|

بیم و امیدهای مناسبات با اروپا

‌در شرایطی که با نزدیک‌شدن به هفته آخر تیرماه، هفتمین سالگرد نهایی‌شدن توافق‌نامه هسته‌ای در چهاردهم جولای سال 2015 را به‌زودی پشت‌سر خواهیم گذاشت، روابط اروپایی کشور که پس از موافقت‌نامه هسته‌ای و برطرف‌شدن پاره‌ای مشکلات اجرائی و لجستیکی، مالی - پولی و نفتی می‌رفت تا افق امیدواری برای دو طرف این مناسبات را تصویر کند که به دلایل گوناگونی با وضعیتی مواجه شد که اروپای واحد با تمام مشکلات اقتصادی، سیاسی و نظامی و ضمن درگیرشدن در جنگ تحمیلی روسیه علیه اوکراین و با وجود محاسبه منطقی درباره سود و زیان دیپلماسی مبتنی بر نتایج موافقت‌نامه هسته‌ای در مناسبات با جمهوری اسلامی ایران، تبدیل به جولانگاهی برای عرض‌اندام و سم‌پاشی‌های عناصری از منطقه همجوار جغرافیایی کشور تا معارضین نفرت‌پراکن مستقر در اروپا علیه مناسبات بروکسل – تهران شده است.

‌در شرایطی که با نزدیک‌شدن به هفته آخر تیرماه، هفتمین سالگرد نهایی‌شدن توافق‌نامه هسته‌ای در چهاردهم جولای سال 2015 را به‌زودی پشت‌سر خواهیم گذاشت، روابط اروپایی کشور که پس از موافقت‌نامه هسته‌ای و برطرف‌شدن پاره‌ای مشکلات اجرائی و لجستیکی، مالی - پولی و نفتی می‌رفت تا افق امیدواری برای دو طرف این مناسبات را تصویر کند که به دلایل گوناگونی با وضعیتی مواجه شد که اروپای واحد با تمام مشکلات اقتصادی، سیاسی و نظامی و ضمن درگیرشدن در جنگ تحمیلی روسیه علیه اوکراین و با وجود محاسبه منطقی درباره سود و زیان دیپلماسی مبتنی بر نتایج موافقت‌نامه هسته‌ای در مناسبات با جمهوری اسلامی ایران، تبدیل به جولانگاهی برای عرض‌اندام و سم‌پاشی‌های عناصری از منطقه همجوار جغرافیایی کشور تا معارضین نفرت‌پراکن مستقر در اروپا علیه مناسبات بروکسل – تهران شده است.

فارغ از تحولات داخلی رژیم صهیونیستی که بررسی جداگانه‌ای را می‌طلبد، نخست‌وزیر موقت و تازه به قدرت رسیده این رژیم در اولین سفر خارجی خود هفته گذشته عازم پاریس شد تا پیش از سفر آتی جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا به سرزمین‌های اشغالی و خلیج فارس، موضوع تحولات ایران به‌ویژه چگونگی روند مذاکرات هسته‌ای را که به زعم صهیونیست‌ها در شرایط کنونی امکان ایجاد تحول معنی‌دار در آن وجود دارد، با امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه که کشورش به‌عنوان عضو مؤثر مذاکرات هسته‌ای و طرفدار حل‌وفصل مشکلات ایران و آمریکا برای فعال‌شدن توافقات است، مطرح و در جهت مانع‌تراشی در تداوم راهبردهای پاریس در مذاکرات هسته‌ای تلاش کند. اگرچه رسانه‌های صهیونیستی در تصویرسازی از هدف سفر لاپید، نخست‌وزیر این رژیم به پاریس، موضوع درگیری‌های این رژیم با لبنان و حزب‌الله بر سر منطقه گازی «کاریش» در مدیترانه را عنوان کردند، با‌این‌حال اظهارات رئیس‌جمهور فرانسه پس از دیدار با نخست‌وزیر اسرائیل ناظر بر اهداف اصلی سفر کاری لاپید به پاریس بود.

در بیانیه کاخ الیزه از مصاحبه مطبوعاتی مشترک دیدار سران فرانسه و رژیم صهیونیستی آمده است: «در میان بسیاری از بحران‌هایی که بر محیط پیرامونی اسرائیل تأثیر می‌گذارد و منافع امنیتی فرانسه و اروپا را نیز  در بر می‌گیرد، (مکرون) می‌خواهم به برنامه هسته‌ای ایران اشاره کنم و یادآور شوم که می‌خواهیم مذاکرات بازگشت به پایبندی به برجام را در اسرع وقت به پایان برسانیم. ما (فرانسه) با اسرائیل در این مورد موافقیم که این توافق برای مهار فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده ایران کافی نخواهد بود. اما من (مکرون) بیش از هر زمان دیگری معتقد هستم که ایران در آستانه هسته‌ای‌شدن، می‌تواند این فعالیت‌ها را در شرایط خطرناک‌تری انجام دهد».

تلاش‌های رژیم صهیونیستی برای متقاعدکردن اروپا و فرانسه در عدم احیای مجدد موافقت‌نامه هسته‌ای، در شرایطی در دست انجام است که مناسبات تهران - پاریس نیز اخیرا تحت تأثیر برخی مسائل کنسولی و مشکلات اتباع فرانسوی و دوتابعیتی متهم به جاسوسی در ایران، با دورشدن از شرایط متعادل و مبتنی بر منافع دو کشور دچار ناملایمات فراوانی بوده که با وجود تغییرات اساسی در کابینه جدید دولت فرانسه پس از انتخاب آقای مکرون به ریاست‌جمهوری مجدد در این کشور و خروج آقای ژان ایو لودریان وزیر خارجه «کینه‌توز، ضدایرانی و طرفدار اعراب مرتجع منطقه» از کابینه و دولت، مناسبات دو کشور نه‌تنها هیچ‌گونه تأثیری از این تحولات به خود ندید بلکه فقدان سفیر در پاریس نیز در تشدید این شرایط نامناسب تأثیرات خود را به همراه داشت.

هفته گذشته و در شرایطی که وزرای خارجه ایران و فرانسه در تماس تلفنی موضوعاتی از روابط دو کشور، خصوصا مذاکرات هسته‌ای را مورد بحث و گفت‌وگو قرار دادند، هشدار وزارت امور خارجه فرانسه درباره سفر اتباع آن کشور به ایران بسیار بحث‌برانگیز بود.

بر پایه این هشدار کم‌سابقه وزارت خارجه فرانسه رسما به اتباع خود توصیه کرده است که به خاطر خطراتی مانند دستگیری، بازداشت، محاکمه، عدم احترام به حقوق اساسی و فقدان تضمین امنیت شخصی از سفر به ایران اجتناب کند و کسانی هم که در ایران به سر می‌برند، هرچه سریع‌تر آن کشور را ترک کنند.

اینکه فرانسه در دوران ریاست‌جمهوری امانوئل مکرون در وضعیت‌های مختلفی مانند تحولات منطقه‌ای، اوضاع لبنان، مناسبات ایران - عربستان سعودی و به خصوص مذاکرات هسته‌ای ایران با گروه 1+5، به‌ویژه در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، تلاش‌های گوناگونی برای نقش‌آفرینی در عادی‌سازی شرایط مناسبات تهران با طرف‌های مقابل به عمل آورده بود و در جای خود قابل توجه است، مانع از آن نیست که به مواضع این کشور در پناه‌دادن و مأمن‌شدن برای فرقه تروریستی نفاق در پاریس بی‌توجهی کرد و با وجود تمامی تلاش‌های همه‌جانبه برای توجه‌دادن به مسئولان فرانسوی که این فرقه تروریستی با اتکا به تغذیه مالی و حمایت‌های سیاسی رژیم صهیونیستی و مرتجعان عرب منطقه، نه‌تنها به هدف خراب‌کاری در مناسبات خارجی ایران با سوء‌استفاده از قرارگاه مرکزی‌اش در «اور- سور- واز» در حومه پاریس فعالیت می‌کند بلکه برای امنیت داخلی و روابط اجتماعی فرانسه و اروپا نیز مضر و عنصر فاسدی به حساب می‌آید. همچنین این فرقه تروریستی با برخورداری از چتر حمایتی - امنیتی در پاریس و اروپا اقدام به توسعه و گسترش حوزه عملیاتی و نفوذ خود در تیرانا - آلبانی کرده و با فعالیت‌های تروریستی و نفرت‌پراکنی علیه جمهوری اسلامی ایران و خراب‌کاری در مناسبات تهران با سایر کشورهای اروپایی، خدمتگزاری به ناقضان منافع جمهوری اسلامی ایران را در دستور کار خود دارد.

آنچه امروز در مناسبات ایران و بلژیک و موضوع زندانی‌بودن برخی از اتباع دو کشور و تلاش برای عقد قرارداد انتقال محکومان هر کشور به کشورهای خود شاهد هستیم یا شرایطی که دادگاه سوئد در قبال یکی از اتباع جمهوری اسلامی ایران در حال نمایش رسیدگی قضائی است یا وضعیتی که مناسبات تهران - لندن در پرتو تحولات اخیر و موضوع فعالیت دیپلمات‌های انگلیسی - اروپایی در تهران با آن روبه‌رو شده است و بالاخره فضاسازی‌های رسانه‌ای که در قبال «دادگاه قدیمی میکونوس» و مناسبات با آلمان در دست اجراست، همگی ناظر بر این فرض است که مناسبات اروپایی کشور در وضعیت سالم و مبتنی بر تأمین منافع ملی و بهره‌برداری حداکثری از عنصر اروپا و ظرفیت قاره سبز در تعادل‌بخشی به سیاست‌های «یکجانبه‌گرایانه» واشنگتن علیه جمهوری اسلامی ایران به سر نمی‌برد و نیاز دارد تا بازنگری، بازسازی و تحول‌بخشی در سطوحی از این روابط که مانع از افزایش خصومت‌ها و فشارهای فزاینده غربی‌ها علیه مناسبات بین‌المللی کشور شود، صورت پذیرد.

فرض یادشده، این تکمله را نیز به دنبال دارد که دیپلماسی نگاه به شرق دولت سیزدهم برای تنظیم گونه‌ای متفاوت از مناسبات خارجی کشور در فضای بین‌المللی فعلی در دستور کار قرار گرفته است و فارغ از اینکه این روند تا چه میزان تأمین‌کننده منافع قطعی جمهوری اسلامی ایران در شرایط جاری بین‌المللی است، قطعا منافاتی با تنظیم مناسبات خارجی با سایر کشورها و مراجع بین‌المللی و خصوصا اروپا نداشته و مسلما تأمین اهداف راهبرد نگاه به شرق با دورشدن و ایجاد وضعیت‌های غیرمتعارف در مناسبات با بقیه دنیا نمی‌تواند به نحو مطلوب‌تری تأمین شود.