گسلهایی که عیان شدهاند
هفتهای که گذشت هفته کتاب بود که هر سال با برنامهها و آیینهای دولتی و مردمی در مراکز فرهنگی و کتابفروشیها و مدارس و کتابخانهها برگزار میشد.

هفتهای که گذشت هفته کتاب بود که هر سال با برنامهها و آیینهای دولتی و مردمی در مراکز فرهنگی و کتابفروشیها و مدارس و کتابخانهها برگزار میشد. امسال جز چند برنامه دولتی خبری از آن نبود و از شور و شوق گذشته خبری نبود. اتحادیه و انجمنهای صنفی کتاب برنامههایی اعلام میکردند و در برخی از سالها کتابفروشیهای راسته انقلاب و کریمخان نیز به این مناسبت برنامههایی تدارک میدیدند، اما امسال بهویژه در روزهای پایانی هفته در بسیاری از کتابفروشیها بسته بود. هفته جاری اولین بازیهای تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی است. این تیم در آخرین بازی تدارکاتیاش با تونس بازی کرد، اما این بازی واکنش چندانی برنینگیخت. در دورههای پیش حضور تیم ملی ایران در جام جهانی شور و شوقی برمیانگیخت و بسیاری مشتاقانه روزشماری میکردند برای بازیهای ملی. در دوره گذشته برای اولین بار تماشای جمعی بازیهای ملی در ورزشگاه آزادی با حضور زنان و مردان برگزار شد و با استقبال روبهرو شد. تماشای بازیهای ملی به یکی از برنامههای کافههای تهران و شهرستانها تبدیل شده بود و این بازیها به نحوی انسجام ملی بین مردم را تقویت میکرد. امروز در چند روز مانده به جام جهانی هیچ خبری از آن هیجانات نیست. برخی از ایرانیان در شبکههای اجتماعی واکنشهای منفی نشان دادهاند و بهرغم کوششهای تبلیغاتی فدراسیون، از شور و شوق همیشگی خبری نیست. با اینکه بازیها در قطر انجام میشود و پیشبینی میشد ایرانیان بسیاری برای تماشای بازیها به این کشور سفر کنند، باز هم به نظر میرسد از این سفرها استقبالی نشده است. دماسنج رویدادها و فاصله مردم و دولت را همیشه نباید در میدان سیاست جستوجو کرد. گاهی میدانهای دیگری که کمتر سیاسیاند با روشنی بیشتری ماجرا را روایت میکنند. این دو رویداد دماسنج این روزهای ما هستند. این دو رویداد و مواجهه مردم و ذینفعان و دولت با آن نشان میدهد چه فاصله بزرگی بین مردم و نهادهای اجرائی افتاده است. راهپیمایی و اعتراض و خشونتهای خیابانی تنها یکی از شاخصهای این رابطه است. مدیران دولتی و مخالفانشان فقط چشم به این شاخص دارند. این شاخص با همه اهمیتش گمراهکننده است. چندی پیش اعلام کرده بودند که فقط ۱۰ درصد از مردم از اغتشاشات حمایت میکنند، ۱۰ درصد یعنی چیزی حدود هفت میلیون نفر، اما اشتباه اینجاست که فقط آن ۱۰ درصد را به رسمیت بشناسیم و خیال کنیم اگر آن ۱۰ درصد در خانه بنشینند، همه چیز درست میشود. این دو رویداد به دلیل بزرگی و اهمیتشان و به دلیل همزمانیشان با این روزها میتواند چیزهایی را به مدیران نشان بدهد که در شرایط عادی نمیتوان دید. احتمالا رویدادهای دیگری نیز وجود دارند که چنین ویژگیهایی دارند و برای تحلیل جامعه میتوانند کاربرد داشته باشند. این دو رویداد و رویدادهای دیگر نشان میدهند بین مردم و دولت گسلهایی فعال شده است که فقط در خیابان و تظاهرات نیست و جنبههای مختلف زندگی مردم را در برمیگیرد. شناخت این گسلها و پرکردنشان کار نیروهای انتظامی و امنیتی نیست. تدبیرهای دیگری لازم است که اولین قدمش به رسمیت شناختن مطالبات است.