خطر جدی وندالیسم نقابدار برای فرهنگ ایران
در دنیای امروز وندالیسم بهعنوان یک ناهنجاری اجتماعی مورد تقبیح و نکوهش جوامع قرار داشته و اقدام این افراد یا گروهها که با نیتهای مختلف به تخریب آثار تاریخی یا هنری میپردازند، در زمره انحرافات و بزهکاری اجتماعی قرار میگیرد.
حجتاله مرادخانی*: در دنیای امروز وندالیسم بهعنوان یک ناهنجاری اجتماعی مورد تقبیح و نکوهش جوامع قرار داشته و اقدام این افراد یا گروهها که با نیتهای مختلف به تخریب آثار تاریخی یا هنری میپردازند، در زمره انحرافات و بزهکاری اجتماعی قرار میگیرد. ریشه این اصطلاح البته به هجوم قوم وندال در اواسط قرن پنجم میلادی به شهر رم و غارت این شهر و تخریب گسترده شاهکارهای معماری و هنر روم باستان برمیگردد. این قوم به فرماندهی گایسریک بدون هیچ دلیلی پس از شکست امپراتوری روم غربی و فتح شهر رم، بسیاری از آثار میراث فرهنگی را با خاک یکسان کردند و از بین بردند. از اواخر قرن 18 به این سو نیز عمل تخریبگران اموال عمومی بهویژه میراث فرهنگی و هنری را وندالیسم مینامند؛ اما این پدیده در روزگار فعلی با صورتبندی تازهای همچنان مشغول فعالیتهای مخرب خود است و خطر آن برای کشورهایی مانند ایران که دارای غنا و تنوع فرهنگی و گستردگی هنری هستند، بسیار جدی است.
از آنجا که به کمک شبکههای اجتماعی و فضای مجازی اطلاعات و آگاهیبخشی فراگیری اتفاق افتاده و حساسیت افکار عمومی نسبت به تخریب علنی آثار فرهنگی و هنری بیش از گذشته است، به نظر میرسد وندالیسم جدید با نقابهای گوناگونی در حال فعالیت است. این وندالیسم نقابدار شاید به طور علنی میراث فرهنگی را تخریب نمیکند و به آثار هنری لطمه نمیزند؛ اما با فعالیتهای غیرمستقیم و طرق غیرعلنی همچنان مشغول تخریب فرهنگ ماست. مصداقهای مختلف آن را هم در سالهای اخیر در قالب رشد عجیب تراکمفروشی در کلانشهرها، سوداگری جعلی به اسم رشد فروش و حراج آثار هنری و مداخله در حریم و عرصه آثار تاریخی و... شاهد بودهایم. مقوله خطرناک و حساس که اگر متولیان امر نسبت به کنترل و مهار آن اقدامی عاجل صورت ندهند، نتایج تلخی برای فرهنگ و هنر ایران به همراه خواهد داشت. این وندالیسم نقابدار گاهی در قامت مدیریت فرهنگی مشغول به فعالیت است و در راستای تأمین اهداف شخصی، دست به اقدامات مخربی از قبیل مداخله در قوانین و دستورالعملهای رایج میزند و گاهی نسبت به اقدامات تخریبگران سکوت پیشه میکند. گاهی برای موفق جلوهدادن فعالیت خود آمارها و ارقام غیرواقعی منتشر میکند و گاهی با بیمسئولیتی فرصتهای موجود در عرصه فرهنگ و هنر را از بین میبرد. اتفاقی که شاید مثال بارز آن وضعیت صنایع دستی و هنرهای سنتی در دولت گذشته باشد که تبعات منفی آن همچنان دامنگیر این عرصه غنی از هنرهای بومی ایران است. مصداقهای زیادی از این دست میتوان مطرح کرد که شاید از حوصله این نوشتار خارج باشد؛ اما آنچه مسلم است، این است که مقابله با این پدیده به پیگیری جدی و مواجهه صریح متولیان امر فرهنگ نیاز دارد. مواجههای که با تحلیل واقعیات و دادههای میدانی، بهخوبی میتوان اثرات تخریبی از این دست را مهار کرده و با تقویت جایگاه فرهنگ و آموزش عمومی فرصتهای ارزندهای را برای جامعه مهیا کرد. همچنین دراینمیان کنشگران فرهنگی میتوانند با استفاده از زمینه اثربخشی مانند شبکههای اجتماعی در برابر این وندالیسم نقابدار به آگاهیبخشی و کنشگری بپردازند. نقد منصفانه و بیان مسائل و کانونهای بحران و نیز ارائه راهکارهای عملیاتی ازجمله اقداماتی است که میتواند با شفافسازی فضای افکار عمومی مانع تخریب و آسیب فرهنگی شود. نباید فراموش کنیم که وندالیسم نقابدار خطری جدی برای فرهنگ و هنر ایران است و مقابله با آن تلاشی ارزشمند است که میتواند با کنش جمعی و اقدامات اجرائی مؤثر صورت گیرد. تلاشی که بیشک در تاریخ این مرزوبوم به ثبت خواهد رسید و نقشههای منفعتطلبانه نئووندالهای نقابدار را نقش بر آب میکند.
*کنشگر صنایع دستی و میراث فرهنگی