|

اقتصاد ملی، ذخایر گاز طبیعی و دیپلماسی گازی

شایران به‌عنوان دومین کشور دارنده ذخایر گاز طبیعی جهان، به‌تنهایی بیش از 17 درصد ذخایر شناخته‌شده را به خود اختصاص داده‌ است. با این‌ حال سهم کشورمان در تجارت جهانی گاز بسیار اندک است.

شایران به‌عنوان دومین کشور دارنده ذخایر گاز طبیعی جهان، به‌تنهایی بیش از 17 درصد ذخایر شناخته‌شده را به خود اختصاص داده‌ است. با این‌ حال سهم کشورمان در تجارت جهانی گاز بسیار اندک است. امروزه یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های کشورهای دارنده ذخایر گاز مانند بسیاری از ثروت‌های تجدیدناپذیر دیگر، تبدیل این دارایی ارزشمند زیرزمینی به یک دارایی مولد در روی زمین است. به بیان دیگر باید با استخراج و عرضه این محصول در بازار جهانی منابع ارزی لازم را برای اجرای طرح‌های بزرگ توسعه فراهم آورد؛ ازاین‌رو فرایند استخراج و عرضه چنین ثروت‌هایی را می‌توان یکی از نمودهای بارز «مولدسازی دارایی‌های جامعه» دانست؛ زیرا چنین ثروتی تا زمانی که در جایگاه طبیعی خود در لایه‌های پایینی زمین نگهداری می‌شود، قابلیت ایجاد شغل و افزایش درآمد را ندارد. ناگفته پیداست که حضور در بازارهای جهانی و در اختیار گرفتن سهمی از بازار کشورهای مختلف، نیازمند فراهم‌آوردن مقدمات و تمهیداتی است؛ به‌ویژه درمورد تجارت گاز طبیعی که سرمایه‌گذاری هنگفتی در قالب تکمیل خطوط لوله و تجهیزات پشتیبانی لازم دارد، کشور هدف تمایل به همراهی و همکاری با عرضه‌کننده‌ای خواهد داشت که به آینده مشارکت بلندمدت با آن اطمینان پیدا کند. ممکن است گفته‌ شود قناعت به سهم اندک در بازار و محدود‌ساختن میزان برداشت، گامی در مسیر حفظ منافع نسل‌های آینده‌ است؛ اما این توجیه درستی نیست؛ زیرا بی‌اعتنایی به ضرورت افزایش سهم در بازار، فرصت مولدسازی یک دارایی ارزشمند را از نسل حاضر و نسل‌های آینده می‌گیرد و اجازه کسب سود و ثروت‌اندوزی با استفاده از این دارایی را به آنان نمی‌دهد. دقیقا به همین دلیل است که سایر کشورهایی که ذخایر بزرگ گاز طبیعی را در اختیار دارند، هدف کسب سهم بیشتر از بازار و تبدیل دارایی ارزشمند غیرمولد در زیر زمین را به یک دارایی مولد در روی زمین با چنگ و دندان دنبال می‌کنند. در طول چند سال گذشته اتفاقات چشمگیری در بازار تجارت جهانی گاز افتاده‌ است. قطر سومین دارنده ذخایر بزرگ گاز جایگاه خود را به‌عنوان عرضه‌کننده قابل‌ اعتماد و شریک بلندمدت در بازار تثبیت کرده‌ است. همین امر باعث شده این کشور با کمک شرکت‌های بزرگ و دارندگان فناوری‌های روز در عرصه استخراج و فراوری حتی قابلیت برداشت بیشتر از سهم خود از ذخایر مشترک مرزی را پیدا کند. طرح احداث خط لوله صلح که با هدف انتقال گاز ایران به شبه‌قاره هند طراحی شده‌ بود، با کارشکنی دشمنان ایران متوقف مانده و به تاریخ پیوست. در مقابل خط لوله تاپی که بناست گاز ترکمنستان را به هند و پاکستان برساند، توانسته منافع مشترکی بین سه کشور و گروه طالبان تعریف کرده و آنان را بر سر میز مذاکره بنشاند. گفتنی است عربستان هم با هدف ایجاد محدودیت برای صنعت گاز ایران در این پروژه سرمایه‌گذاری می‌کند. در شرایطی که اروپا به تداوم تأمین گاز مورد نیاز خود از روسیه اطمینان نداشت، ترکمنستان با ذخایری در حدود یک‌سوم ذخایر ایران، از فرصت استفاده کرده و با اجرای خط لوله انتقال گاز از بستر دریای خزر هدف‌گرفتن سهمی بزرگ‌تر از تجارت جهانی گاز را دنبال می‌کند. این کشور برای انتقال گاز خود حتی حاضر به همراهی با ایران و استفاده از خاک این کشور نشد. نتیجه همه این اتفاقات ازدست‌رفتن فرصت حضور ایران بر سر سفره تجارت جهانی گاز است. طبعا در شرایطی که مشتریان بزرگ گاز، کالای مورد نیاز خود را از یک شریک مطمئن و با استفاده از خطوط لوله مستقر و زیرساخت‌های آماده دریافت می‌کنند، تمایلی به مشارکت با ایران که زیرساخت آماده‌ای برای انتقال گاز ندارد، نخواهند داشت. علاوه‌براین اقدامات غیرکارشناسانه برخی دولتمردان ازجمله کنار‌گذاشتن توافق سوآپ نفتی با ترکمنستان در دولت نهم تصویری پیش‌بینی‌ناپذیر از کشورمان در نظر مشتریان بزرگ گاز ساخته‌ است. در واقع نگاه خاص کشورمان به سیاست جهانی موجب شده بیشتر شرکای اقتصادی و تجاری بالقوه کشورمان چندان به آینده مشارکت و تجارت با ما خوش‌بین نباشند و فرصت‌های تجارت سودآور از دستمان برود. کشوری که یکی از بزرگ‌ترین ذخایر گاز را دارد، باید یکی از مهم‌ترین اولویت‌هایش حضور مقتدرانه در بازار جهانی گاز و استفاده از این دارایی برای توسعه باشد؛ یعنی باید تلاش کند مشتریان بزرگ این کالا را متوجه خود کرده و به‌عنوان شریکی قابل‌ اعتماد همکاری اقتصادی را با آنان آغاز کرده و به جایگاه مناسب خود در بازار جهانی گاز برسد. ظاهرا در شرایط فعلی ضرورت دخالت‌دادن منافع ملی در تدوین اصول سیاست خارجی مورد توجه متولیان امر نیست. علاوه‌براین در شرایطی که دولتمردان برنامه مولدسازی دارایی‌های دولت را دنبال می‌کنند، متأسفانه به فکر مولدسازی دارایی ارزشمندی به نام ذخایر گازی کشورمان نیستند. در نتیجه در صورت تداوم شیوه ناکارآمد فعلی، ایران باید برای «مولدسازی» ذخایر گاز خود منتظر اتمام ذخایر ترکمنستان در طول پنج دهه آینده بماند.