مرور عملکرد یکساله علیرضا زاکانی در شهرداری تهران
پایتخت یکسال با زاکانی
چهرههای آشنا در لیست منتخبان شورای ششم، بیشتر مدیران دوره محمدباقر قالیباف در شهرداری بودند. اما گزینه منتخب برای شهرداری تهران، فرد مورد تأیید او برای شهرداری تهران نبود.
شرق: چهرههای آشنا در لیست منتخبان شورای ششم، بیشتر مدیران دوره محمدباقر قالیباف در شهرداری بودند. اما گزینه منتخب برای شهرداری تهران، فرد مورد تأیید او برای شهرداری تهران نبود. در فهرست بلند گزینههای شهرداری تهران شاید دورترین فرد برای رفتن به ساختمان بلدیه، علیرضا زاکانی بود اما این او بود که به مرحله نهایی رسید و توانست سه رأیی را هم که قرار بود به سبد محسن پیرهادی برود، از آن خود کند و شهردار منتخب شورای ششم شود. شهرداری که انتخابش از همان روز نخست، حاشیهساز شد.
قانون اشتباه است!
از نگاه برخی از حقوقدانان، او شرایط قانونی شهردارشدن در تهران را نداشت اما علیرضا زاکانی برای رسیدن به شرایط قانونی، قبل از حکم وزیر کشور، از نمایندگی مردم قم در مجلس استعفا داد و درباره مدرک تحصیلی بیارتباطش با سمت شهردار تهران هم توضیح داد: آییننامه تنظیمشده در سال 98 که شرایط احراز شهردار در آن ذکر شده، نواقصی دارد؛ ازجمله آنکه بخشی از تخصصها در آن نیامده است. در این شرایط، پرویز سروری هم در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد میخواهند از معادلسازی دوره نمایندگی مجلس زاکانی برای شرط نداشتن ۹ سال سابقه اجرائی او استفاده کنند. وقتی مجری درباره تحصیلات غیرمرتبط شهردار منتخب سؤال پرسید، سروری گفت قانون اشتباه است! و ما در مذاکره با مجلس و وزارت کشور درصدد هستیم تا آنها مدرک پزشکی هستهای را هم جزء رشتههای مرتبط با مدیریت شهری قرار دهند؛ چراکه سلامت جامعه موضوعی مهم است!
قول شهردار به رئیسجمهور
اما چه شد که زاکانی علاقهمند به حضور در شهرداری تهران شد. او در نشست با جمعی از فضلای حوزه علمیه قم، داستان رفتن به شهرداری را اینگونه روایت کرده است: «تعدادی از اعضای شورای شهر تهران موضوع تصدی سمت شهردار تهران را با من مطرح کردند و من این موضوع را به صحبت با سران قوا منوط کردم. در صحبت با رئیس مجلس و رئیسجمهور، ایشان پیشنهاد وزارت رفاه، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و ریاست دفتر ریاستجمهوری را مطرح کردند. بین حضور در شهرداری تهران و حضور در کابینه، نتیجه گرفتم که در شرایط کنونی و بر اساس افزایش نارضایتیهای مردم از شهرداری تهران و نیاز تهران به تحول فرهنگی و اجتماعی، در شهرداری تهران حاضر شوم. سپس تعدادی از اعضای شورای شهر تهران از من برنامه عملیاتی خواستند و من و تعدادی دیگر از افراد برنامههایی ارائه دادیم و در ادامه دفاع ما از این برنامهها، خروجی تصمیم اعضای شورای شهر تهران این بود که پس از جمعبندیها، برنامه من برای مدیریت شهرداری تهران انتخاب شود. من در برنامه خود، نیاز شهر تهران به تحول فرهنگی و اجتماعی را مطرح کردم و با نگاه جدید به این کلانشهر، برنامهای را هم برای زندهکردن روح شهر ارائه دادم. در صحبت با آقای رئیسی، به او گفتم برای رفع مشکلات شهر تهران نیاز به کمک و یاری سه قوه و همه دستگاههاست و آقای رئیسی استدلال کرد شما بروید شهرداری و من هم کمک میکنم تا مشکلات شهرداری تهران کمتر شود و با خدمترسانی و همکاری دولت و مجلس، کام مردم شیرین شود. بنده نیز به ایشان قول دادم با همکاری دولت و مجلس، بار تهران را از روی دوش دولت بردارم».
هرچند در یک سال گذشته، نه کمکی از سوی دولت به تهرانیها شد نه مجلس آن میزان که باید از مدیریت شهری تهران حمایت کرد.
شعارها و وعدهها
شعار برنامههای زاکانی، «تهران الگویی برای جهان اسلام» بود و در تمام سخنانش از ایجاد تحولی بزرگ و کالبدی در تهران سخن میگفت. او قول ورود اتوبوسهای جدید به ناوگان حملونقل عمومی و توسعه خطوط مترو را داد. افتتاح هر ماه یک ایستگاه، وعدهای بود که باز تکرار شد اما با وجود اعتبارات اندک تخصیصیافته به مترو، اینکه این قول چقدر میتواند عملیاتی شود، مشخص نیست.
او با این برنامهها با رأی 18 عضو شورای شهر، شهردار منتخب شد و در کنار او، علیرضا جاوید هم تا زمان رسیدن حکم نهایی زاکانی سرپرستی شهرداری را بر عهده گرفت. در همین فاصله، شکایت شهرداری تهران در پرونده یاس پس گرفته شد. یک عقبنشینی که پرونده را به بایگانی فرستاد و وضعیت رسیدگی به پروندهای را که بسیاری آن را یکی از بزرگترین پروندههای فساد در شهرداری توصیف کردهاند، مبهم کرد. هرچند شهردار تهران این اطمینان را داد که از راه مصالحه حق تهران را پس میگیرد.
زاکانی در ابتدای حضورش در شهرداری، بارها قول استفاده از بدنه شهرداری در مدیریتها را داده بود. او در نخستین حضورش در صحن شورای شهر ششم در برابر نگرانی برخی از اعضا برای ورود اتوبوسی مدیران به شهرداری این اطمینان را به آنها داد که اولویت استفاده از نیروهای درون شهرداری است؛ هرچند آمارهای رسمی نشان میدهد سهم بدنه شهرداری از مدیریتها بالاست اما نه برخی از اعضای شورای شهر و نه نیروی انسانی شهرداری از این انتصابات راضی نبودند و گلایهها و اعتراضهای خود را از طریق کانالهای خبری درون شهرداری به بیرون منعکس میکردند.
حکمهای یکساله آقای شهردار
احکام شهردار تهران برای مدیرانش هم برخلاف رویههای گذشته بود. او تمام احکامش را یکساله امضا کرده بود و در پاسخ به این سؤال که چرا وقتی بدنه شهرداری مدیران یکساله را جدی نمیگیرند، احکامش را یکساله صادر کرده، گفت: مدیریت یکساله بسیار جدی است و کارمندان حتما آن را جدی بگیرند؛ چراکه قرار است مدیران ارزیابی شوند. مدیریت شهری امری شوخیبردار نیست و نمیتوان به مدیری تا چهار سال بعد حکم داد. ما لحظه به لحظه مدیران را رصد میکنیم و علاوه بر این کارمندان را نیز رصد خواهیم کرد؛ چراکه پس از این، بحث کار و تلاش مطرح است. خودمان را مکلف میدانیم که شبانهروز کار کنیم و انتظارمان این است که مدیران ما نیز شبانهروز کار کند. حاشیههای انتصابات زاکانی به همینجا ختم نشد و او در حکمی دامادش را به عنوان مشاور و دستیار ویژه شهردار در حوزه هوشمندسازی، فناوریهای نوین و نوآوری منصوب کرد. انتصابی که خلاف مصوبه شورای شهر پنجم بود و او مجبور به عقبنشینی از این انتصاب شد.
ابهام در یک عنوان
در دوره ششم جایگاههای جدیدی در شهرداری تهران ایجاد و احکامی به عنوان «دستیار ویژه شهردار» صادر شد اما جایگاه این افراد در ساختار سازمانی شهرداری مشخص نیست. اینکه این دستیاران قرار است وظیفه اجرائی داشته باشند یا آنها همان مشاور شهردار هستند یا نه، بعد از گذشت یک سال همچنان مبهم است. برخی از اعضای شورای شهر تهران معتقدند دستیاران ویژه، همان مشاوران شهردار هستند اما برخی نیز میگویند عملکرد مشاوران متفاوت با دستیاران ویژه است.
حواشی دیدارهای مردمی
بعد از عبور از انتصابات شهردار که مربوط به چند ماه نخستین فعالیتهای او بود، حواشی مربوط به دیدارهای مردمیاش کلید خورد. قرار شد تا او هر هفته به یکی از مناطق تهران سر بزند و به مشکلات و درخواستهای مردم رسیدگی کند. زاکانی در این بازدیدها قولهای بزرگی به مردم داد و در جریان یکی از قرار خدمتها، اعلام کرد که «اختصاص وام قرضالحسنه در هر محله مورد توجه شهرداری قرار دارد و شهرداری میتواند از طریق بانک شهر سهم خود را بپردازد و مردم هم به عنوان رکن اصلی در این زمینه فعالیت کنند». هرچند پرداخت وام قرضالحسنه در شهرداری تهران بیسابقه نیست و در زمان حضور محمود احمدینژاد در شهرداری تهران هم وامی به نام «پیوند آسمانی» و به ارزش یک میلیون تومان به زوجهای جوان تهرانی پرداخت میشد. هرچند این وعدهها محقق نشد اما شوراییها چندان با اعلام زودهنگام این برنامهها بدون سنجیدن عوارض آن برای شهر موافق نبودند؛ برای مثال منتقدان این صندوق قرضالحسنه معتقد بودند این تعداد صندوق در هر محله تهران یعنی ایجاد بیش از 350 صندوق که مسئولیتی سنگین هم به لحاظ اجتماعی و هم به لحاظ اقتصادی دارد و باید بسیار حسابشده به این موضوعات ورود کرد. به طور مثال بهتر است این طرح ابتدا به صورت پایلوت در یک محله اجرا شود و سپس تبعات آن، اینکه چه سودی برای مردم دارد و چه باری بر دوش شهرداری و بانک شهر میگذارد مشخص شود و بعد از آن، دربارهاش تصمیم بگیرند.
یک سناریوی اکشن
یکی دیگر از حوادث قابل توجه در یک سال گذشته شهردار ناحیهای بود که ابتدا قهرمان مبارزه با فساد در شهرداری شد اما بعد از مدتی مشخص شد روایت اولیه با حقیقت همخوانی ندارد. پنجشنبه 15 اردیبهشت در خیابان میرزایی، نبش کوچه گلپاش در محله نعمتآباد، شهردار ناحیه 3 منطقه 19، روی زمین افتاده بود، سرش بیش از 25 بخیه خورده بود و صورت پرخونش از یک درگیری شدید و خونین حکایت میکرد. روایت شهرداری از این حادثه این بود که شهردار ناحیه، مشغول بازدید از ساختمانی بود که گفته میشد ساختوساز بیش از جواز داشته است؛ جواز برای ساخت چهار طبقه بود اما سازندگانش چهار طبقه دیگر هم روی آن ساخته بودند. همزمان تصاویر خودروی آقای شهردار منتشر شد که در آن نشانههای شلیک اسلحه بود. به نقل از او مطرح شد که مالکان ساختمان ابتدا تلاش میکردند او را به درون چاله آسانسور پرتاب کنند. پس از اطلاعرسانی از این حادثه، شهردار تهران شبانه به همراه مهدی پیرهادی، عضو شورای شهر و حسین نظری، معاون هماهنگی امور مناطق شهرداری تهران، از او عیادت کرد. علیرضا زاکانی از مسئولیتپذیری، شجاعت و جدیت این شهردار در برخورد با تخلفات تقدیر کرد و از پیگیری برخورد با عاملان این اتفاق از طریق دادستانی تهران خبر داد و داستان مبارزه با فساد این شهردار ناحیه آنقدر بزرگ شد که پرویز سروری، نایبرئیس شورای شهر تهران، جلسه شورای شهر تهران را در حمایت از این شهردار آغاز کرد. در فاصله کوتاهی نامهای از رئیس پزشکی قانونی غرب تهران به دادسرای ناحیه ۳۳ منتشر شد که احتمال خودزنی شهردار مضروب ناحیه ۳ منطقه ۱۹ را جدیتر کرد. در نهایت به نظر میآید تلاشهای شهرداری تهران برای نمادسازی مبارزه با فساد در شهرداری به سرانجام خوبی نرسید و شهردار و مدیرانش در برابر پیگیریهای بعدی رسانهها تنها قول پیگیری دادند.
ماجرای اختلال عمدی
یکی از چالشهایی که شهردار در یک سال نخست فعالیتش با آن روبهرو شد، هک گسترده سامانههای شهرداری بود. ظهر روز 12 خرداد، سایت «شهرداری تهران» و «تهران من» از دسترس خارج شد. شهرداری تهران اعلام کرد سایتهای زیرمجموعهاش هک نشده و دلیل وضعیت پیشآمده، اختلال عمدی است. برخی از رسانههای خارجی خبر دادند که بیش از پنج هزار دوربین نظارتی شهرداری تهران از دسترس خارج شده و به گفته این رسانهها دوربینهای مرکز فناوری و اطلاعات شهرداری تهران هک شده بود. شهرداری در واکنشی دیرهنگام اطلاعیهای منتشر کرد که در متن آن که از سوی روابط عمومی سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران صادر شد، آمده بود که اختلال عمدی در صفحه داخلی سامانه اینترانتی (داخلی) شهرداری تهران، برای دقایقی این سامانه را با انتشار تصویری موهن از دسترس همکاران خارج کرد. فرایند رفع این اختلال محدود، بهسرعت به انجام رسید و درحالحاضر سامانههای خدمترسانی شهرداری تهران برای بررسیهای بیشتر فنی توسط سازمان فاوا، موقتا از دسترس خارج شده است. به نظر میرسید با واکنش شهرداری، سایتها بعد از چند ساعت به حالت اولیه بازگردند اما این اتفاق مدتها زمان برد.
چالش تورهای بهشتگردی
یکی دیگر از سخنان پرحاشیه شهردار تهران در این یک سال، مربوط به پیشنهاد تورهای بهشتگردی برای مدارس بود. زاکانی گفته بود گلزار شهدا در بهشت زهرا با توان و ظرفیت فرهنگی عظیمی که دارد، مکانی مناسب برای بدلشدن به قرارگاه فرهنگی بزرگ کشور و ایجاد مرکز اسناد شهداست. پیشنهادی که مورد انتقاد بسیاری از جامعهشناسان واقع شد؛ چراکه به اعتقاد آنها، برای انتقال ارزشها راههای دیگری جز حضور در بهشت زهرا هم وجود دارد.
سیدحسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، در واکنش به این پیشنهاد گفته بود که بهشت زهرا محل تفریح نیست و ما زمانی به بهشت زهرا میرویم که عزیزی را از دست داده باشیم و مجبور به حضور در آن مکان شویم. دیدن این فضاها برای بچهها مناسب نیست. بچهها به پارک و مکان تفریحی نیاز دارند؛ به موزه و امکانات ورزشی که حالشان خوب شود. البته متناسب با سن کودکان آگاهیهایی در این حوزه به آنها داده میشود؛ اما باید قبل از اینکه از این دست برنامهها را عمومی کنیم، به مخاطب آن هم فکر کنیم. به نظر نمیآید چنین پیشنهادهایی تبدیل به برنامه مستمر شود که حتی والدین دانشآموزان با آن موافقت کنند. پیشنهادهای فرهنگی-اجتماعی باید با کار کارشناسی بیشتر و جویاشدن دیدگاههای مخالف همراه باشد؛ زیرا قرار است این تصمیمگیریها برای کل مردم باشد و ذینفعان هم از این تصمیمات حمایت کنند.
قرارگاههای بیسرانجام
نمیتوان به فعالیتهای یکساله شهرداری تهران پرداخت؛ اما ایجاد قرارگاهها در حوزههای مختلف را نادیده گرفت؛ از قرارگاه اجتماعی که نخستین قرارگاه شهرداری تهران بود تا ایجاد قرارگاه ایمنی، سلامت، مسکن و حملونقل. قرارگاه جمعیت هم یکی از قرارگاههایی است که شهردار اعلام کرده در شهرداری ایجاد شده است. قرارگاهی که هنوز خروجی آنها مشخص نشده و عملکردش حتی برای اعضای شورای شهر هم مبهم است. نخستین دستور کار قرارگاه اجتماعی جمعآوری معتادان متجاهر بود. وعده جمعآوری آنها زمستان سال گذشته داده شده بود که محقق نشد... اما شهرداری تهران در این ماهها چقدر مأموریت خود را در حوزه جمعآوری معتادان بهخوبی انجام داده است؟ بهتازگی سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس تهران، از عملکرد ضعیف شهرداری تهران در ساماندهی معتادان متجاهر گلایه کرده و گفته است: دوستان شهرداری تلاش میکنند و صحبتهای فراوانی هم در این زمینه با پلیس داشتهاند؛ تاکنون کارگروه و جلسات فراوانی تشکیل دادهاند؛ اما هیچ اتفاق مهم و خاصی رخ نداده است. او با اشاره به اینکه از جلسات و کارگروههای شهرداری برای ساماندهی معتادان متجاهر هیچچیزی عاید پلیس نشده است، ادامه داد: بهعنوان مثال اینگونه نبوده است که بگوییم پنج هزار یا دو هزار معتاد متجاهر نسبت به قبل بیشتر ساماندهی کردهایم.
حواشی یک وعده دیگر
یکی از نخستین وعدههای علیرضا زاکانی، شهردار تهران، کاهش زمان صدور پروانه ساخت بود. مدیران شهری و مسئولان وزارت راه و شهرسازی یکی از موانع جهش تولید مسکن را طولانیبودن زمان صدور پروانه ساختمانی عنوان میکنند. مدتی پیش محمد آیینی، معاون وزیر راه و شهرسازی، از همکاری برخی شهرداریهای کشور برای کاهش زمان صدور پروانه ساختمانی خبر داده و گفته بود شهرداریهای سایر شهرها هم باید در این زمینه همکاری کنند تا زمان صدور پروانه، به زمان تعیینشده در قانون، یعنی یک هفته، برسد. به گفته این مقام مسئول در وزارت راه و شهرسازی متوسط زمان صدور پروانه در کشور بین هفت تا هشت ماه و در برخی موارد حتی ۱۷ و ۱۸ ماه و حتی دو سال هم گزارش شده است. براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس هم تقریبا زمان صدور پروانه در شهرهای کوچک و میانی 130 روز، در شهرهای بزرگ 200 روز و در شهر تهران 313 روز است.
حمیدرضا صارمی، معاون شهرسازی و معماری شهرداری تهران، پیش از این درباره دلایل روند طولانی صدور پروانه ساختمانی در تهران گفته بود: 121 گام خرد و کلان در فرایند اخذ پروانه ساختمانی وجود دارد و با توجه به برنامهریزی انجامشده، زمان صدور پروانه در خردادماه به دو ماه کاهش پیدا خواهد کرد. علیرضا زاکانی، شهردار تهران هم درباره وعده کاهش زمان صدور پروانه ساخت گفته بود: پروانه براساس قانون در هفت روز باید صادر شود؛ این قانون مربوط به سال ۱۳۷۱ است؛ اما امروز پیچیدگیهای صدور پروانه ساختمان شرایط را به سمتی برده که فقط خود شهرداری دخیل نیست؛ بلکه فراتر از شهرداری، دستگاههای دیگر هم دخیل هستند که اطلاعات آنها برخط و بهروز نیست و ما مجبور هستیم استعلام کنیم. امروز شرایط به گونهای است که به طور میانگین تا ۱۰ ماه زمان میبرد تا یک پروانه صادر شود. تصمیم این است که این ۱۰ ماه را با حفظ همه دقتها و بدون آسیب به امنیت و سلامت مردم و با تأکید بر استحکام بنا، به دو ماه کاهش دهیم. در این زمینه نیازی به اصلاح قانون نیست؛ چراکه زمان صدور پروانه را از ۱۰ ماه به دو ماه کاهش میدهیم و اگر همه دستگاهها اطلاعاتشان را برخط کنند؛ حتی در نصف روز میتوان پروانه ساختمانی را صادر کرد. زمان وعدهدادهشده زاکانی رسید؛ اما خبری از برنامههای شهرداری تهران در این حوزه نبود؛ هرچند اعلام کردند در مناطق کوچک توانستهاند این زمان را اجرائی کنند؛ اما هنوز لایحه آن به شورای شهر ارسال نشده است.
روز کارنامه
ایجاد خزانه واحد، صرفهجویی 200 میلیاردی با تغییر روش پرداخت حقوق و دستمزد، صرفهجوییهای میلیاردی با تغییر روش خرید کالاهای مورد نیاز شهرداری از طریق بورس و... برخی از فعالیتهایی است که شهردار تهران گفته در یک سال گذشته در حوزه مالی شهرداری محقق کرده است. با وجود لیست بلند وعدههای محققنشده شهردار، او بارها به مناسبتهای مختلف از کارنامه کاری خود رونمایی کرد. او برای صد روزگی فعالیتهای خود تصاویر بازدیدهای قرار خدمت را منتشر کرد، پس از گذشت 200 روز، تبلیغات گستردهای از فعالیتهای انجامشده در شهرداری را در سطح شهر به تصویر کشید که منتقدان زیادی پیدا کرد؛ از اتوبوسهایی که به تهران نرسیده بود تا پارک جنگلی که مشخص شد همان کمربند سبز پایتخت است.