته اشراف داشت و رویکرد اجتماعی هنر سنتی را می‌شناخت و سعی در تطبیق آن با جهان جدید داشت.

او تنها یک هنرمند نبود، او در تلاش برای جریان‌سازی در هنر معاصر در سال 1352 نگارخانه 66 را تأسیس کرد تا بتواند مرکزی برای رویکرد خود شکل دهد. نمایش پیش‌روی شما در همان مکان شکل گرفته، اگرچه نامی دیگر بر خود دارد اما کماکان روح نظرات وی در این دوران و در این مکان جاری است.