|

مروری بر تاریخچه اعتراض‌های رسمی به آلودگی هوا

فریادهایی که شنیده نشد

آلودگی هوای پایتخت در آستانه بحران قرار گرفته و پشت سر گذاشتن دو ماه پر از آلودگی، آن‌هم به شکل بی‌وقفه و سریالی، واکنش مسئولانی از رده‌های مختلف مدیریتی در کشور را برانگیخته است. نامه اعضای شورای شهر تهران به سران قوا یکی از این واکنش‌ها بود که البته تا زمان نگارش این گزارش، نتیجه خاصی مثل دریافت «پاسخ» از سوی مخاطبان نامه نداشته است

فریادهایی که شنیده نشد

‌ نجمه رجب:‌ آلودگی هوای پایتخت در آستانه بحران قرار گرفته و پشت سر گذاشتن دو ماه پر از آلودگی، آن‌هم به شکل بی‌وقفه و سریالی، واکنش مسئولانی از رده‌های مختلف مدیریتی در کشور را برانگیخته است. نامه اعضای شورای شهر تهران به سران قوا یکی از این واکنش‌ها بود که البته تا زمان نگارش این گزارش، نتیجه خاصی مثل دریافت «پاسخ» از سوی مخاطبان نامه نداشته است. در این نامه که به امضای 21 عضو شورای شهر رسید، نمایندگان مردم در پارلمان شهری پایتخت، شرایط روزهای اخیر را «بحرانی‌ترین شرایط» برای شهروندان توصیف کردند و پنج پیشنهاد برای مهار آلودگی هوا ارائه دادند؛ پیشنهادهایی که هیچ ابتکار جدیدی نداشت و تکرار مکررات درباره ضرورت اسقاط خودروهای فرسوده، توسعه حمل‌ونقل عمومی، کمک به توسعه ناوگان برقی، تحقق دولت الکترونیک و در نهایت برخورد با خاطیان احتمالی که ترک فعل آنها به وضعیت کنونی دامن زده است، بود. این نامه همچنین حاوی عذرخواهی اعضای شورای شهر از مردم به خاطر تحمل هوای سمی و آلوده این روزها بود. اما نه این عذرخواهی و نه آن درخواست از شورای هماهنگی سران قوا برای صدور دستور اجرائی و عملیاتی در حوزه مقابله با آلودگی به نتیجه خاصی نینجامید.

 مهدی پیرهادی، رئیس کمیسیون سلامت، محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران نیز 18 دی‌ماه نامه مفصلی خطاب به رئیس سازمان حفاظت محیط زیست نوشت و از او در مقام معاون رئیس‌جمهور درخواست کرد برنامه زمانی مشخصی برای اجرای قوانین زمین‌مانده در حوزه مقابله با آلودگی هوا ارائه کند. او در این نامه به چالش‌های جبران‌ناپذیر اقتصادی و اجتماعی که سبب افزایش روزافزون نارضایتی و مطالبات ‌بحق شهروندان شده است، اشاره کرد و با تأکید بر اینکه پایش کمی و کیفی قانون هوای پاک وظیفه ذاتی سازمان حفاظت محیط زیست است، به این نهاد به صورت جزئی و تفصیلی یادآوری کرد کدام‌یک از بخش‌های مختلف قوانین مرتبط با هوای پاک تاکنون به نحو مطلوب اجرا نشده است.

نامه‌نگاری با مقامات ارشد کشور درباره آلودگی هوا با اندکی تأخیر به مجلس شورای اسلامی هم رسید و 14 دی‌ماه متن نامه حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان پارلمان کشور نیز خطاب به شخص رئیس‌جمهور منتشر شد. اگرچه کلیدواژه او نیز همچون بقیه معترضان به آلودگی هوا که در ساختار قدرت حضور دارند، «ترک فعل دستگاه‌های اجرائی» در جریان اجرای قوانین مربوطه به‌ویژه قانون هوای پاک بود، اما شهریاری در این نامه چند نکته مهم دیگر را نیز گوشزد کرد. او پایتخت را به «اتاق گاز» تشبیه و یادآوری کرد ارتفاع این اتاق گاز تا سقف به جای هزار متر، به کمتر از 200 متر رسیده و گویای وضعیت بحرانی تهران است. 

 سابقه اعتراض رسمی و مردمی به آلودگی هوا به بیش از دو دهه قبل باز‌می‌گردد. 18 مهر سال 1378یک ان‌جی‌او متشکل از دانشجویان جوان در واکنش به آلودگی هوای تهران و بی‌عملی مسئولان یک تجمع آرام برگزار کرد و ضمن سر‌دادن شعارهای اعتراض‌‌آمیز، دیوار‌نوشتی را نیز در حاشیه خیابان نصب کردند تا شهروندان اعتراض خود به آلودگی هوا را روی آن بنویسند. تصویری که از آن دیوارنوشت سفید چند‌متری باقی ‌ماند، صفحه‌ای مملو از عبارات تند خطاب به دولت و دیگر دستگاه‌های متولی بود که می‌خواست به آنها مسئولیت‌های فراموش‌شده‌شان در قبال تأمین حق حیات و حق تنفس را یادآوری کند. هرچند پیش و پس از این اعتراض مردمی، واکنش‌های رسمی متعددی به آلودگی هوا در مجامع رسمی وجود داشت، اما تجمع گروه نفس را می‌توان به‌عنوان یک نقطه عطف در تاریخچه اعتراض‌ها به هوای سمی تهران معرفی کرد؛ چراکه این رخداد از یک سو تا آن زمان تنها تجمع برجسته ضد آلودگی با وجه کاملا مردمی تلقی می‌شد و از سوی دیگر پس از آن بود که گروه‌های مردم‌نهاد متعدد دیگری برای فعالیت با هدف جلب توجه مردم و مسئولان به موضوعات زیست‌محیطی در شهرها، به‌ویژه مسئله آلودگی هوا تشکیل شد. 

 احتمالا اولین کسی که پس از شکل‌گیری جریان اعتراضی نسبت به آلودگی هوا، اثر آن را با معیار آسیب سیگار مقایسه کرد، اکبر کوشانفر، استاد دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی بود. در آن سال‌ها یکی از آلاینده‌های اصلی هوای تهران، در کنار ریزذرات معلق، گاز بی‌بو و بی‌رنگ اما سمی و کشنده مونوکسید‌ کربن بود. کوشانفر در اردیبهشت 1389 در همایش سالانه انجمن پزشکان کودکان ایران هر دقیقه تنفس در تهران را برابر با کشیدن 9 نخ سیگار توصیف کرد و یادآور شد زندگی در این شهر به‌طور متوسط پنج سال از طول عمر شهروندان می‌کاهد. در سال پس از آن، سه فعال محیط زیست شناخته‌شده، یعنی اسماعیل کهرم، عباس محمدی و محمد درویش، در یک اقدام نمادین نامه‌ای به خدا با رونوشت برای 10 مسئول رده‌بالای کشور نوشتند که به این ترتیب آغاز شده بود: «از چند شهروند ساده به هر آن کس که مسئولیت دارد؛ می‌خواهیم نفس بکشیم!». آنها در این نامه که 18 دی 1390 منتشر شد، خود را نمایندگان میلیون‌ها شهروندی که در چنبره گرفتاری‌های روزافزون زندگی، فرصت اعتراض به آلودگی دهشت‌انگیز هوا به‌عنوان آنی‌ترین نیاز هر موجود زنده را ندارند، معرفی کردند و زنهار دادند که هوای پایتخت و چند شهر بزرگ دیگر ایران، چند برابر حد مجاز آلوده است. آن زمان هنوز خبری از قانون جامع هوای پاک نبود، اما فعالان محیط زیست به تکالیف حاکمیت بر اساس اصول قانون اساسی و چند قانون دیگر از‌جمله قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست و قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوا پرداختند. در آن سال‌ها موضوع سند چشم‌انداز 1404 در رسانه‌ها برجسته بود و در این نامه خطاب به مسئولان یادآوری شده بود 14 سال دیگر جمهوری اسلامی باید مبتنی بر اهداف سند چشم‌انداز، به جامعه‌ای برخوردار از سلامت، رفاه، محیط زیست مطلوب و الهام‌بخش جهان اسلام تبدیل شود، اما این مهم در کوتاهی و اهمال از وظایف مرتبط حاصل نخواهد شد. این نامه از آن جهت اهمیت داشت که به برخی عواقب مستقیم آلودگی هوا مثل کاهش ضریب هوشی شهروندان و به‌ویژه کودکان، افزایش اختلال‌های روانی و کوتاه‌شدن میانگین قد کودکان و نوجوانان اشاره کرد که چیزی فراتر از عوارض بارها گوشزد‌شده مثل شیوع بیماری‌های قلبی و ریوی بود. رونوشت این نامه برای محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهوری وقت، علی و صادق لاریجانی، رؤسای وقت مجلس و قوه قضائیه و چند نفر دیگر از مسئولان رده‌بالا از‌جمله دادستان کل، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، وزیر بهداشت، شهردار و رئیس شورای شهر تهران ارسال شد.

 نامه‌های سرگشاده با خطاب و عتاب به رئیس‌جمهورهای وقت به‌عنوان بالاترین مقام اجرائی کشور و مسئول مستقیم اجرای مقررات مرتبط با آلودگی هوا، در اشکال رسمی‌تر از این نیز بارها در واکنش به آلودگی هوا نگاشته شد، اما هیچ‌کدام سرنوشتی را که شهروندان انتظار داشتند، پیدا نکرد و به اقدام عاجل و همه‌جانبه برای رفع آلودگی منجر نشد. نامه 26 نماینده به حسن روحانی، رئیس‌جمهوری وقت در 25 آبان 95 یکی از آنها بود که در آن جمعی از اعضای مجمع نمایندگان استان تهران و چند امضاکننده دیگر از اعضای پارلمان کشور که به جمع آنها پیوستند، خواستار دستور فوری برای اتخاذ تصمیمات جدی به منظور حل معضل آلودگی هوا شدند. پس از آن در بهمن 1396 محمدعلی نجفی، شهردار وقت تهران، خبر از ارسال نامه به رئیس‌جمهور درباره آلودگی هوا داد. جزئیات این نامه منتشر نشد، اما نجفی درباره محتوای آن گفت: بیش از 90 درصد مصوبات مربوط به وظایف دستگاه‌ها در حوزه مقابله با آلودگی هوا انجام نشده و همین موضوع را با رئیس‌جمهور در میان گذاشته‌ام؛ امیدوارم این موضوع مورد توجه دولت و مجلس قرار گیرد.

در دوره پنجم مدیریت شهری اعضای شورای شهر تهران نیز در زمره صاحب‌منصبان مدیریت شهری بودند که بارها به آلودگی هوا و بی‌عملی دستگاه‌های اجرائی اعتراض و تلاش کردند صدای اعتراض خود را به گوش مسئولان دولتی وقت برسانند. صدای این اعتراض‌ها مثل هر سال در نیم‌سال دوم پر از آلودگی و اغلب در دی‌ماه برمی‌خاست. دی‌ماه سال 99 بود که زهرا نژادبهرام، عضو هیئت‌رئیسه وقت پارلمان شهری تهران، در نامه‌ای خطاب به حسن روحانی مسئله مازوت‌سوزی در نیروگاه‌های اطراف تهران را که آن زمان عارضه‌ای جدید برای پایتخت محسوب می‌شد، برجسته کرد. او در این نامه به تأیید صریح مدیران وزارت نفت و سازمان حفاظت محیط زیست درباره استفاده از سوخت سمی و خطرناک مازوت در برخی نیروگاه‌ها اشاره کرد.

همان زمان بهاره آروین، دیگر عضو هیئت‌رئیسه وقت شورای شهر تهران نیز یکی از معترضان به آلودگی هوا بود که در نطقی مفصل نکات مهمی را گوشزد کرد؛ اینکه هیچ‌کس پاسخ‌گوی علت اصلی و واقعی این حجم از آلودگی هوا نیست.

این مجادله بین دولت و مدیریت شهری در آخرین ماه‌های شورای پنجم نتیجه‌ای در بر نداشت و مکاتبات و نطق‌ها به دریافت پاسخ منجر نشد. از آن زمان که مازوت‌سوزی به‌عنوان عامل تشدید آلودگی هوا و تبدیل تهران به اتاق گاز معرفی شد، حدود دو سال می‌گذرد و این مسئله همچنان به قوه خود باقی است. مسئولان صرفا از مازوت‌سوزی در پایتخت که ممنوع است، می‌گویند، اما اشاره‌ای به مازوت‌سوزی در کارخانه‌ها و نیروگاه‌های مستقر در بیرون از شهر تهران و برخی استان‌های مجاور نمی‌کنند.

 در کنار همه این اعتراض‌های رسمی، شهروندان نیز به اقتضای بستری که شبکه‌های اجتماعی در اختیار آنها قرار داده است، بارها در سال‌های اخیر و به‌ویژه در موج فراگیر آلودگی آذر و دی امسال، دغدغه‌های خود را با هشتگ‌ها به گوش مسئولان رسانده‌اند. با این وجود، در بالاترین سطوح تصمیم‌گیری برای حل آلودگی هوا نمودی از اراده برای حل این مشکل نیست و گویا مسئولان صرفا به دنبال تجویز راه‌حلی برای زیستن در هوای آلوده هستند. حالا در پایان 1401 از اهداف زیست‌محیطی سند چشم‌انداز بسیار دور هستیم؛ با وجود اینکه اعتراض‌های رسمی 14 سال قبل چنین وضعیتی را پیش‌بینی کرده بود. در غیاب سیاست‌گذاری‌های جامع‌نگر علیه آلودگی هوا و با وجود سوء‌مدیریت، کم‌کاری، اهمال یا هر آنچه که بتوان به بی‌عملی برخی دستگاه‌های مرتبط با آلودگی هوا در هفته‌های خفه‌کننده اخیر نسبت داد و با وجود فریادهایی که شنیده نشد، این اقشار آسیب‌پذیر هستند که در بستر یک مرگ تدریجی قرار دارند.