آنم آرزوست!
دانشکده ما امروز شوروحال دیگری داشت. صدای دانشجویان را هنگامی که از راهروهای دانشکده گذر میکردند و سپس از حیاط دانشکده شنیدم و به سراغشان رفتم تا در گردهماییشان ببینمشان و بشنومشان که ندا و پیام امروزشان چیست.
شیرین احمدنیا*
دانشکده ما امروز شوروحال دیگری داشت. صدای دانشجویان را هنگامی که از راهروهای دانشکده گذر میکردند و سپس از حیاط دانشکده شنیدم و به سراغشان رفتم تا در گردهماییشان ببینمشان و بشنومشان که ندا و پیام امروزشان چیست. صدای رسای دانشجویانی شنیده میشد که منفعل و خوابزده نیستند. بیدار، هوشیار و طالب تحولاند. دانشکده ما با اسم علوم اجتماعی شناخته میشود.
رشته جامعهشناسی در اینجا رشته مادر شناخته میشود. امروز در کلاس درس اتفاقا داشتیم معرفی جامعهشناسی از زبان جورج ریتزر در کتابش تحت عنوان درآمدی به جامعهشناسی ( 2018) را مرور میکردیم و چه درست توصیف کرده بود، وقتی نوشته «جامعهشناسی؛ مطالعه نظاممند شیوههایی است که طی آن افراد تحت تأثیر ساختارهای اجتماعی قرار میگیرند و به نوبه خود، با کنشگریشان، ساختارها و فرایندهای اجتماعی مرتبط با گروهها، سازمانها، فرهنگها، جوامع و کل جهان را تحت تأثیر قرار میدهند».
مثال از محمد بوعزیزی زده در تاریخِ نهچندان دور از ما که در تونس یکتنه با ارتکاب به خودسوزی تأثیرگذارش، نهضتی را به بار آورد که در خاورمیانه و شمال آفریقا بهار عربی را پدید آورد و طنین این حرکت اعتراضیاش فارغ از نتایج مثبت یا منفی نهفقط منطقهای محدود بلکه جهان را درنوردید که پایانی هم نداشته و همچنان طنینانداز است.
ریتزر وقتی به ریشههای این جنبش اعتراضی ارجاع میدهد، چند عامل را برجسته کرده است؛ در وهله اول فقر، سپس بیکاری بالا، دولت اقتدارگرا و نهایتا فساد سیاسی حاکم بر جامعه را فهرست کرده است. در ادامه توضیح میدهد که قبل از این اقدام بوعزیزی، کمترکسی حاضر بود جان خود را به مخاطره بیندازد تا به هرگونه کنش اعتراضی دست بزند اما چه شد که بعد از او دهها هزار نفر در تونس و جوامع دیگر سکوت خود را شکستند و به میدان آمدند. او این را به عنوان مثال بارزی برای توضیح آنچه تحت عنوان اثر پروانهای (butterfly effect) شناخته شده بود، بیان کرده است که عمدتا در عرصه فیزیک مورد شناسایی قرار گرفته اما او میخواهد آن را در چارچوب علوم اجتماعی و از چشمانداز اجتماعی دوباره مطرح کند.
ریتزر تأکید مکرری دارد بر قدرتی که افراد میتوانند در قالب «عاملیت» فردیشان در مقابل ساختارها به منصه ظهور برسانند، هرچند مدام خود در معرض اعمال نفوذ و قدرت ساختارها قرار دارند؛ اما به واقع، این یک فرایند تأثیر و تأثر دائمی و پویاست نه یکطرفه و ساکن. به نظرم در جوامعی که دانش جامعهشناسی مورد توجه سیاستگذاران قرار میگیرد و به داشتهها و آوردههایش بها داده میشود هم سیاستگذاران و هم افراد جامعه در بلندمدت سود میبرند و برعکس آنجا که تفکر محدودی نسبت به ارزش و دستاوردهای علمی رشتههای مختلف وجود داشته است، همه کمابیش متضرر شدهاند. دانشجویان، امروز از استادان خود طلب میکردند که بیداری آنها را موردشناسایی قرار دهند و در پاسخ به پیام فراخوانشان حضور پیدا کرده یا مشارکت کنند. جای برخی از دانشجویان در صحنههای علمیِ تأثیرگذاری این روزها خالی است و به نظرم جای خالی برخی از دانشجویانی که گل سرسبد دانشجویان این مرزوبوم هستند، بیشازپیش احساس میشود.
نگاه به رشته جامعهشناسی به خاطر اینکه معمولا جنبه انتقادی آن برجستهتر از سایر کارکردهایش مطرح شده، معمولا توأم با بدبینی و تردید بوده است اما چهبسا اگر به کنه پیام جامعهشناسی و جامعهشناسان بهویژه جوانترها در میانشان، توجه کنیم آینده درخشانتری را بتوانیم برای این جامعه پیش چشم بیاوریم. پیام دانشجویان مسئولیتپذیر و بیدار ما یادآوری وجه انسانی و معطوف به انسان و عدالتمحور در چارچوب معرفت علم بهویژه جامعهشناسی به همه ماست.
*دانشیار جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی