مقالاتی در جامعهشناسی سیاسی ایران
خانهتکانی تاریخی
کتاب «مقالاتی در جامعهشناسی سیاسی ایران» اثر یرواند آبراهامیان، به سیاق دیگر آثار این پژوهشگر، تأکید او بر مبانی اجتماعی تحولات سیاسی در ادوار مورد بحث او است که تأثیر تنشهای اجتماعی بر شکلگیری حرکتهای سیاسی را نشان میدهد.
شرق: کتاب «مقالاتی در جامعهشناسی سیاسی ایران» اثر یرواند آبراهامیان، به سیاق دیگر آثار این پژوهشگر، تأکید او بر مبانی اجتماعی تحولات سیاسی در ادوار مورد بحث او است که تأثیر تنشهای اجتماعی بر شکلگیری حرکتهای سیاسی را نشان میدهد. کتاب اخیر که چاپ تازه آن چندی پیش در نشر شیرازه منتشر شده است، دربردارنده چندین مقاله از آبراهامیان است که عناوین آنها به این قرار است: استبداد شرقی: بررسی ایران قاجار، دهقانان غیرانقلابی در ایران معاصر، توده مردم در انقلاب مشروطه ایران، فرقهگرایی در ایران: گروههای سیاسی در مجلس چهاردهم، قوتها و ضعفهای جنبش کارگری در ایران: در سالهای 1320-1331. پیش از آنکه مقالات کتاب با بحث جالب استبداد شرقی آغاز شود، کاوه بیات، پژوهشگر تاریخ که در حوزه تاریخ مشروطه و قاجار و پهلوی تبحر دارد، بهعنوان دبیر مجموعه یادداشتی درخور تأمل درباره شیوه کار یرواند آبراهامیان نوشته است. بیات در این یادداشت مینویسد: «در نگاه اول چنین به نظر میآید که نوشتههای تاریخی یرواند آبراهامیان نیز بررسیهایی است از سِلک دیگر بررسیها و تفسیرهای متعارف مارکسیستی در زمینه تاریخ معاصر ایران و جهان. چراکه هم مضامین مورد استفاده مانند توجه به نقش اجتماعی اقشار و طبقات فرودست، هم پارهای اصطلاحات یا منابع مورد نظر نویسنده نشانی از مکتب فوقالذکر در خود دارد. ولی همانگونه که نویسنده نیز در گوشههایی از آثار خود -ازجمله در مقدمه مقاله استبداد شرقی در ایران عصر قاجار- متذکر میشود، سعی وی بر آن است که پابهپای این دیدگاه متعارف که عملا در شناخت واقعیتهای تاریخنگاری نیز کارایی چندانی از خود نشان نداده است، حرکت نکند». از این منظر است که کاوه بیات اعتقاد دارد یکی از دلایل ماندگاری آثار آبراهامیان احتمالا ناشی از همین برداشت گسترده او از مسائل اجتماعی است. یکی دیگر از ویژگیهای روش تاریخنگاری آبراهامیان توجه و تأکید او به مبانی اجتماعی تحولات سیاسی است و تلاش او بر آن بوده تا در بیان تحولات تاریخی ایران معاصر موضوع مبارزات اجتماعی و تأثیر آن بر شکلگیری برخوردهای سیاسی را نیز روشن کند. اولین مقاله این کتاب آبراهامیان، «استبداد شرقی در ایران عصر قاجار»، به طرح نظریات متفکرانی همچون ماکیاولی، هیوم، منتسکیو و هگل میپردازد که به تفاوتهای بین نظامهای سیاسی شرق و غرب قائل بودند و بعد از آن نظریات متفکران قرن نوزدهم را مرور میکند که به اختلاف جوامع شرق و غرب اشاره دارند. چنانکه مترجم کتاب نیز در مقدمه خود آورده، این مقاله بر اساس دو فرضیه پیش میرود: نخست نظریهای که اساس استبداد شرقی را مبتنی بر بوروکراسی گسترده میداند که دولتی مقتدر را بر جامعه مسلط میکند. نظریه دوم جامعهای را مطرح میکند متشکل از بخشهای نیمهمستقل کوچک و ناتوانی که قدرت مقابله با حکومت مرکزی را ندارند؛ از اینرو دولت بر جامعهای ضعیف، پراکنده و ناتوان تسلط مییابد. این دو نظریه با عنوان استبداد متکی بر دیوانسالاری و استبداد متکی بر جوامع پراکنده مورد بررسی قرار میگیرد. «نویسنده در مرحله نخست به طرح نظریهها و در مرحله بعدی به بررسی رویدادهای تاریخ قاجار با تکیه بر فرضیه استبداد متکی بر جوامع پراکنده میپردازد و بر این اساس تاریخ این دوران را مورد تحلیل قرار میدهد و استبداد حکومتی قاجار را با بررسی ساختار اجتماعی، اداری، اقتصادی و سیاسی جامعه ریشهیابی میکند. مقاله «استبداد شرقی: بررسی ایران عصر قاجار» اینچنین آغاز میشود: «همانطور که آر. اچ تاونی زمانی نوشت «گذشته آنچه را که حال قادر به فهم آن باشد برایش آشکار میسازد»، دانشمندان معاصر علم سیاست که علاقهمند به مقایسه ساختار نظامهای قدرت در گذشته بودهاند، اولین پژوهشگرانیاند که تفاوتهای اساسی بین فئودالیسم و استبداد شرقی را به صورتی روشمندانه روشن ساختند. آنها نشان دادند که چگونه سلطنتهای فئودالی اروپا، در بهترین صورت، از جانب اشرافیت مستقلِ موروثی و نهادهایی که سرپرستی املاک غیرمنقول را به عهده داشتند و جوامع شهری با قوانین و حقوق شهروندی و معافیتها و مزایای ذاتیشان محدود شده بودند. و اینکه چگونه مستبدین شرق، در بهترین صورت از طریق دیوانسالاری موروثی حکومت نموده و هیچ نهادی در مالکیت یارای برابری با ایشان را نداشته و میتوانستهاند مزایایی را که قبلا اعطا کرده بودند بازپس بگیرند». مقاله بعدی به بررسی نقش «توده مردم در انقلاب مشروطه» میپردازد و این نکته مهم را مطرح میکند که تاریخ ایران نشان داده انقلابها و جنبشهای موفق عمدتا مبتنی بر حرکتهای تودهای و مردمی بوده است؛ «بنابراین شناخت تحولات ایران با فهم عملکرد توده مردم کاملا پیوند دارد». آبراهامیان در این مقاله توده مردم سیاسی در انقلاب مشروطه ایران را مورد تحلیل جامعهشناسی قرار داده و این مسئله را پیش میکشد که آیا توده مردم سیاسی، افرادی غیرمنطقی و حقیر یا عمدتا ساده و زودباور بودند و بعد، عملکرد مردم در وقایع مشروطه و ترکیب اجتماعی آنها و اقشار و گروههای مختلف اجتماعی که در تجمعات شرکت داشتند و بافت طبقاتی طرفداران و مخالفان مشروطه را مورد واکاوی قرار میدهد. دست آخر چنین نتیجه میگیرد که توده مردم سیاسی نقش زیادی در انقلاب مشروطه ایران بازی کردند و اکثریت عظیم شرکتکنندگان در تظاهرات و حتی بلواها، نهتنها مجرمین، اشرار مزدور و اراذل جامعه نبودند، بلکه افراد متین و حتی قابل احترام جامعه بودند. مقاله دیگر این کتاب که «دهقانان غیرانقلابی در ایران معاصر» نام دارد، بر اهمیت جنبشهای دهقانی در جهان دست میگذارد و این مسئله را مطرح میکند که چرا در دوره معاصر ایران در مقایسه با دیگر تجارب مشابه در سایر نقاط جهان شورش بزرگ دهقانی به وقوع نپیوست و اعتراضات کوچک به جنبشهای بزرگ دهقانی تبدیل نشد و از آن مهمتر چرا رادیکالهای شهری در دامنزدن به آتش انقلابهای روستایی شکست خوردند. در این مقاله با طرح نظریههای عمده در مورد انقلابهای دهقانی، عوامل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی مؤثر در ظهور شورشهای دهقانی و نقش آنها در تاریخ معاصر ایران ردیابی میشود. مقاله دیگر با عنوان «قوت و ضعفهای جنبش کارگری ایران» به دوره کوتاهی از جنبش کارگری در سالهای 1320 تا 1332 میپردازد و قوت و ضعفهای این جنبش و علت بقای ساختار سنتی حکومت در این سالها را مورد توجه قرار میدهد. از مهمترین جنبشهای کارگری در این دوره جنبش کارگری صنعت نفت در سال 1325 است و فعالیتهای حزب توده و نقش آن در حرکتهای کارگری که در این مقاله مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفته است. «دوره بین اضمحلال قدرت رضاشاه در شهریور 1320 و قدرتیابی محمدرضا شاه در شهریور 1332 فرصت نادری است برای آزمون و مشاهده تضادهای اجتماعی در ایران معاصر. این سالها این امکان را برای جامعهشناسان پدید آورد که از ورای ظاهر سیاسی به ساختار اجتماعی بنگرند و شکافهای عمده داخلی را مشاهده و پیوندهای پیچیده بین نیروهای سیاسی بهویژه احزاب سازمانیافته و نیروهای عمده اجتماعی بهخصوص طبقات اقتصادی-اجتماعی را ردیابی کنند. خلاصه اینکه این سیزده سال، جامعهشناسان را قادر میسازد تا جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر را به نگارش درآورند». آبراهامیان نیز این سالها را برای تحلیل جامعهشناسانه قوتها و ضعفهای جنبش کارگری در ایران مورد بررسی قرار داده و در این میان از نقش مهم حزب توده سخن میگوید؛ بهعنوان فعالترین حزب سیاسی آن دوران و شاخه کارگری آن که توان تشکل و راهانداختن تظاهرات داشت و به گواه سفیر بریتانیا در آن دوره «تنها نیروی سیاسی منسجم در کشور بود که تسلط کامل بر طبقه کارگر در سراسر ایران داشت». اما بهرغم موفقیتهای اولیه، آبراهامیان نشان میدهد که جنبش کارگری توسط رضاشاه متوقف شد و او بعد از تاجگذاری شورای مرکزی اتحادیههای کارگری را منحل و اتحادیههای کارگری را قدغن و احزاب کمونیستی و سوسیالیستی را غیرقانونی اعلام کرد. گرچه اوضاع بر همین قرار نماند: «هرچند رضاشاه در کوتاهمدت جنبش کارگری را تضعیف کرد، اما نادانسته در درازمدت با مدرنیزهکردن اقتصاد و ایجاد طبقه کارگر صنعتی به آن کمک نمود». مقاله دیگر این کتاب، «فرقهگرایی در ایران» است که به بررسی گروههای سیاسی در مجلس چهاردهم 1323 تا 1325 میپردازد. آبراهامیان باور دارد دیرپایی و تداوم اشکال مختلف نزاعهای فرقهای جزئی از مشخصه جامعه ایرانی محسوب میشود، اما کمتر به ریشههای این مشخصه پرداخته شده است و با مفاهیم کلی و مبهم مانند «مشخصه ملی» یا ویژگی «فرهنگ سیاسی» از آن گذشتهاند یا بر اساس مفاهیم روانشناسی اجتماعی آن را توجیه کردهاند. «این مقاله با تکیهبر عوامل سیاسی و اجتماعی به رواج فرقهگرایی سیاسی در سالهای 1323-25 میپردازد و تحلیل خود را نه بر خصوصیات روحی-روانی سیاستمداران که متکی بر ساختار اجتماعی کشور بنا میکند. این بحث در پی پاسخ به این پرسش است که بهرغم چالشهای موجود در این دوران چگونه سلطنت قادر به تثبیت موقعیت خود نشد و جناح مخالف دربار بهخصوص اشراف قادر به تأسیس شکلی اصولی از حکومت پارلمانی نشدند. مؤلف بررسی این مسائل را با وقایع مجلس چهاردهم موردتوجه قرار میدهد». سهیلا ترابیفارسانی، مترجم این مقالات، اهمیت آنها را در روشمندبودن مقالات میداند و مینویسد: «بسیاری از مطالعات و پژوهشهای تاریخی جاری بهروشنی نشان میدهد که شیوههای مرسوم تاریخنگاری روایی پاسخگوی نیازهای امروزین جامعه ما نمیباشد و شاید برای خانهتکانی تاریخی بیش از هر چیز نیازمند گسترش شیوههای مدرن علمی نگرش به تاریخ هستیم و در پاسخ به چنین نیازی است که آثاری چون نوشتههای یرواند آبراهامیان بهویژه روشمندبودن آنها، اهمیت خود را نشان میدهند».
مقالاتی در جامعهشناسی سیاسی ایران، یرواند آبراهامیان، ترجمه سهیلا ترابیفارسانی، نشر شیرازه