|

«شرق» سیاست تنش‌زایی جمهوری آذربایجان در قبال ایران را بررسی می‌کند

باکو روی تیغ

چشم شیطان در باکو باز شده است

به نظر می‌رسد افزایش تنش باکو با تهران حدی ندارد. در جدیدترین مورد جمهوری آذربایجان علاوه بر احضار سفیر ایران برای دومین بار در یک هفته اخیر دست به اخراج چهار دیپلمات کشورمان از باکو زده است. در‌این‌باره پنجشنبه گذشته وزارت امور خارجه جمهوری آذربایجان در بیانیه‌ای از فراخواندن سفیر ایران در باکو و اخراج چهار نفر از کارکنان سفارت ایران خبر داد.

باکو روی تیغ

عبدالرحمن فتح‌الهی: به نظر می‌رسد افزایش تنش باکو با تهران حدی ندارد. در جدیدترین مورد جمهوری آذربایجان علاوه بر احضار سفیر ایران برای دومین بار در یک هفته اخیر دست به اخراج چهار دیپلمات کشورمان از باکو زده است. در‌این‌باره پنجشنبه گذشته وزارت امور خارجه جمهوری آذربایجان در بیانیه‌ای از فراخواندن سفیر ایران در باکو و اخراج چهار نفر از کارکنان سفارت ایران خبر داد. وزارت امور خارجه جمهوری آذربایجان در این بیانیه‌ اعلام کرد که سیدعباس موسوی، سفیر ایران در آذربایجان، ششم آوریل (۱۷ فروردین) به این وزارتخانه فراخوانده شد. مضافا در این بیانیه آمده است که مراتب «نارضایتی شدید» به دلیل آنچه «اقدامات تحریک‌آمیز اخیر ایران در قبال آذربایجان» خوانده شده است، به موسوی ابلاغ شد. وزارت امور خارجه جمهوری آذربایجان همچنین عنوان کرد که به موسوی اطلاع داده شد که چهار نفر از کارکنان سفارت ایران در باکو به دلیل «عملکرد منافی شأن دیپلماتیک و مغایر با کنوانسیون ۱۹۶۱ وین درباره روابط دیپلماتیک»، «نامطلوب» تلقی شده و از آنها خواسته شده است در مدت ۴۸ ساعت جمهوری آذربایجان را ترک کنند. باکو همچنین تداوم اقامت خانواده کارکنان سفارت ایران در این کشور را ناممکن کرد.

در‌عین‌حال باکو در هفته‌های اخیر چندین بار اقدام به دستگیری افرادی به اتهام ارتباط با ایران کرد. دستگیری‌ها پس از سوءقصد به فاضل مصطفی، نماینده مجلس آذربایجان که نگاهی ضدایرانی داشت، افزایش چشمگیری یافته و به نظر می‌رسد که موج دستگیری‌ها همچنان ادامه یابد؛ چرا‌که باکو در اتهامی واهی، تهران را به انجام کودتا و تغییر نظام سیاسی جمهوری آذربایجان متهم کرده است. در خبری دیگر تا به اکنون بیش از ۴۰۰ نفر از مردم عادی در آذربایجان صرفا به دلیل سفر به ایران در یک ماه اخیر بازداشت شده‌اند. افزون بر اینها جمهوری آذربایجان ویزای معلمان مدرسه ایرانی باکو را با هدف به تعطیلی کشاندن این مدرسه تمدید نکرد. دستگیری، پرچسب‌زنی، احضارهای پی‌درپی سفیر، اخراج دیپلمات‌های ایرانی و از همه مهم‌‌تر موج‌سواری سیاسی، دیپلماتیک، رسانه‌ای و امنیتی علیه تهران حکایت از آن دارد که باکو بر مدار سوء‌محاسبه حرکت می‌کند؛ حال اینکه سوء‌محاسبه‌های جمهوری آذربایجان تا کجا ادامه دارد و مهم‌‌تر از همه چه تبعاتی را برای این کشور و کل منطقه قفقاز به دنبال دارد؟ سؤالاتی است که از زوایای مختلف می‌توان به آن ورود کرد.

امیر علیپور در گفت‌وگو با «شرق» از زاویه تحلیلی مصاحبه قبلی خود به مسئله ورود می‌کند؛ چرا‌که به نظر این مفسر تحولات قفقاز باید روی چرایی سیاست تنش‌زایی باکو تمرکز کرد. علیپور در راستای گپ‌وگفت‌های پیشین خود با «شرق» مجددا تأکید دارد آنچه بسیار جدی است و باید ارزیابی شود، به اهداف باکو و شخص الهام علی‌اف در تشدید فضای ضدایرانی بعد از حمله مسلحانه به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران بازمی‌گردد. در این زمینه کارشناس مسائل قره‌باغ به سه موضوع کلیدی اشاره دارد که در واقع موتور محرکه هجمه روزهای اخیر بوده است؛ نخستین هدف تلاش برای ایجاد فضایی که باکو بتواند دالان موهوم زنگه‌زور را به جمهوری اسلامی ایران و جمهوری ارمنستان تحمیل کند.

دومین هدف به باور این کارشناس ناظر به شکل‌گیری زمینه برای توجیه مناسبات سیاسی، امنیتی، دیپلماتیک، نظامی و دفاعی 

باکو - تل‌آویو به‌ویژه در منطقه قره‌باغ است؛ اما سومین هدف از منظر این تحلیلگر به یافتن توجیهی از سوی باکو برای مقابله با جریانی مانند حسینیون در جمهوری آذربایجان بازمی‌گردد. در سوی دیگر جلال ناصری به‌عنوان دیگر کارشناس در گفت‌وگو با «شرق» این را هم متذکر می‌شود که باکو به جز سه هدف پیش‌گفته در تلاش است که هدف کلان‌تری را محقق کند که ناظر به خارج‌کردن مدیریت تحولات قره‌باغ و قفقاز جنوبی از دست روسیه و نیز ایران است. از این منظر، تحلیلگر مسائل بین‌الملل به درگیری روسیه در جنگ اوکراین و شرایط خاص ایران در داخل و سیاست خارجی در ماه‌های اخیر گریزی می‌زند؛ چرا‌که همین شرایط سبب شده باکو گمان کند بهترین فرصت و فضای لازم را برای انجام تحرکات مدنظرش در منطقه بیابد. به‌همین‌دلیل ناصری از احتمال ادامه و حتی تشدید سیاست‌های ضدایرانی باکو می‌گوید.

تحلیلگر مسائل قفقاز در ادامه ارزیابی خود روی این گزاره کلیدی هم مانور می‌دهد که نباید از تحریک آذربایجان از طرف بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای غافل بود؛ چرا‌که باکو هیچ‌گاه به‌تنهایی پتانسیل تصاعد تنش با تهران را نداشته و ندارد. از‌این‌رو به نظر ناصری باید در پشت پرده به دنبال بازیگر مخربی مانند اسرائیل گشت، هرچند او از ایالات متحده، ترکیه و ناتو هم نام می‌برد.

جنگی  در  کار   خواهد  بود؟

در سایه تصاعد تنش از سوی جمهوری آذربایجان در قبال ایران پرسش کلیدی‌تر و مهم‌تری که در محافل رسانه‌ای و کارشناسی مطرح می‌شود، این است که باکو تا کجا به تقابل با ایران ادامه خواهد داد؟ آیا نهایتا شاهد وقوع جنگ نظامی بین ایران و آذربایجان خواهیم بود یا خیر؟ در پاسخ به این سؤال طیفی از تحلیلگران «اساسا وقوع جنگ را دور از واقعیت می‌دانند» و برخی هم معتقدند که «در صورت تداوم و تشدید تنش‌ها، احتمال جنگ را هم می‌شود بررسی کرد»؛ هرچند برخی هم در یک نگاه سوم از «تنش مقطعی مرزی و جنگ توپخانه‌ای و پهپادی» سخن می‌گویند.

در سایه آنچه مطرح شد، جمهوری آذربایجان اگرچه در بیش از دو سالی که از جنگ ۴۴روزه پاییز سال ۲۰۲۰ قره‌باغ می‌گذرد، روابط شکننده‌ای را با ایران در پیش گرفته است؛ اما اکنون باکو بیش از همه به تبعات مختلف هرگونه درگیری و تنش با ایران واقف است، به‌همین‌دلیل امیر علیپور این گزاره را پیش می‌کشد که پس از تقابل هفت ماه اخیر غرب علیه ایران، شاید باکو این ارزیابی غلط را پیدا کرده است که با برخی هجمه‌های دیپلماتیک و رسانه‌ای بتواند امتیازات خود را از ایران کسب کند. با این خوانش، تحلیلگر مسائل قفقاز تأکید دارد که «هیچ‌گاه جنگی بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان روی نمی‌دهد».

دلیل دیگری که از نگاه علیپور مانع از وقوع جنگ بین جمهوری آذربایجان با ایران خواهد شد، به نقش روسیه و ترکیه در منطقه قفقاز بازمی‌گردد. از نگاه این مفسر مسائل اوراسیا، نه مسکو و نه آنکارا اجازه چنین تنشی را به باکو نخواهند داد؛ چراکه این تنش از ابعاد مختلف می‌تواند منافع، دستاوردها و برنامه‌های دو کشور روسیه و ترکیه را هم در منطقه قفقاز، هم در خاورمیانه و هم در صحنه بین‌الملل به هم بزند. در‌عین‌حال علیپور به «3+3» هم اشاره دارد که می‌تواند راهکاری برای مدیریت تحولات قفقاز و جلوگیری از وقوع تنش و جنگ در این منطقه باشد.

در مقابل جلال ناصری برداشتی متفاوت و حتی متضاد از علیپور دارد و از گزینه «احتمال وقوع جنگ ناخواسته» سخن می‌گوید؛ چرا‌که از دید این تحلیلگر اساسا وقوع جنگ‌ها حاصل سوء‌تدبیرها و سوء‌محاسبه‌ها است و چون به باور او اکنون جمهوری آذربایجان بر مدار سوء‌محاسبه حرکت می‌کند تا جایی که حتی دست به اتهام‌زنی واهی نظیر انجام کودتا از سوی ایران و تغییر نظام سیاسی باکو زده است، نشان می‌دهد که جمهوری آذربایجان در سناریوهای بدبینانه خواب جنگ با ایران را هم دیده است. البته این کارشناس «ایران را نه لقمه‌ای گلوگیر برای جمهوری آذربایجان، بلکه لقمه‌ای می‌داند که باکو حتی نمی‌تواند آن را بردارد». به‌همین‌دلیل ناصری در ادامه ارزیابی خود به «شرق» این احتمال را پیش می‌کشد که «اگر آذربایجان به سمت گزینه نظامی برود، علی‌اف شاید به همکاری ترکیه، اسرائیل، آمریکا، ناتو و نظایر آن دل خوش کرده است».

به موازات نکات فوق، این کارشناس به اتفاقاتی مانند اشغال بخشی از خاک ارمنستان از طرف جمهوری آذربایجان، انجام رزمایش سپاه در سال گذشته در ارس و مانور هواپیماهای اف -4 و اف - 14 نیروی هوایی ارتش ایران در مرز با آذربایجان و... اشاره دارد که هر‌کدام می‌تواند زمینه‌ای از امکان وقوع تنش داشته باشد؛ چون به باور ناصری فعلا ‌ در مرحله چنگ و دندان نشان‌دادن طرفین به هم قرار داریم.

این تحلیلگر پیرو هدف کلان‌تری که پیش‌تر به آن اشاره کرده بود، با عینک بدبینانه‌ای به تحولات قفقاز نگاه می‌کند و گزاره امیر علیپور با محوریت 3+3 را زیر سؤال می‌برد. چون او اعتقاد دارد که باکو اکنون در ارزیابی خود برای خارج‌کردن مدیریت تحولات منطقه از دست مسکو و تهران تا جایی دچار سوء‌محاسبه و سوء‌تدبیر شده است که اساسا وقعی به راهکار 3+3 مسکو و تهران نمی‌گذارد؛ ضمن آنکه ناصری این را هم تصریح می‌کند که اساسا راهکار مطرح‌شده یعنی 3+3 تا به اکنون نتوانسته محل و منشأ اثر مثبت و ملموسی در تحولات قره‌باغ باشد.

این کارشناس در آسیب‌شناسی بیشتر و دقیق‌تر 3+3 روی این موضوع دست می‌گذارد که از یک سو گرجستان و جمهوری آذربایجان در تقابل با ارمنستان قرار دارند. در سوی دیگر ترکیه با ارمنستان دچار چالش است، در‌عین‌حال روسیه با گرجستان هم روابط خصمانه‌ای دارد تا جایی که در نشست‌ها به میزبانی مسکو طرف گرجی حضور پیدا نکرده است. در همین راستا مفسر تحولات قفقاز از اختلافات و تضاد دیدگاه بین آنکارا و تهران در مسائل قره‌باغ می‌گوید. اینها علاوه بر آن است که به باور او شاهد تصاعد تنش از سوی باکو در قبال تهران نیز هستیم. پس ناصری با تأکید دوباره و در نگاهی متفاوت از علیپور، 3+3 را راهکاری برای مدیریت تحولات قفقاز و جلوگیری از وقوع تنش مرزی و جنگ نمی‌داند.

ذیل آنچه جلال ناصری عنوان کرد، امیر علیپور هم اگرچه مجددا تأکید دارد که جنگی بین ایران و آذربایجان روی نخواهد داد؛ اما او برخی تحولات مانند افتتاح سفارت باکو در تل‌آویو، بازشدن پای ناتو در جمهوری آذربایجان و قره‌باغ و همچنین ماجرای حمله مسلحانه فردی با انگیزه‌های شخصی به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران را مدنظر قرار می‌دهد و پیرو آن به «شرق» از تلاش‌های مخرب برای کشاندن ایران به یک تنش مرزی ناخواسته می‌گوید؛ تنشی که به نظرش فراتر از تصمیم‌گیری‌های باکو است. به‌همین‌دلیل این تحلیلگر مسائل قفقاز تأکید دارد که ایران باید در نهایتِ هوشمندی سیاسی و دیپلماتیک از هرگونه امکانی که آذربایجان از آن بهره ببرد، خودداری کند.

در این زمینه تقوایی، دیگر تحلیلگر حوزه اوراسیا و قفقاز، در گفت‌وگویی که با «شرق» داشت، پیرو امکان وقوع جنگ بین ایران و آذربایجان لایه‌ای عمیق‌تر را پیش می‌کشد و تأکید دارد: «سیاست ثابت غرب استفاده از حربه‌های مختلف برای تحریک طرف مقابل در راستای آغاز جنگ و درگیری بوده است». از این منظر و به باور تقوایی، غربی‌ها سعی داشته‌اند که گام اول برای جنگ را طرف مقابل بردارد. در همین زمینه او به نحوه آغاز جنگ اوکراین نقبی می‌زند و می‌گوید که «اتفاقا بسیاری از رسانه‌ها، تحلیلگران و کارشناسان این باور را دارند که تبلیغات رسانه‌های اروپایی و آمریکایی باعث شد پوتین دست به تجاوز به خاک اوکراین بزند».

به همین واسطه تقوایی هم این امکان را می‌دهد که مشابه همین برنامه برای ایران در قفقاز شکل گرفته باشد و غرب سعی کرده باشند از طریق باکو و تحریکات جمهوری آذربایجان، ایران را درگیر یک مناقشه مرزی و حتی جنگ تمام‌عیار با جمهوری آذربایجان کنند تا از آن طریق ناتو، آمریکا، ترکیه و دیگر کشورها و شاید حتی خود روسیه وارد این درگیری شده و آن را به یک نبرد گسترده بدل کنند که نهایتا هزینه‌هایی را به مسکو و تهران وارد کنند».

البته تقوایی در ادامه خاطرنشان می‌کند: «تهران مانند روسیه و پوتین در این تله نمی‌افتد و اتفاقا مانند چین نوعی هوشمندی و هوشیاری را به کار خواهد بست؛ یعنی تحریکات جمهوری آذربایجان باعث نخواهد شد که ایران دست به اقدام نظامی و پیاده‌کردن نیرو در این منطقه بزند». حال باید دید که این سناریو تا کجا پیش خواهد رفت و آیا جمهوری آذربایجان و علی‌اف در تشبیه به وضعیت  اوکراین و زلنسکی قربانی طمع رقبای ایران خواهد شد یا خیر؟


‌ نقش مخرب اسرائیل از آذربایجان تا جنوب لبنان

شرق: به نظر می‌رسد دایره تنش‌زایی اسرائیل محدود به قفقاز و مشخصا مناسبات جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان نشده است. عصر پنجشنبه بود که برخی منابع خبری اعلام داشتند بیش از 100 راکت ظرف مدت 10 دقیقه به اراضی اشغالی شلیک شده است. پس از آن کابینه نتانیاهو پنجشنبه‌شب جلسه امنیتی خود را تشکیل داد. به دنبال خروجی این جلسه از اوایل بامداد دیروز جمعه حملات موشکی، توپخانه‌ای و هوایی اسرائیل به جنوب لبنان آغاز شد. در پی این رویدادها گزارش شد اسرائیل هم‌زمان حملات تازه‌ای را هم علیه مراکز حماس در نوار غزه در دستور کار قرار داد که مسئول شلیک راکت‌ها به شمال اراضی اشغالی در روز پنجشنبه معرفی شده است.

با درنظرگرفتن شرایط بحرانی و حتی ابربحرانی در سرزمین‌های اشغالی پس از کودتای قضائی نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به جنگ با یک بازیگر خارجی نیاز داشت تا ضمن به‌انحراف‌کشاندن افکار عمومی با هدف پیش‌بردن منافعش ذیل اصلاح ساختار قضائی، عملا از فروپاشی ارتش و نیروهای امنیتی جلوگیری کند. طی هفته‌های اخیر ریزش شدید در بدنه ارتش و پلیس به شکل بی‌سابقه‌ای اوج گرفته است. شکاف سیاسی - اجتماعی کنونی هم عملا توانی برای نتانیاهو باقی نگذاشته بود، بنابراین تقابل با حماس در نوار غزه و جنوب لبنان همان چیزی بود که کابینه افراطی بی‌بی به آن نیاز داشت. البته این گزاره نیز مطرح است که تجاوزات روز جمعه اسرائیل به نوار غزه و جنوب لبنان لزوما نمی‌تواند به انحراف افکار عمومی و تقویت جایگاه بی‌بی منجر شود، حتی در نگاهی عکس می‌تواند به فروپاشی هر چه سریع‌تر کابینه افراطی او بینجامد. به هر حال این روزها یک بار دیگر تجاوزات نظامی اسرائیل در صدر اخبار قرار گرفته است اما می‌توان گفت این بار شلیک و سوغات مرگ صهیونیست‌ها بیش از هر هدفی برای نجات خود آنان از ورطه سقوط سیاسی است.