نوریقزلجه، رئیس فراکسیون مستقلین ولایی مجلس، در گفتوگو با «شرق» مطرح کرد
از طبقهبندیکردن مدیریت کشور بپرهیزیم
منتشرنکردن لیست امضاکنندگان بیانیه 227 نفر تخلف آییننامهای است
بیانیه اخیر 227 نماینده در محکومیت اعتراضات که به دلیل منتشرنکردن لیست امضاکنندگان حاشیهساز شده است، از عمده دلایلی بود که با غلامرضا نوریقزلجه، نماینده بستانآباد در مجلس یازدهم گفتوگویی داشته باشیم. این نماینده دو دوره مجلس معتقد است که با منتشرنکردن لیست واقعی نمایندگان امضاکننده این بیانیه حاشیهساز از سوی هیئترئیسه تخلفی آییننامهای رخ داده است.
معصومه معظمی: بیانیه اخیر 227 نماینده در محکومیت اعتراضات که به دلیل منتشرنکردن لیست امضاکنندگان حاشیهساز شده است، از عمده دلایلی بود که با غلامرضا نوریقزلجه، نماینده بستانآباد در مجلس یازدهم گفتوگویی داشته باشیم. این نماینده دو دوره مجلس معتقد است که با منتشرنکردن لیست واقعی نمایندگان امضاکننده این بیانیه حاشیهساز از سوی هیئترئیسه تخلفی آییننامهای رخ داده است؛ چراکه طبق ماده 114 آییننامه داخلی مجلس، پس از قرائت بیانیهها اسامی امضاکنندگان باید در مشروح مذاکرات قید شود اما در این مورد این اتفاق نیفتاده است. رئیس فراکسیون مستقلین ولایی مجلس یازدهم همچنین تأکید کرد که برخی افراد جامعه معتقدند نمایندهای در مجلس ندارند و مجلسیها بهجای امضای چنین بیانیههایی باید صدای همه جامعه باشند. گفتوگوی نوریقزلجه با «شرق» را در ادامه میخوانید.
درخصوص بیانیه 227 امضا درباره حوادث اخیر که برخی نمایندگان عهدهدار امضای خود نمیشوند، توضیحی بدهید. اگر این افراد با اعتقاد قلبی چنین بیانیهای را امضا کردهاند؛ چرا منکر امضای خود میشوند؟ اگر هم کار بدی بوده، چرا اصلا امضا کردهاند؟
این بیانیه را امضا نکردهام و باید از امضاکنندگان این سؤال پرسیده شود. البته معتقدم این اقدام هیچ پشتوانه حقوقی و اجتماعی نداشت و نباید با موضوع اینگونه برخورد میشد. طبق قانون، قوه قضائیه و قضات مستقل هستند و تحت هر شرایطی قاضی باید بتواند طبق آن شرایط افراد و متهمان را بسنجد و حکمی منطبق بر قانون برای آنها صادر کند. ورود یک قوه دیگر و تعیین تکلیف در صدور احکام برای قوه قضائیه و قضات مستقل و بیان اینکه چه حکمی برای بازداشتشدگان صادر شود، کار نادرستی است. صراحتا این کار دخالت در وظایف و امور یک قوه دیگر به حساب میآید و کار نادرستی است. از نظر اجتماعی هم این کار پشتوانه ندارد و مجلس باید برآیند صدای ملت باشد. باید بپذیریم که عدهای از مردم صدای متفاوتی دارند و معترضاند و باید این صدای انتقاد و اعتراض شنیده شود. بخشی از جامعه معتقدند در مجلس نماینده ندارند و درست هم میگویند. در انتخابات 42درصدی، 58 درصد جامعه نماینده ندارند و دلیلشان هم این است که از میان همفکرانشان نامزدی نبوده است که به او در انتخابات رأی بدهند.
برخی هم میگویند در دولت نماینده ندارند و آنها هم درست میگویند؛ چراکه دوسوم مردم شکلی دیگر فکر میکنند و یکسوم هم به نحوی دیگر فکر کرده و رأی دادهاند. پس حرف این بخش جامعه درست است و اعتراض و انتقادشان نسبت به تبعیض و عدم توزیع عادلانه فرصتها منطقی است و نمیتوان منکر آن شد. بنابراین مجلس بهجای مداخله در امور قوای دیگر باید صداهای انتقاد و اعتراض جامعه را بشنود و کارهای امنیتی را هم به مسئولان مربوطه واگذار کند. به همین دلیل معتقدم کار 227 نماینده امضاکننده این بیانیه پشتوانه اجتماعی ندارد و نمیتوانیم مدعی شویم به خاطر خواست مردم این کار را انجام دادهایم. بنابراین تأکید میکنم خودم این بیانیه را امضا نکردهام و این کار را هم تأیید نمیکنم.
لازمه شفافسازی هیئترئیسه درمورد اسامی امضاکنندگان این بیانیه از نظر شما تا چه حد است؟
طبق ماده 114 آییننامه داخلی بیانیهها که خوانده میشود، اسامی امضاکننده باید در مشروح مذاکرات قید شود و به نظر من منتشرنکردن اسامی امضاکنندگان این بیانیه چالشی هم خلاف آییننامه و هم اقدامی غیرحرفهای بود. هرکسی بیانیهای را امضا میکند، حتما خودش هم پای استدلال امضایش میایستد و آن را قبول دارد که امضا کرده است. اما به دلیل نبود شفافیت در انتشار اسامی امضاکنندگان واقعی بیانیه، زمینه سوءاستفاده برای برخی ایجاد شد تا دست به انتشار لیستی جعلی از امضاکنندگان بزنند و اسامی کسانی را که این بیانیه را امضا نکردند یا آن روز اصلا غایب بودهاند هم در کنار اسامی سایر امضاکنندگان بیاورند؛ اقدامی که باعث اعتراض نمایندگانی شد که آن بیانیه را امضا نکردهاند. به همین دلیل اصرار دارند هیئترئیسه لیست واقعی امضاکنندگان را منتشرکند تا از آنها اعاده حیثیت شود. این اقدام خلاف آییننامه هیئترئیسه، مشکلاتی به وجود آورده است و اصل شفافیت ایجاب میکند که در این زمینه شفافسازی شود. هرچند نیاز به اصل شفافسازی هم نیست و آییننامه داخلی مجلس در فراز پایانیاش تکلیف کرده است که در مشروح مذاکرات اسامی امضاکنندگان بیانیه منتشر شود.
با توجه به الزام آییننامه چرا هیئترئیسه این تکلیف قانونی را اجرا نمیکند؟
شاید به این دلیل است که برخی میخواهند امضایشان را پس بگیرند.
وقتی با 227 امضا این بیانیه در صحن علنی قرائت شده است، پسگرفتن امضا چه معنی و تأثیری دارد؟
اگر تعداد امضاها از عدد 150 پایینتر بیاید، پس بیانیه منتفی میشود و نمایندگان امضاکننده ملزم به پسگرفتن درخواست خود هستند اما اگر تعداد امضاها همچنان بالای 150 امضا باقی بماند، این بیانیه به قوت خود باقی است؛ بنابراین شنیده میشود برخی دنبال پسگرفتن امضای خود هستند.
به نظر شما دلیل پسگرفتن امضاها چیست؟ آیا امضاکنندگان تصور نمیکردند این کار برایشان تبعات اجتماعی داشته باشد یا از سوی افکار عمومی تحت فشار قرار بگیرند؟
شاید برخی از نمایندگان این بیانیه را نخواندهاند و به همکارانی که امضا جمع میکردهاند، اعتماد داشتهاند. گاهی پیش میآید که بیانیه عنوانی دیگر دارد و اول بیانیه را که میخوانید یک چیزی آمده است و در فرازهای پایانی چیز دیگری نوشته شده است. پیش از این هم اتفاق افتاد که در ابتدا بیانیه حمایت و تشکر از پلیس بود و در انتهای آن سخنان یکی از سیاسیون تندرو نوشته شده بود که با چهرههای هنری و ورزشی باید برخورد شود و خانههایشان مصادره و فروخته شود و صحبتهای تندی از این دست! بنابراین به نظر میرسد یا این نمایندگان در امضای این بیانیه به همکاران خود اعتماد کرده و این بیانیه را امضا کردهاند یا اول آن را خوانده و چون موافق بخش اولی بودهاند، به آخر بیانیه توجه نکردهاند. اما در بخشهای پایانی مواردی آمده که از نظر نماینده دور مانده و شاید هم مورد تأیید او نیست.
اینکه نمایندگان بیانیهای را به طور کامل و با دقت نمیخوانند یا رفاقتی و از سر اعتماد به دیگری آن را امضا میکنند، یک نقص جدی است که باید اصلاح شود و بارها در مجالس گذشته هم شاهد این رویه بودهایم که در برخی مواقع حاشیهساز شده است.
بله قبول دارم این کار یک نقص است و باید اصلاح شود. نباید بهطور دستی برای بیانیهای امضا جمع شود. همه کارهای مجلس الکترونیکی است و بیانیهها هم آنجا بارگذاری میشوند. نماینده میتواند پشت مانیتور خود بیانیه را کلمهبهکلمه بخواند بعد در صورت تأیید امضا کند، بعد هم پای امضای خود بماند.
این اتفاق بارها افتاده که نمایندهای بیانیهای را امضا میکند اما بعد یا منکر امضای خود میشود یا میگوید نخوانده آن را امضا کرده است. پیشنهادتان برای جلوگیری از ادامه این روند چیست؟
این کار غیرحرفهای است و از یک نماینده پذیرفتنی نیست. جامعه حق دارد این کار نماینده را نقد کند. این حداقل کار است که اگر نمایندهای به موضوعی رأی میدهد، باید اشراف داشته باشد و بیانیهای را که امضا میکند، حداقل یک بار بخواند و از روی اعتماد و رفاقتی چیزی را امضا نکند که بعدا مجبور شود منکر امضای خود شود. این از بدیهیات است و باید به آن عمل کنیم.
سؤال دیگر درباره عملکرد ضعیف برخی وزرای دولت فعلی است که گفته میشود رئیسجمهور در محفلی این ضعفها را پذیرفته است. آیا در صورت صحت این گفتار نباید رئیسی دست به اصلاح و ترمیم کابینه بزند تا جامعه نفس بکشد؟
اگر چنین ادعایی صحت داشته باشد که آقای رئیسی ضعف عملکرد وزرای خود را پذیرفته، بسیار امیدوارکننده است. در این صورت بهجای اینکه کار استیضاح وزرای ضعیف به مجلس بکشد، خودش دست به اصلاح کابینه و تغییر و تحولات بر اساس شایستهسالاری میزند و مسیرش هم باز است و از این اقدام حمایت هم میکنیم.
البته شعار اولیه رئیسی دولت مردمی و فراجناحی بود اما تاکنون چنین چیزی را از دولت سیزدهم ندیدهایم و او هم دست به انتصابات سیاسی زده است. البته انتظار میرود در این شرایط خاص کشور که از هر جنبه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم تحت فشارند، باید این تقسیمبندیها کنار گذاشته شود و انتصابات و تعیین وزرا بر اساس شایستهسالاری صورت گیرد تا فشارها تا حدی از روی دوش مردم برداشته شود.
متأسفانه در جهان سوم هر شعاری داده شود بر خلاف آن عمل میشود. انتخاب عنوان «دولت مردمی» برای دولتی که کمترین میزان مشارکت در انتخابات را داشته است جالب نیست. نیازی هم نیست اصراری بر مردمیبودن دولت داشته باشند. اما جالب است دست به هرکاری هم میزنند، عنوان «مردمیسازی» به آن میدهند، درحالیکه این یک اصل است که هر چیزی که شعارش را میدهند، بیشتر مورد بیمهری قرار میگیرد.
به نظر شما چقدر ضرورت دارد که شایستهسالاری را در کشور نهادینه کنیم؟
کشور از این ناحیه خودی و غیرخودی کردنها در مدیریت و منابع انسانی و ضعف مدیران بهشدت رنج میبرد و حتما باید برای آن چارهای اندیشید. اگر آقای رئیسی چنین دیدگاهی پیدا کرده باشد، امیدوارکننده است و ما هم بهعنوان مجلس به او کمک میکنیم.
و در پایان نظرتان درباره حضور نماینده رهبری در سیستانوبلوچستان چیست؟
سفر نماینده رهبری به سیستانوبلوچستان اتفاق بسیار مبارکی بود. البته منکر اصل قضیه نیستیم و اتفاقات رخداده در سیستانوبلوچستان اصلا نباید رخ میداد. از اینرو برخورد با مسئولانی که قصور و تقصیری دراینباره داشتهاند، نباید مغفول بماند و باید مدنظر مسئولان مربوطه قرار گیرد. اقدامی که انجام گرفت و هیئتی از سوی رهبری به این استان اعزام شد که پیامهای زیادی داشت. آنها هم حرفهایی برای گفتن داشتند و این فرصت داده شد تا سخنان طرفین و معترضان هم شنیده شود؛ بنابراین معتقدم این اقدام در انسجام و وحدت ملی مؤثر بود و اشکالات را نباید نادیده بگیریم.