|

دریاچه ارومیه، مدیریت بحران اقلیمی

22 تیر 1401 مدیرکل مدیریت بحران آذربایجان غربی گفت: «۹۵ درصد آب دریاچه ارومیه خشک شده است. در مدت بیش از دو دهه گذشته، هر سال به‌طور متوسط ۴۰ سانتی‌متر از ارتفاع دریاچه ارومیه کاسته شده است».

 22 تیر 1401 مدیرکل مدیریت بحران آذربایجان غربی گفت: «۹۵ درصد آب دریاچه ارومیه خشک شده است. در مدت بیش از دو دهه گذشته، هر سال به‌طور متوسط ۴۰ سانتی‌متر از ارتفاع دریاچه ارومیه کاسته شده است». دریاچه ارومیه مساحتی در حدود 52 هزار کیلومترمربع را در بر می‌گیرد. خود این دریاچه در میان سه استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و کردستان قرار دارد و زمانی به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین آب‌های فوق شور روی زمین شناخته می‌شد. این حوضه تا همین اواخر کارکردهای اکولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی را برای ساکنان از نظر تنوع زیستی، زیستگاه، مقررات محلی اقلیم، کشاورزی و گردشگری انجام می‌داد و از این نظر، دریاچه ارومیه در کنوانسیون رامسر در سال 1971 به‌عنوان تالاب بااهمیت بین‌المللی و ذخیره‌گاه زیست‌کره یونسکو در سال 1976 تعیین شد.

دریاچه ارومیه در 25 سال گذشته از تخریب شدید محیط‌ زیست رنج برده است. در نتیجه تغییرات اقلیمی و فعالیت‌های انسانی، بیشتر دریاچه خشک شده است. جوامع روستایی در نزدیکی دریاچه به‌طور درخور ‌توجهی به خدمات اکوسیستم حوضه دریاچه، مانند در دسترس بودن آب، هوای پاک و خاک وابسته هستند که همه اینها به‌شدت با تخریب پیش‌رونده محیطی تهدید می‌شود. کاهش گردشگری و زیان در کشاورزی قبلا منجر به مهاجرت به شهرهای بزرگ‌تر شده و چالش‌هایی را برای زیرساخت‌های روستایی و شهری ایجاد کرده است. به‌طور کلی، آسیب‌پذیری خانوارهای روستایی در برابر بحران به دلایلی مانند فقر، فقدان جایگزین‌های درآمدی و سازگاری است.

از 1377 به بعد ترکیبی از تغییرات اقلیمی و غارت آب زیرزمینی با توجیهات غلط برنامه‌های کشاورزی موجب شده تا مساحت دریاچه به‌تدریج از پنج‌هزارو 500 کیلومترمربع به دوهزارو 300 در سال 1390، هزارو 660 در آبان 1397، دوهزارو 27 در اول مهر 1400 و دوهزارو 400 کیلومترمربع در پایان فروردین 1401 برسد. این فرایند نشان می‌دهد جریان آب به‌طور درخور توجهی کمتر به دریاچه می‌رسد. در همین مدت، دریاچه بیش از 90 درصد حجم آب خود را از دست داده و به یک میلیارد مترمکعب کاهش یافته است. سطح تعادل اکولوژیکی دریاچه 14.5 میلیارد مترمکعب برآورد شده و بر اساس‌ این، سطح آب دریاچه هفت متر کمتر از سطح تعادل اکولوژیک آن است. برخی گزارش‌ها از بهبود نسبی پس از اجرای طرح احیای دریاچه ارومیه خبر داده‌اند. یک افزایش عمده البته پس از سیلاب‌های مهم فروردین 1398 رخ داد و بخشی نیز به آزاد‌ساختن قدری از آب سدهای ساخته‌شده روی سرشاخه‌ها در سال‌هایی که بارندگی به‌طور نسبی بهتر بوده، مربوط بوده است. تبخیر منجر به فرایندهای رسوب نمک شده و در نهایت دریاچه را کم‌عمق می‌کند. با توجه به این تغییرات در ژئومورفولوژی، امروزه مقدار کل کمتری آب در منطقه وسیع‌تری پخش شده است که منجر به برداشت‌های نادرست از حجم آب واقعی و وضعیت کلی دریاچه می‌شود.

آب‌وهوای نیمه‌خشک حوضه دریاچه ارومیه تغییرات فصلی درخور توجهی را در دمای هوا، بین صفر تا منفی 20 درجه سانتی‌گراد در زمستان و تا بیش از 40 درجه سانتی‌گراد در تابستان نشان می‌دهد. بارندگی سالانه بین 300 تا 400 میلی‌متر متغیر است که 77 درصد آن بین آذرماه و اردیبهشت‌ماه رخ می‌دهد؛ درحالی‌که میزان تبخیر سالانه از سطح دریاچه تقریبا هزار میلی‌متر است. تقریبا 60 رودخانه به‌طور دائمی یا اپیزودیک دریاچه ارومیه را تغذیه می‌کنند و تقریبا همه آنها قبل از رسیدن به دریاچه از مناطق کشاورزی، صنعتی و شهری عبور می‌کنند. حوضه دریاچه 5.2 میلیون نفر جمعیت دارد که 50 درصد آنها در آذربایجان شرقی، 45 درصد در آذربایجان غربی و پنج درصد در کردستان زندگی می‌کنند. حدود 1.5 میلیون نفر در 415 هزار خانوار به‌عنوان جمعیت روستایی به منابعی مانند آب، خاک و محصولات کشاورزی وابسته هستند. بخش اعظم دریاچه در‌حال‌حاضر با جلبک‌های قرمز اشغال شده که با ناپدید‌شدن آب و افزایش غلظت نمک، افزایش هم یافته‌اند. در مقایسه با توفان‌های گرد‌و‌غبار معمولی، توفان‌های گرد‌و‌غبار نمکی غلظت بالایی از مواد ریزدانه نمک و مواد قلیایی را منتقل می‌کنند. سولفات و به دنبال آن نیترات و سدیم و نمک‌های محلول در آب و ذرات شور تشکیل‌شده از بستر دریاچه ارومیه منبع غالب در ذرات معلق در گرد‌و‌خاک و توفان ناشی از دریاچه ارومیه را تشکیل می‌دهند که در همین راستا پیامدهای سلامتی مهم‌ترین خطر مستقیم از خشک‌شدن دریاچه است. نمک در معرض بادهای شدید، به توفان‌های غبار شور تبدیل می‌شود که بر سلامت تنفسی ساکنان پیرامون دریاچه اثر گذاشته است. مسئله دریاچه ارومیه مسئله‌ ملی همه ایرانیان است. نداهای قوم‌گرایانه، مسئله مهم ملی ایران را به نزاع‌هایی بی‌سرانجام تقلیل می‌دهد. اولین مردمانی که باید برای احیای دریاچه ارومیه همکاری کنند، ساکنان پیرامون دریاچه ارومیه هستند. البته دولت، صرف‌نظر از تمایلات سیاسی و جناحی باید با بهره‌گیری از دستاوردهای علمی، احیای دریاچه ارومیه (یا حداقل بخش‌هایی از آن‌) را دنبال کند.