اتاق بازرگانی به مثابه میانجیگردولت و بخش خصوصی
حکمرانی اقتصادی در ایران اجزای مختلفی دارد؛ اصل 44 قانون اساسی بخش خصوصی، دولتی و تعاونی را بهعنوان اجزای اقتصاد کشور شناسایی کرده است اما هماهنگی این اجزا به سادگی امکانپذیر نیست و نیازمند طراحی سازوکارها و نهادهای واسطی است که این تعامل را بین اجزای حکمرانی اقتصاد ایجاد کند.
بیوک علیمرادلو، مدیرعامل گروه بهمن: حکمرانی اقتصادی در ایران اجزای مختلفی دارد؛ اصل 44 قانون اساسی بخش خصوصی، دولتی و تعاونی را بهعنوان اجزای اقتصاد کشور شناسایی کرده است اما هماهنگی این اجزا به سادگی امکانپذیر نیست و نیازمند طراحی سازوکارها و نهادهای واسطی است که این تعامل را بین اجزای حکمرانی اقتصاد ایجاد کند.
اقتصاد در بخش دولتی با اجرای سیاستهای کلان و دراختیارداشتن ابزارهای فراگیر پولی و بانکی و قانونگذاران نقش مهمی در حیات فعالیتهای اقتصادی دارد. در ظاهر تمام شریانهای اصلی فرایند تولید در اختیار دولت بوده و سهم مهمی در اقتصاد کشور دارد. دولت حسب دیگر برنامههای کلان خود در حوزه دیپلماسی یا امنیت و... چارچوبی برای اقتصاد ترسیم میکند که بدون شک اهداف بخش خصوصی را تحت تأثیر قرار میدهد.
دولت به سبب ماهیت وجودی خود، چندان به ارزشهایی مانند بازدهی و سودآوری بها نمیدهد که البته این خصلت به دلیل ویژگیهای ذاتی نهاد دولت است و مثلا نمیتوان از دولت انتظار داشت، نهادی مانند آموزش را به دلیل سودآورنبودن تعطیل کند. اما این قاعده در بخش خصوصی وجود ندارد.
بخش خصوصی اما قواعد متفاوتی دارد. یک بخش خصوصی واقعی به دنبال توسعه و سودآوری بنگاه تحت مدیریت خود است. مدیران این بخش برای نیل به اهداف خود باید از قواعد علمی و تخصصی خاصی استفاده کنند. مدیران خصوصی فعالان اقتصادی هستند، برای آنها سودآوری و توسعه و نوآوری بنگاه ارزش به حساب میآیند. چنانچه مدیر یک مجموعه خصوصی نتواند به یکی از مقولات فوق متعهد باشد، از نظر اقتصاد مدیر موفقی نخواهد بود و موفقیت بخش خصوصی مرهون اجرای قوانینی است که قوانین و دستورالعملهای آن با هدف رشد اقتصادی وضع شده باشند؛ اتاقهای بازرگانی میتوانند این نقش را بر عهده داشته باشند.
پیچیدگی ماجرا در جایی است که بخش خصوصی و دولت باید بتوانند آرمانها، اهداف و برنامههای خود را با یکدیگر همراستا کنند. در تمامی دنیا ممکن است سیاستهای کلی نظامهای سیاسی با برنامههای بخش خصوصی در تعارض قرار بگیرد. این تعارض درواقع حکمرانی اقتصادی کشور را ناکارآمد میکند و در مرتبه بعدی به اهداف کشور لطمه وارد میکند. اتفاقات فعلی اقتصاد کشور ماحصل ناهماهنگی اجزای حکمرانی اقتصادی است.
من بر حسب تجاربی که در بخش پتروشیمی، صنایع هوایی، تولید لوازم خانگی و صنعت خودرو و همچنین وزارت صمت داشتهام، بارها این تعارض را تجربه کردهام و بهخوبی میتوانم به یاد بیاورم چطور این مسائل توسعه بخش خصوصی را دچار مشکل کرده است.
انتظاری که میتوان از اتاقهای بازرگانی داشت، در حل تعارضهای فیمابین دولت و بخش خصوصی است. اتاقها میتوانند بهعنوان میانجیگر تعارضات این دو بخش را برطرف کنند. در حقیقت آنها نماینده بخش خصوصی در حاکمیت هستند و میتوانند این بخش خصوصی و دولتی را که بعضا دچار تعارض میشوند، وحدت ببخشند.
امروزه توسعه حضور بخش خصوصی در اقتصاد مقاومتی کشور بیش از پیش احساس میشود.
کشور راهی جز فعالکردن بخش خصوصی و سپردن فعالیتهای اقتصادی کشور به بخش خصوصی و سیاستگذاری و نظارت به دولت ندارد. امیدوارم با سپردن و تقویت اقتصاد کشور به بخش خصوصی شاهد یک اقتصاد قوی و پایدار در کشور باشیم و جایگاه خود را در اقتصاد جهانی به دست آوریم. این مهم از طریق اتاقهای بازرگانی به دور از تعصبات صنفی و گروهی امکانپذیر خواهد شد.
در پایان اگر بخواهم به سوابق حضورم در بخشهای مختلف بازگردم، باید بر این موضوع تأکید کنم که بسیاری از این مشکلات و عدم مفاهمه بخش خصوصی و دولت، با نقشآفرینی نهادهای میانجیای مثل اتاقهای بازرگانی قابل حلوفصل است.
درواقع اتاقهای بازرگانی ابزار حیاتی توسعه صنعت و بخش خصوصی در کشور هستند و اتاقهای قدرتمند هم به نفع دولت است و هم به سود بخش خصوصی خواهد بود.