وزارتی سبز با خبرهایی قرمز
چندی است خبرها از حوزه کشاورزی کشور از التهابی قرمزرنگ حکایت میکند. هنوز از قیمتگذاری مجعول 18 هزار تن میوه و صدور نامتعارف دو تن زعفران در سازمان تعاونی روستایی در خردادماه سال جاری مدتی نگذشته است که از «کوتاژ صوری» برای واردات انجامنگرفته نهادههای دامی خبر میرسد.
چندی است خبرها از حوزه کشاورزی کشور از التهابی قرمزرنگ حکایت میکند. هنوز از قیمتگذاری مجعول 18 هزار تن میوه و صدور نامتعارف دو تن زعفران در سازمان تعاونی روستایی در خردادماه سال جاری مدتی نگذشته است که از «کوتاژ صوری» برای واردات انجامنگرفته نهادههای دامی خبر میرسد. در این کوتاژ بیپشتوانه، مبلغ هزارو صد میلیارد تومان معادل 700 میلیون دلار از دامداران متقاضی بدون اقدام به واردات گرفته شده است. افشا و تأیید چنین خبری از جانب یکی از نمایندگان مجلس و نیز رئیس سازمان بازرسی کشور و بازتاب رسانهای آن به گونهای بود که تکذیب وزیر اطلاعات در جلسه هیئت دولت در این زمینه جز افزایش سردرگمی در افکار عمومی نتیجهای نداشته است. گرچه به موازات چنین اخبار قرمزرنگی، وزیر جهاد کشاورزی به مناسبتهای هفته دولت یا پیش از خطبه نماز جمعه (شهریور 1401) و... بر آینده سبز کشور تأکید داشتهاند. گزارشهایی که در آن برای مخاطبان از رونق کشاورزی و قرارگرفتن در مرتبتی بالاتر از کشورهای غرب آسیا نویدها داده شده است.
بهعنوان یک پژوهشگر کشاورزی به این قبیل نامعادلات در امور مالی و... در مقایسه با راهبردهای مدیریت این بخش حساسیت کمتری دارم. به هر حال دستگاههای قضائی و امنیتی و بر حسب وظایف حاکمیتی خود قاعدتا پیگیر این قبیل امور باید باشند؛ اما آنچه نگاه حرفهای امثال این راقم را با دغدغهای ملی میآزارد، مسیری واژگون با چشماندازهای رؤیایی وزیر و همکارانشان است. ایشان در تکرارهای اخیر خود وعده داده است که ایران بهزودی در سطحی بالاتر از کشاورزی کشورهای غرب آسیا قرار خواهد گرفت. در این مقایسه تأملانگیز جز ترکیه، 15 کشور دیگر از قبیل قطر، یمن، کویت، سوریه و... به لحاظ محدودیتهای سطح، آب، خاک و پارامترهای اقلیمی، ظرفیت ناچیزی برای توسعه کشاورزی داشته و برتری کشورمان بر آنها اساسا مزیتی به حساب نمیآید. در قیاس با کشور ترکیه هم به نظر میرسد وزیر محترم عمدتا از آرزوهایشان گفتهاند که مجال دیگری را میطلبد. گرچه انتشار گزارشها از تخلفات مالی هر دستگاه اجرائی از اصلیترین رسالت رسانهها به شمار میآید؛ اما انتظار میرود که در پرداختن به این قبیل کاستیها، از زیانهای نجومی در ناپایداری منابع تجدیدناپذیر نیز غافل نشوند. بدونتردید محدودکردن نقد مدیریتها به این نوع تخلفات مالی چه بسا ارزیابی از خطاهای این وزارت در حفظ منابع و به بهانه امنیت غذایی را به انحراف بکشاند. برای اثبات این مدعا توصیه میشود که گزارشهای این مدیریت از فعالیتهای یکساله اخیر خود مورد بازخوانی قرار گیرد. در این گزارشها برنامههای حفظ منابع تولید و پایبندی به کشاورزی پایدار به حاشیه رفته و تنها شوق دستیابی به افزایشهای کمی و البته ناپایدار به چشم میخورد تا که به نظر خود ثابت کنند که گذشتگان بر خطا بوده و مبدأ رونق کشارزی از آغاز جلوس آنان بر کرسی مدیریت این بخش بوده است. بهعنوان مثال مواردی از قبیل فرسایش سالانه دو میلیارد تن خاک و به ارزش هر تن 30 دلار یا تخریب عرصههای کمنظیر و گرانبها در جنگلهای هیرکانی و... در گزارشهای این وزارت به حاشیه میرود. اگر اولویت حفظ منابع تولید مقدم بر شتاب بیتوجیه برای تولید بود و تنها 10 درصد از سرعت فرسایش خاک کنترل میشد، سالانه حداقل شش میلیارد دلار در کیسه تهیشده نسلهای آینده ذخیره میشد که بسیار بیشتر از 700 میلیون دلار در کوتاژ صوری اشارهشده است. ای کاش نگاه مسئولانه رسانهها و فراتر از توجه به تخلفات روزمرهای از قبیل کوتاژ صوری به پیامدهای نابودی منابع تجدیدناپذیر تولید نیز جلب شود؛ غفلتهایی که مانند موریانه از درون میخورد و زمانی صدای فروریختنها را میشنویم که دیگر مجالی برای جبران فراهم نیست.