آیا «بحران اوکراین» از «بحران کارائیب» وخیمتر است؟
60 سال پیش در چنین روزهایی نظام بینالملل یکباره از رویارویی عیان شوروی و آمریکا در منطقه کارائیب آگاه شد؛
احمد وخشیته-استاد دانشگاه دوستی ملل روسیه: 60 سال پیش در چنین روزهایی نظام بینالملل یکباره از رویارویی عیان شوروی و آمریکا در منطقه کارائیب آگاه شد؛ تلاطمی پرمخاطره که به بحران موشکی کوبا شهرت پیدا کرد و جهان را تا آستانه یک جنگ هستهای پیش برد. حالا با گذشت شش دهه از آن تلاطم، بحران اوکراین بار دیگر کرملین و کاخ سفید را در وضعیتی پیچیده رودرروی یکدیگر قرار داده تا بسیاری از ناظران آشفتگی موجود را با آن هنگام مقایسه کنند. اما همانطور که در شمارههای پیشتر «در حوالی میدان سرخ» نیز اشاره شد، به نظر میرسد وضعیت بسیار وخیمتر است.
بحران موشکی کوبا؛ از ۱۴ اکتبر تا ۲ نوامبر
اگر نگاهی به بحران کارائیب داشته باشیم، ۱۴ اکتبر هواپیمای شناسایی آمریکا مواضع موشکی شوروی در کوبا را کشف و از آنها عکسبرداری میکند. ۱۶ اکتبر سازمان سیا در گزارشی، جان کندی را از شرایط مطلع کرده و رئیسجمهوری ایالات متحده پس از چند روز جلسه با مقامات عالیرتبه امنیتی و دیپلماتیک آمریکا نهایتا ۲۲ اکتبر در یک سخنرانی تلویزیونی، از ظهور موشکهای شوروی در کوبا پرده برمیدارد و از تصمیم کشورش برای محاصره دریایی این جزیره از ۲۴ اکتبر خبر میدهد. ۲۳ اکتبر شوروی در بیانیهای اعلام میکند که مسئولیت سنگین سرنوشت جهان بر عهده آمریکاست و یک بازی بیپروا با آتش را آغاز کرده است. اما همان روز خروشچف نامهای به کندی مینویسد و اطمینان میدهد که هر گونه سلاحی که به کوبا فرستادهاند، تنها برای اهداف دفاعی است. شوروی پیشروی کشتیهای خود به کوبا را با هدف جلوگیری از برخورد دریایی با نیروهای آمریکایی متوقف میکند؛ اما ۲۷ اکتبر، شنبه سیاه در بحران کوبا رقم میخورد و یک فروند هواپیمای شناسایی آمریکایی در موقعیت میدان نیروهای موشکی سرنگون میشود. ایالات متحده تصمیم به بمباران پایگاههای شوروی میگیرد و از طرفی آمریکاییها بیم حمله قریبالوقوع شوروی را پیدا میکنند و جهان تا آستانه جنگ هستهای پیش میرود. ولی مذاکرات ۲۸ اکتبر میان شوروی و آمریکا با حضور نمایندگان کوبا و سازمان ملل، نقطهای بر پایان این تلاطم میگذارد؛ از یک سو خروج موشکهای شوروی از کوبا رقم میخورد و از سوی دیگر آمریکا موشکهایش را از ترکیه و ایتالیا خارج میکند. دوم نوامبر کندی اعلام کرد که شوروی موشکهایش را در کوبا منهدم کرده است و این بحران پایان یافت.
تفاوتهای بحران کارائیب با بحران اوکراین
هویداست که برخلاف بحران اوکراین که اکنون آرامآرام به یکسالگی خود نزدیک میشود، بحران موشکی کوبا از هنگام کشف آن توسط آمریکاییها تا لحظه تحقق صلح، تنها دو هفته به طول انجامید و مشخصا موضوع، مطالبه و اقدام احتمالی طرفین آشکار بود. کاخ سفید خواستار خروج موشکهای شوروی از کوبا بود و کرملین نیز در عوض خواهان خروج موشکهای آمریکایی از ترکیه بود و البته اینکه واشنگتن تلاشهای خود برای سرگونی فیدل کاسترو در کوبا را نیز متوقف کند. از سوی دیگر در بحران کارائیب در عین حال که به حوزه هستهای توجه داشت، طرفین بر بازدارندگی نیز آن معطوف بودند؛ این موضوع در پاسخ کرملین به نامهای که کاسترو به خروشچف مینویسد و پیشنهاد میکند که بهتر است ما در اقدامی پیشدستانه جنگ هستهای را آغاز کنیم، مشخص است؛ هنگامی که خروشچف خطاب به وی پاسخ میدهد که اصلا میفهمی جنگ هستهای یعنی چه؟بنابراین یک ناهمگونی دیگر این است که اکنون ما شاهد یک جنگ هیبریدی میان کرملین و کاخ سفید هستیم که امکان درگیری هستهای تنها یکی از طیفهای این جنگ ترکیبی است. همچنین باید توجه داشته باشیم که تلاطم دهه 60 میان شوروی و آمریکا بیشتر نمادین بود، حال آنکه امروز بحران اوکراین مفهوم خیر و شر را در خوانش هر یک از طرفین در مقابل دیگری، نهادینه کرده است؛ بنابراین شکست در جنگ، عواقب بسیار سنگینی در پی دارد. بدون شک شکست بدون چون و چرای مسکو، سرنوشت رهبری فعلی فدراسیون روسیه را تحت تأثیر قرار میدهد و شکست واشنگتن به فروپاشی ناتو و ناکامی بایدن در انتخابات پیشرو منجر میشود. مسئله درخور تأمل دیگر این است که هنگام بحران موشکی کوبا، کندی و خروشچف هر دو جنگ جهانی دوم و مرثیههای دراماتیک آن را درک کرده بودند؛ اما رهبران کنونی روسیه و آمریکا به دوران پس از سختیهای جنگ جهانی دوم تعلق دارند. در فرجام این نوشتار و ادامه مطالب پیشین بار دیگر باید تأکید کنم که هراسانگیزترین تفاوت اکنون با بحران کارائیب این است که طرفین به خطوط قرمز یکدیگر آگاه نیستند و خطوط ارتباطی میان سران آنها برقرار نیست. از اینرو برایند تمام این متغیرها سبب شده تا امروز شاهد انجماد در روابط و بیاعتمادی در مسیری برگشتناپذیر مبتنی بر مفهوم دشمنی بیش از هر زمان دیگری باشیم.