|

راستی و ناراستی مدیریت منابع

از خشک‌شدن دریاچه ارومیه تا مهار غرق‌شدن کشور هلند

در سفر به ایران، سرزمین مادری‌ام، هنگام بلند شدن هواپیما منظره زمین‌های سرسبز، کانال‌ها و دریاچه‌های پرآب کشور هلند، جایی که در آن مشغول گذراندن دوره دکتری‌ام هستم، برایم گرچه دل‌انگیز؛ اما حسرت‌برانگیز هم بود.

از خشک‌شدن دریاچه ارومیه تا مهار غرق‌شدن کشور هلند

امینه  دادخواه*:‌ در سفر به ایران، سرزمین مادری‌ام، هنگام بلند شدن هواپیما منظره زمین‌های سرسبز، کانال‌ها و دریاچه‌های پرآب کشور هلند، جایی که در آن مشغول گذراندن دوره دکتری‌ام هستم، برایم گرچه دل‌انگیز؛ اما حسرت‌برانگیز هم بود. اینکه چطور این سرزمین از نعمت آب سرشار است و مردمان آن هیچ غمی و دغدغه‌ای بابت مشکلات کم‌آبی ندارند. تا اینکه یک روز از دوست هلندی‌ام شنیدم: «می‌دانی اگر سیل‌گیرهای جنوبی نبود شاید امروز هلندی وجود نداشت!» پیرو توضیحات آن دوست و تحقیقاتی که خودم انجام دادم، دریافتم پرآبی در بسیاری از مواقع بلای جان این سرزمین بوده است که با کمک علم، سخت‌کوشی و مدیریت درست به نعمت تبدیل شده است. خوانده‌ها و شنیده‌های من در این موضوع، اهمیت نقش مدیریت صحیح در ایجاد تغییرات بنیادین برای ایجاد شرایطی بهتر را مشخص و روشن‌تر کرد. این مقاله، با رویکرد مقایسه نقش مدیریت بحران آب، گرچه نوشته‌ای در حوزه تخصصی من نیست، اما برآمده از روحیه پرسشگری، مطالعه و تفکر نقادانه من است. این نکته را هم می‌خواهم تأکید کنم مسئله یا بهتر بگویم بحران آب، چه به شکل خشک‌سالی و کم‌آبی و چه به‌صورت جاری‌شدن سیلاب که این روزها کشورمان درگیرش است، موضوعی با ابعاد کاملا ملی است که تک‌تک افراد جامعه هم با آن درگیرند و هم در قبال آن مسئول؛ بنابراین روحیه پرسشگری و تفکر نقادانه در حل بحران یا حتی شفاف‌تر بگوییم ابربحران آب برای تمام ایرانیان ضروری می‌نماید.

انسان‌ها همواره تمایل دارند با ایجاد تغییرات، مکان زندگی خود را به‌جای راحت‌تری برای سکونت تبدیل کنند. طبیعت و رویدادهای طبیعی آن همیشه منطبق با رفاه و آسودگی موجودات زنده از جمله انسان‌ها نیستند و رخدادهایی که گاهی آنها را بلایای طبیعی می‌نامیم، از بزرگ‌ترین چالش‌های بشر با محیط اطرافش بوده و هست. دست‌درازی‌های انسان در طبیعت گاهی منجر به ایجاد یا تشدید این رخدادها می‌شود. برای نمونه جهان هر روز با چالش‌های مربوط به آب دست‌وپنجه نرم می‌کند، گاه مشکل پرآبی است یا کم‌آبی یا حتی بحران شایع آلودگی آب که منجر به محدودشدن منابع می‌شود. گرچه گاهی دست‌ورزی‌ها موجب تبدیل بحران‌ها به فرصت‌هایی برای رشد و پیشرفت و توسعه می‌شود. در این مقاله منظور از کلمه «آب»، تمرکز بر نوع قابل‌مصرف آن در مصارف کشاورزی و دامپروری، صنعت و مصارف شخصی و خانگی یعنی آب شیرین است. هرچند در مباحث اکوسیستم، همه منابع آبی موجود اعم از شور و شیرین مدنظر خواهد بود. آب شیرین یک منبع تجدیدپذیر است که توسط چرخه طبیعی آب در حالت‌های مختلف گردش می‌کند. واضح است که اختلال در بخشی از این چرخه بر بخش‌های دیگر تأثیر بسزایی خواهد داشت. به‌طور مثال اختلالات در چرخه آب‌های جاری و زیرزمینی بر بخش بارندگی تأثیر خواهد داشت. افزایش جمعیت کره زمین، تغییرات اقلیمی و پدیده‌هایی همچون گرمایش سیاره زمین که بخشی حاصل دخالت‌های انسان در طبیعت است و آلودگی آب‌های جاری و زیرزمینی به مواد سنتزشده و سمی، از جمله مشکلات جدی پیرامون مسئله یا بهتر بگویم بحران و معضل آب در جهان است. این چالش‌ها به مدیریت و راه‌حل‌هایی جامع و پایدار نیازمند است که لازمه آن تبادل دانش و تجربه متخصصان است. در تعریف مدیریت چنین آمده است: هماهنگ‌سازی منابع مادّی و انسانی برای نیل به اهداف مشخص. از دیدگاه شورای جهانی آب، ایجاد تعادل بین منابع آب موجود و زمین‌های قابل‌کشت، استفاده مجدد از آب در تمامی بخش‌های صنعتی و ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا ازجمله مهم‌ترین شاخص‌های کمّی و کیفی مدیریت پایدار منابع آب است. در جهان امروز بسیاری از کشورها با استفاده از دانش نوین و برنامه‌ریزی‌های بلندمدت برای مدیریت آب موفق به کنترل مشکلات مربوط به آن و پیشگیری از ایجاد بحران‌های بیشتر شده‌اند. درحالی‌که عدم مدیریت صحیح باعث واردآمدن خسارت‌های زیان‌باری به منابع طبیعی از جمله آب در بعضی از کشورها شده که مردمان آن را در تنگنا و زیان‌های مالی و جانی و اقتصادی و حتی سرافکندگی و وادادگی سیاسی زیادی انداخته است.

روایت  هلندی  از  آب

نمونه‌ای از کشورهای موفق در زمینه بهینه‌سازی منابع طبیعی کشور هلند است که با تکیه ‌بر دهه‌ها انجام تحقیقات علمی و چندین و چند سال تجربه عملی و تربیت متخصصان این حوزه، به کشوری با رتبه اول در زمینه مدیریت آب تبدیل شده است. نخست بگذارید کمی درباره کشور هلند بگویم. هلند کشوری با جمعیتی کمتر از 20 میلیون نفر در اروپاست. پایتخت آن آمستردام و مساحت کل آن کمتر از 42 هزار کیلومترمربع است. زندگی در شرایط چالشی و اقلیم و محیط آسیب‌پذیر منجر به خلاقیت، نوآوری و تقویت روحیه همکاری هلندی‌ها شده است. به اعتقاد دانشمندان هلندی «آب پشت مرزها منتظر نمی‌ماند، پس باید کاری کرد». درنتیجه این باور، 17 درصد از کل مساحت این کشور به شکل جزیره‌ای بزرگ در کمتر از صد سال گذشته به دست مردمان این سرزمین ساخته ‌شده است. این ساخت‌وسازها با تلاش‌های فراوان همراه با ایجاد سدها، کانال‌ها و نصب پمپ‌های عظیم بود که زمین‌های تازه‌تأسیس را به مکانی مناسب برای زندگی تبدیل کرد.

راه‌حل  هلندی

قبل از توضیح اینکه چطور هلندی‌ها چنین پروژه بزرگی را با صرف میلیون‌ها دلار انجام داده‌اند، ابتدا باید پرسید چرا چنین کاری کردند؟ هلند کشوری ساحلی و پرباران است و مساحت بزرگی از زمین‌های آن پایین‌تر از سطح دریا قرار دارند. مجموعه این شرایط کشور را در معرض خطر مداوم سیل و آب‌گرفتگی که منجر به کشته‌شدن هزاران انسان می‌شود، قرار می‌داد. بیشتر سیلاب‌ها در منطقه‌ای به‌نام دریای جنوب رخ می‌داد، جایی که باران‌های شدید و پیاپی باعث بالاآمدن سطح دریا می‌شد و جریان آب کیلومترها در زمین‌های مسطح جاری می‌شد تا بالاخره متوقف شود. به همین دلیل در شهرها تعداد زیادی کانال آب ساخته شد تا جریان آب را به دریا بازگرداند. برای سال‌ها دولتمردان مشغول ساختن سدهای کوچک و بزرگ و پرکردن دریاچه‌های ایجادشده بودند تا اینکه در سال 1916 هلندی‌ها دریافتند که باید آن‌قدر بسازند تا نمیرند. در جریان جنگ جهانی اول، با کاهش واردات غذا و سیلی که زمین‌های کشاورزی قسمت‌های شرقی را ویران کرد، اوضاع بدتر هم شد. بیشتر مناطق در معرض ورشکستگی و کل کشور در خطر قحطی بود. در سال 1920 پارلمان پروژه دریای جنوب را که توسط یک مهندس-‌سیاست‌مدار به‌نام «کورنلیس لیلی» طراحی و ارائه شده بود، به تصویب رساند. دوستان شاید خاطره داستان «پتروس» فداکار، پسر هلندی که کشورش را با گذاشتن انگشت خود در یک سد نشت‌دار نجات می‌دهد، به خاطر داشته باشند. پسر با وجود سرما تمام شب را در آنجا می‌ماند تا اینکه اهالی روستا او را پیدا می‌کنند و سد را تعمیر می‌کنند. مهندس «لیلی» شاید «پتروس» فداکار دیگری برای نجات مردمش از خطر غرق‌شدگی بود. طرح او این بود که سد بزرگی در دهانه دریاچه جنوب ساخته شود و زمین‌های جداشده آن برای ساخت پروژه‌های سودآور مورد استفاده قرار گیرند. بودجه این طرح 285 میلیارد یورو تخمین زده شده بود و تا به امروز بزرگ‌ترین پروژه سدسازی در اروپا محسوب می‌شود. 23 میلیون مترمکعب خاک برای ساخت سدی به طول 32 کیلومتر و ارتفاع 7.8 متر از سطح دریا صرف شد که به‌عنوان پل قسمت‌های شمالی را به شمال غربی وصل می‌کند. برگردیم به این سؤال که چگونه زمین‌های جدید ساخته شدند؟ اگر حدس می‌زنید که میلیون‌ها تن صخره و خاک به داخل دریا ریخته شد تا پر شود، باید بگویم حدس شما درست است! برای ثبات سازه در ساخت لایه آخر سازه از خاک رس و علف استفاده شد. اجرای این پروژه در یک مرحله انجام نشد، بلکه جهت ارزیابی روش ساخت، ابتدا سد کوچکی بین دو دهانه نزدیک ساخته شد و جزایر کوچکی به‌عنوان نقاط اتصال ایجاد شدند. درنهایت سیستم پمپ جهت تخلیه آب از قسمت داخلی به سمت دریا نیز ساخته و راه‌اندازی شد. برخلاف اغلب پروژهای عظیم، ساخت سد بزرگ دو سال زودتر از برنامه‌ریزی اولیه در سال 1932 به پایان رسید. با تخلیه آب گل‌آلود و شور و جایگزینی آن با آب جریان رودخانه، دریاچه مملو از آب شیرین شد؛ به‌طوری‌که امروزه هم بیشترین آب آشامیدنی مردم هلند از این دریاچه تأمین می‌شود. حالا هلندی‌ها 1800 کیلومترمربع زمین تازه برای برنامه‌های بلندپروازانه خود در اختیار داشتند. در واقعیت آنها باید از زمین‌های تازه‌ساخت جهت درآمدزایی و جبران هزینه‌های بالای پروژه سدسازی استفاده می‌کردند. اولین پروژه ساخت سدی جدید در گوشه‌ای از دریاچه بود که خشک‌کردن زمین‌های محاصره‌شده پشت آن و بهره‌برداری از آن برای ساخت روستاها، زمین‌های کشاورزی و احداث پروژه‌های صنعتی موجب ارتقای اقتصاد در کشور شد. جزیره بعدی در گوشه دیگری از دریاچه شکل گرفت و پروژه به‌خوبی در حال پیشروی بود، تا زمانی که آلمان‌های نازی وارد این کشور شدند. انتظار می‌رفت تا پروژه موقتا متوقف شود، اما آلمانی‌ها که مشتاق فراگیری زیروبم ساخت‌وسازها بودند اصرار داشتند تا کار ادامه پیدا کند. در ادامه دو جزیره دیگر با به‌کارگیری تجربیات قبلی ساخته شدند و خیلی زود کشاورزان مناطق جنوبی‌تر که سیل مزارع آنها را ویران کرده بود به جزایر جدید نقل مکان کردند. زمین‌های ساخته‌شده در شمال آمستردام (پایتخت هلند) باعث شد مشکل تراکم جمعیت در این شهر و محدودیت‌های دسترسی به مسکن حل شود. در سال 1986 جزایر تازه‌تأسیس رسما به‌عنوان استان دوازدهم هلند ثبت شد که امروزه محل سکونت 420 هزار نفر است و مزارع کشاورزی تأسیس‌شده در این مناطق کشور کوچک هلند را به یکی از 10 کشور اول صادرکننده محصولات کشاورزی تبدیل کرده است.

داستان مدیریت آب هلندی‌ها

در سال 1953 بیست روز بعد از طوفان ویرانگر دیگری در استان‌های جنوبی، دولتمردان هلند طرح عمرانی دیگری به‌نام پروژه سازه‌های دلتا را به تصویب رساندند. این پروژه شامل چندین سد، بند سیل‌گیر، سد سلولی، آب‌بند، خاکریز و موانع طوفان است که قابلیت ایستادگی در برابر امواج طوفانی به ارتفاع پنج متر را دارد. برای این سازه‌ها که نیاز به حفظ و نگهداری پویا دارند کاربری دوهزارساله تخمین زده شده است. در طراحی این سازه‌ها مسئله محیط زیستی در بالاترین سطح در نظر گرفته شده و با ساخت تونل‌ها و دریچه‌ها امکان جابه‌جایی گونه‌های گیاهی و جانوری به سهولت امکان‌پذیر است. در کمتر از 70 سال هلندی‌ها کشور خود را از خطر غرق‌شدگی حفظ کردند و این زمین‌های پست‌تر از سطح دریا را به مکانی امن برای زیست ساکنان آن تبدیل کردند. متخصصان معتقدند این طرح یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای بشر در طول تاریخ است تا آنجا که انجمن مهندسان عمران آمریکا سازه‌های دلتا را به‌عنوان یکی از هفت پروژه اعجاب‌انگیز دنیای مدرن به ثبت رسانده‌اند. از آن زمان ضرب‌المثل جدیدی بین مردم این کشور نقل می‌شود: «خدا زمین را ساخت و هلند را مردمان هلند». علاوه بر دو طرح بزرگ ذکرشده، ساخت‌وسازها و طرح‌های بسیاری در حوزه حفظ و نگهداری آب در این کشور در جریان است. رشته مدیریت آب در دانشگاه‌های این کشور تدریس می‌شود و متخصصان این کشور در پروژه‌های کوچک و بزرگ جهانی حضور فعال دارند.

داستان آب  در  ایران

کمی از سرزمین‌های پرباران اروپایی فاصله بگیریم و سفری به سرزمین کم‌آب ایران داشته باشیم. براساس منابع تاریخی، ایران همواره کشوری با اقلیمی خشک و منابع محدود و بارش کم بوده است. آب در نزد ایرانیان از ارزش بالایی برخوردار بوده است. ایرانی‌ها همواره می‌کوشیدند تا با مدیریت صحیح و ایجاد سازه‌هایی بسیار دقیق و مهندسی‌شده کاستی‌های طبیعت را به فرصتی تاریخی برای بهبود شرایط زندگی در این اقلیم خشک بدل کنند. تمدن‌های باستانی به‌طور معمول در کنار منابع آبی مانند چشمه‌ها و رودخانه‌ها شکل می‌گرفتند، اما ایرانی‌ها اولین مردمانی بودند که به دانش احداث قنات دست پیدا کردند و به‌جای ترک محل زندگی به دلیل کمبود آب، روشی را ابداع کردند تا آب را به آبادی‌ها و محل زندگی خود بیاورند. همچنین از زمان‌های دور برای مهار آب برای کشاورزی پایدار سدسازی می‌کردند. ایرانی‌ها به مدیریت مصرف بهینه آب نیز اهمیت ویژه‌ای می‌دادند. سامانه‌های تقسیم آب اهمیت ویژه‌ای داشت و محصولات کشاورزی هر منطقه مطابق با اقلیم و منابع در دسترس کشت می‌شد. با پیشرفته‌شدن جوامع و گسترش علم و ابزارهای مدرن این‌طور پنداشته می‌شد که غلبه بر بحران‌های محیط زیستی از جمله مسائل حوزه آب بسیار آسان‌تر باشند. در سال‌های اخیر روش‌های نوین کشاورزی و سیستم‌های جدید آبیاری امید گسترش تولید محصولات با منابع موجود را می‌دادند. تعداد سدهایی که با هدف مهار آب‌های جاری ساخته می‌شدند، رو به افزایش گذاشت. اما در مسیر این گسترش و ساخت‌وسازها یک اصل مهم و کلیدی کم‌رنگ بود؛ مدیریت در برنامه‌ریزی‌های فعلی و فقدان چشم‌اندازی روشن و صحیح از آینده این طرح‌ها. به‌طور مثال ساخت سد گتوند در استان خوزستان با هدف تأمین آب برای مصارف کشاورزی، کنترل سیلاب‌های فصلی کارون و تأمین بخشی از برق مورد نیاز کشور ساخته شد، اما عدم مطالعه صحیح جغرافیای منطقه و نادیده‌گرفتن بحث وجود گنبدها و رگه‌های نمکی در اطراف محل آبگیری سد، این سازه را تبدیل به فاجعه‌ای زیست‌محیطی کرد. در سال‌های اخیر رشد جمعیت کشور سیر صعودی داشته و طبق هرم آمار و توزیع سن افراد، در طول سال‌های اخیر جمعیت جوان کشور غالب بوده است. از این‌رو نیاز روزافزون به داشتن شغل، مسکن و امکانات آموزشی و تفریحی، کشور را به جنب‌وجوش ساخت‌وساز بیشتر انداخت. تأمین امنیت غذایی، رشد برنامه‌های توسعه کشاورزی را در برداشت و ازآنجایی‌که در مناطق کم‌باران‌تر آب‌های سطحی پاسخ‌گوی نیاز کشاورزان نبود، حفر چاه برای دسترسی به منابع زیرزمینی افزایش یافت. اگرچه طرح‌ها و دستورالعمل‌هایی برای نوسازی شیوه کشت ارائه شد، در بسیاری از مناطق کشاورزان شیوه‌های سنتی را که همراه با هدررفت بالای آب است، ترجیح داده‌اند. مشکلات اقتصادی و معیشتی روزافزون دهک‌های مختلف جامعه در کنار فقدان مدیریت و نظارت کافی، کشاورزان را بر آن داشته است که دست به کشت و زرع محصولاتی با بازار پررونق‌تر بزنند، هرچند این محصولات مطالبه‌ میزان آبی مازاد بر منابع در دسترس را داشته باشد. حفر چاه‌های قانونی و غیرقانونی راه‌حلی سریع برای حل مشکلات کمبود آب بوده است، فارغ از اینکه برداشت سریع منابع زیرزمینی در شرایط خشک‌سالی در درازمدت مشکلات حل‌شدنی به وجود خواهد آورد. حتی در مناطق سرسبز و پرباران شمال کشور از ظرفیت‌های موجود به‌درستی استفاده نشده است. طبق داده‌های آماری، کشور هلند دارای مساحتی کمتر از مساحت سه استان شمالی کشور ماست و از نظر آب‌وهوایی شرایطی تقریبا برابر با شرایط آب‌وهوایی سه استان شمالی دارد، اگرچه استان‌های شمالی به‌طور میانگین حتی پرباران‌تر هم هستند. با وجود این رقم صادرات کشاورزی برای کشور گل‌ها در طول چند سال اخیر به‌طور میانگین 18 برابر کل صادرات کشاورزی کشور ایران بوده است. صنایع ایران هم در مسائل محیط زیستی ازجمله مشکلات آب سهم ویژه‌ای دارند. صنایعی که زیرساخت‌های قدیمی داشته و وابستگی بالایی به آب دارند. بسیاری از این صنایع در مناطقی احداث شده‌اند که دارای منابع محدودی از آب شیرین هستند. ارتباط کم‌رنگ مراکز علمی و تحقیقاتی با هر دو بخش صنعت و کشاورزی باعث نادیده‌گرفتن پیش‌بینی‌های زنگ خطر بحران بوده است. همچنین این عدم همکاری باعث مطرح‌شدن راه‌حل‌های سریع و غیرعلمی و غیرمؤثر برای مشکلات پیچیده شده است. ارتباط واحدهای مدیریتی و نظارتی با یکدیگر ضعیف بوده و استفاده از نظر کارشناسان درواقع جدی گرفته نمی‌شود و همه اینها منجر به انباشت مشکلات بی‌راه‌حل شده است. در سال‌های اخیر شعار بومی‌سازی علم ارتباط ما را با متخصصان جهانی محدودتر کرده و باعث شده مشکلات دارای راه‌حل را به عرصه تجربه مجدد بیاوریم. نمونه آن خشک‌شدن دریاچه ارومیه و مشکلات ریزگردها در استان‌های همجوار است که تکراری از فاجعه محیط زیستی دریای آرال در آسیای میانه بود. تحقیقات دانشمندان پیرو مسئله دریاچه ارومیه نشان می‌دهد که خشک‌شدن دریاچه نه در اثر تغییرات اقلیمی، بلکه گسترش برداشت آب از منابع سطحی تغذیه‌کننده دریاچه، سدسازی‌های بی‌برنامه و برداشت غیرمجاز از آب‌های زیرزمینی عامل اصلی خشکی دریاچه بوده‌اند. گرچه هدف اولیه مصرف آب‌های بالادستی دریاچه توسعه کشاورزی و بهبود اقتصاد منطقه بوده است، اما عدم توجه به اثرات درازمدت زیست‌محیطی این تصمیمات باعث مشکلات متعددی شد. در بخش مدیریت شهری و اداری نیز تمرکز چندانی بر جلوگیری از مصرف آب نبوده است. در ادارات و اماکنی که هزینه‌های مصرفی بر عهده دولت است، هیچ‌گونه محدودیتی برای کارکنان از جمله نیروی خدمات جهت استفاده از آب وجود ندارد و از طرفی هیچ الگوی تشویقی برای مدیریت مصرف اعمال نمی‌شود. اگرچه ساختمان‌های قدیمی با تجهیزات پرمصرف می‌بایست بهینه‌سازی شده تا هدررفت آب و انرژی در آنها به حداقل برسد. همچنین اهمیت اصلاح الگوی مصرف می‌تواند به شکل مستمر به کارکنان یادآوری شود. در توسعه فضای سبز شهری، گرچه هدف زیباسازی اماکن عمومی ایده‌ای مورد توجه است، اما اکثرا با روش‌های پرمصرف و کم‌بازده از نظر کاهش آلودگی و تعدیل هوا انجام می‌شوند. ایجاد فضای سبز معمولا با کاشت چمن‌های طبیعی انجام می‌شود که گزینه نامناسبی برای شرایط خشک‌سالی ایران است. گسترش پوشش گیاهی و کاشت درختان کم‌مصرف و مقاوم به اقلیم خشک می‌تواند به سبزماندن فضای شهر و کاهش آلودگی هوا کمک کند. درحالی‌که چمن عمری کوتاه، مصرف آبِ چندین برابر، اما قدرت تصفیه‌کنندگی ناچیزی نسبت به درخت دارد. با این حال شاهد بوده‌ایم که بالغ ‌بر سه هزار حلقه چاه برای آبیاری فضای سبز شهر تهران حفر شده است که علاوه بر هدردادن آب‌های زیرزمینی، خطر فرونشست زمین‌های این کلان‌شهر را افزایش می‌دهد. همچنین در سال‌های گذشته با وجود اعلام زنگ‌خطرهای فراوان راجع به بحران آب در کشور شاهد هیچ‌گونه اصلاح الگوی مصرفی از سوی مصرف‌کننده خانگی نبوده‌ایم، زیرا تمرکز مراکز اطلاع‌رسانی بر هدررفت بالا در بخش صنعت و کشاورزی بوده است که این امر مصرف‌کننده بخش شهری و خانگی را مبرا از رعایت اصول مصرفی کرده است. حال‌ آنکه مصرف‌کننده خانگی این مهم را که آب لوله‌کشی با هزینه بالای تصفیه و شبکه توزیع به دست آورده، نادیده می‌گیرد. در سال‌های گذشته آموزش و فرهنگ‌سازی در زمینه مسائل پیرامون مصرف بهینه آب کم‌رنگ بوده است. در سال‌های نه‌چندان دور نوشیدن آب از لیوان کوچک در کیف‌دستی یک عادت معمول بود، درحالی‌که امروزه نوشیدن آب از بطری‌های یکبارمصرف پلاستیکی باب شده است. علاوه بر تولید زباله تجدیدناپذیر (تجزیه هر بطری پلاستیکی صدها تا هزار سال طول می‌کشد)، در جریان ساخت و انتقال هر بطری میزان زیادی آب و انرژی مصرف می‌شود. طبیعتی که از گذشته تا به امروز پاسداری شده و نسل به نسل به ما رسیده سرمایه‌ای است که مسئولیت انتقال آن به آیندگان بر شانه‌های ماست. ترمیم آسیب‌هایی که در مدتی کوتاه بر تن طبیعت وارد می‌شود گاهی سال‌های سال زمان لازم دارد و گاهی جبران‌ناپذیر است. شاهد هستیم که تصمیمات نادرست سال‌های اخیر در حوزه مدیریت آب باعث ازبین‌رفتن منابع پرارزش ما شد، اما برای پیشگیری از آسیب‌های بیشتر هیچ‌گاه دیر نخواهد بود. اصلاح وضع موجود با اراده‌ای راستین و حس مسئولیت‌پذیری در تک‌تک افراد جامعه نیازمند است. سپس با استفاده از تجربیات پیشینیان، افزایش دانش و خرد جمعی با بهره‌گیری از وقایع طبیعت، مطالعه الگوی صحیح مصرف با توجه به وضع موجود و مطالبه بهبود روش‌های مدیریتی از مسئولان امکان‌پذیر است. اجازه دهید این مقاله را با سخنانی نه چندان دلنشین اما حقیقتی انکارناپذیر به پایان ببرم. بحران آب در ایران می‌تواند خطر جنگ نظامی با همسایگان کشور را هم افزایش دهد. برخی از پژوهشگران بر این باورند که جنگ‌های آینده خاورمیانه جنگ آب خواهد بود. درحالی‌که کشورمان درگیر پرونده هسته‌ای و پیامدهای ناشی از آن است و درحالی‌که تنش‌های فرامرزی و فراسرزمینی داریم، بحران آب می‌تواند ایران را، مردمان این سرزمین را و حتی حاکمیت را با چالش روبه‌رو کند. فراتر از آن برویم. حتی می‌تواند پیشینه تمدنی ما را در معرض خطر جدی قرار دهد. یادمان نرود که همین چند روز پیش سیل، خانه‌ای تاریخی در یزد را ویران کرد و فرونشست در اصفهان می‌تواند آثار تمدنی را ببلعد.

* پژوهشگر حوزه ایمنی‌شناسی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی روتردام، هلند