از تکذیب تا اجرا
چندی قبل یک نماینده مجلس گفته بود که در تغییر روش دعوت به حجاب، ابتدا در قالب تذکر و سپس اخطار و هشدار داده میشود و نهایتا ممکن است حساب بانکی فرد بیحجاب مسدود شود.
چندی قبل یک نماینده مجلس گفته بود که در تغییر روش دعوت به حجاب، ابتدا در قالب تذکر و سپس اخطار و هشدار داده میشود و نهایتا ممکن است حساب بانکی فرد بیحجاب مسدود شود. اما بلافاصله رئیسکل بانک مرکزی درباره خبر مسدودکردن حساب بانکی افراد بیحجاب گفت که بههیچوجه چنین موضوعی صحت ندارد و شبکه بانکی طبق روال گذشته در حال ارائه خدمات به هموطنان عزیز است. این اظهارنظر نماینده مزبور و واکنش مقامات بانکی کشور را چگونه میتوان فهم کرد؟
به نظر میرسد نظریه کنش گفتاری «جان آستین» و آنگاه راهبرد شالودهشکنی «دریدا» قادر به توضیح این مسئله است.
«جان آستین» معتقد است هر آنچه را گفته میشود، میتوان در دو مقوله به نامهای «اظهاری» و «پرفورماتیو» جای داد. کنش اظهاری عمدتا ناظر بر یک وجه «اخباری» است؛ ولی کنش پرفورماتیو وجوه اجرائی است؛ به این معنا که با گفتن یک چیز، دست به یک کار میزنید.
برای مثال وقتی دختری در سفره عقد به وکالت عاقد پاسخ «بله» میدهد، درواقع این دیگر یک بیان صوتی یا اخباری نیست؛ بلکه متضمن تغییرات و امور اجرائی و تکالیف و تعهدات گوناگونی است.
وقتی نماینده مزبور احتمال مسدودسازی حساب برخی بانوان را مطرح میکند، این کنش از نوع پرفورماتیو است، به این معنا که صرف بر زبان راندن این جمله، تبعات و آثار گوناگونی بر بانوان فوق جاری خواهد شد. به طور مشابه این تأثیرات دامان افراد دیگری را نیز میگیرد (همسران، فرزندان، دوستان، آشنایان سببی و نسبی، مشتریان، کارفرمایان و...). این فقط بخشی از ماجراست؛ چراکه چنین اقدامی درواقع تهدید بزرگی را متوجه نظام بانکی خواهد کرد؛ درحالیکه در شرایط جاری باران مشکلات بر مدیریت اجرائی کشور میبارد، اینگونه اظهارات ناسنجیده فقط موجبات دردسر و افزودن بار بیشتر و صرف انرژی افزونتر برای اداره کشور خواهد شد.
به همین خاطر است که بالاترین مقام نظام پولی کشور وارد ماجرا شد و ضمن تکذیب اظهارات آن نماینده، مردم کشور را «هموطنان عزیز» دانست. از سوی دیگر متفکر بزرگ معاصر «ژاک دریدا» ضمن خوانش متون گوناگون ادبی و فلسفی و سیاسی جدید و قدیم، تلاش کرد خوانش نوینی از آنها به دست بدهد. این خوانش جدید از جنس همزمان توصیف و دگرگونی است.
در اینجا توصیف و دگرگونی درواقع چیزی شبیه دو مقوله بیانی «جان آستین» هستند؛ اما به تعبیر «دریدا» نمیتوان هرگز بین کنش اخباری و پرفورماتیو قائل به وجود یک مرز مشخص شد.
شارحان «دریدا» معتقدند که شالودهشکنی همزمان «با زبان» و «با بیش از زبان» اتفاق میافتد. به عبارت دیگر وقتی بستن حسابهای بانکی بیحجابان در قالب یک کنش پرفورماتیو بر زبان آن نماینده مجلس جاری شد و به سطح رسانهها رسید، آنگاه دیگر «زبانی» نبود؛ بلکه ناظر بر «بیش از زبان» بود.
از سوی دیگر با توجه به تأثیرات آن در ساحتهای مختلف، چه بسا دیگر فقط «در یک زبان» واجد تأثیر نبود؛ بلکه در «بیش از یک زبان» تأثیر داشت. چنین اظهارنظری که میتوانسته در «بیش از زبان» و «بیش از یک زبان» تأثیراتی داشته باشد، آنگاه احتمالا ویژگی خاصی هم دارد. این ویژگی به تعبیر شارحان آن است که آنچه یک متن میگوید (یا آنچه یک مؤلف میخواهد بگوید با فکر میکند که دارد میگوید) در نسبت با آنچه همان متن انجام میدهد، تفاوتها و کشمکشهایی خواهد داشت.
«دریدا» سپس نتیجه میگیرد که هیچ کنش پرفورماتیو مطلقی نداریم. او استدلال میکند که مثلا «وعده» در زمره کنشهای پرفورماتیو است؛ اما ممکن است به دلایل مختلف امکان اجرای آن پدید نیاید. برای مثال آیا ممکن است که وعده ارشدترین مسئول بانک مرکزی برای «ارائه خدمت به هموطنان عزیز» ازجمله به بانوان بیحجاب عملی نشود؟
اگر این سؤال را اکنون از دریدا میپرسیدیم، پاسخ او این بود که امکان اجرائینشدن وعده مذکور، اساسا تصادفی و بیاهمیت نیست؛ بلکه امکانهایی ضروری شمرده میشوند.
اما از کجا متوجه میشویم که پاسخ «دریدا » معتبر است؟