|

هر پاره گفتار، یک کنش نمادین

بارها اتفاق افتاده که یک شخصیت خاص سخنرانی می‌کند. بخش‌هایی از حرف‌هایش برجسته می‌شود؛ ولی او اعتراض می‌کند که سخنانش تقطیع شده و منظور و جان‌مایه کلامش، آن نبوده که بازتاب پیدا کرده است. سؤال این است که در موقعیتی که مردم وقت و حوصله شنیدن کل یک سخنرانی‌ را ندارند، این ادعا چقدر می‌تواند موجه باشد؟

بارها اتفاق افتاده که یک شخصیت خاص سخنرانی می‌کند. بخش‌هایی از حرف‌هایش برجسته می‌شود؛ ولی او اعتراض می‌کند که سخنانش تقطیع شده و منظور و جان‌مایه کلامش، آن نبوده که بازتاب پیدا کرده است. سؤال این است که در موقعیتی که مردم وقت و حوصله شنیدن کل یک سخنرانی‌ را ندارند، این ادعا چقدر می‌تواند موجه باشد؟ چنان‌که فوکو یادآور می‌شود، گفتارها مترادف زبان نیستند. هرگز چنین نیست که جهان با چهره‌ای روشن و خوانا به ما روی نشان داده و کار ما فقط این باشد که آن را رمزگشایی کنیم. جهان در فرایند شناخت به‌هیچ‌وجه همدست ما نیست. حتی اگر بر حسب دانش سخنگو، هر آنچه گفته شده حقیقت داشته باشد، آن‌گاه به این معنا نیست که گزاره‌های ما درست به شمار آید؛ مگر آنکه با همه گزاره‌های اجتماعی معتبر دیگر، سازگار و متناسب باشد. وقتی شخصی یک قطعه از یک سخنرانی را در قالب نوشتار (یا گفتار) می‌خواند یا می‌شنود، نه‌تنها تلاش می‌کند معنای واژه‌ها را بفهمد؛ بلکه می‌خواهد مقاصد سخنگو را نیز استنباط کند. پاره‌ای از جمله‌ها یا قطعه‌ای از صورت گفتار را فقط در صورتی می‌توان به لحاظ معنایی فهمید که بدانیم چه کسی صحبت می‌کند، درباره چه‌ چیزی حرف می‌زند و چه زمانی و چه مکانی آن را بیان کرده است. به تعبیر دیگر اینکه پاره‌گفتارها در قلمرو کلی گفتارها قابل فهم هستند. وقتی یک فرد واحد اقدام به سخنرانی می‌کند، آن‌گاه این عمل او (منحصرا به‌عنوان یک کاربر زبان) در یک انزوای زبان‌شناختی رخ نمی‌دهد؛ بلکه تحت حاکمیت شرایط اجتماعی و ایدئولوژیک گسترده‌ است. معنای هر پاره‌گفتار از این سخنرانی در قواعد عمومی حاکم بر آن گفتار در بافت گفتمانی گوینده آن مشخص می‌شود. 

این پاره‌گفتارها قطعه‌ای کوچک یا بزرگ از زبان است که معنای آن حاصل تعامل زبان و بافت تولید آن است که می‌تواند یک کلمه باشد یا یک پاراگراف یا چند صفحه متن. همین برداشت تعاملی است که در فضای مجازی عامل تولید هشتگ‌هاست. بدیهی است که هیچ‌کس نمی‌تواند منظور خود را به طوری کامل بیان کند که پیشاپیش هرگونه سوءتفاهمی برطرف شده باشد. تئون وندایک واضع یکی از مکاتب مهم تحلیل گفتمان است. او می‌گوید چنین نیست که یک واحد مجزای معنا از طرف خوانندگان به خاطر سپرده شود؛ بلکه آن معانی در قالب یک‌سری کلان‌‌گزاره‌ها یا تاپیک‌ها در قالب جانِ کلام یا درون‌مایه تقلیل می‌یابد که خواننده در ذهن خود ذخیره کرده و بعدها به یاد می‌آورد. این یعنی در همین ساختارهای بزرگ‌تر است که راه‌های اجتماعی مشترک و تعصب‌‌آمیز تفسیر دیگران را پیدا می‌کنیم؛ بنابراین سخنگویان نباید انتظار داشته باشند که جمله‌های موضوعی تفسیرگرانه و زودهضم پیدا شوند. سخنگویان این روزها باید بدانند که هر نوع گفتار، یک جریان اجتماعی است؛ به این مفهوم که دارای سرشت، ماهیت و ساختار اجتماعی است. به تعبیر راجر فاولر زبان‌شناس بزرگ انتقادی، زبان همیشه در بافت خود محقق می‌شود؛ درعین‌حال این بافت‌ها را نمی‌توان تنها دربرگیرنده رویدادهای متنی (مثلا در قالب چکیده یا خلاصه سخنرانی یک فرد) دانست؛ بلکه اساس آنها بر درک تفاوت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. این به آن معناست که سخنگویان پیشاپیش باید طوری سخن بگویند که استخراج هر پاره‌گفتار یا هر جمله یا واحد زبانی از یک سخنرانی طولانی آنها نیز به‌مثابه یک کنش نمادین در یک موقعیت اجتماعی خاص محسوب شود.

*دکترای علوم ارتباطات اجتماعی