نوزایی و موانع همزیستی سلایق
خدا کند، تأکید جدی بر ضرورت همزیستی سلایق، بتواند قدری فضای تضاد و تعارض را تلطیف کند. گرچه به نظر میرسد برخی حیات خود را در بحرانآفرینی میبینند و آرامش جامعه، آنها را آزردهخاطر میکند. پس توصیه مقامات را هم تفسیر به رأی میکنند و بر طبل هل من مبارز میکوبند و سعی بر تحمیل سلیقه نامحبوب خود دارند و نمیدانند که تندرویشان، چگونه با تشدید دودستگی و قطبیسازی، جامعه را به سمت شرایط انفجاری پیش میبرد.
خدا کند، تأکید جدی بر ضرورت همزیستی سلایق، بتواند قدری فضای تضاد و تعارض را تلطیف کند. گرچه به نظر میرسد برخی حیات خود را در بحرانآفرینی میبینند و آرامش جامعه، آنها را آزردهخاطر میکند. پس توصیه مقامات را هم تفسیر به رأی میکنند و بر طبل هل من مبارز میکوبند و سعی بر تحمیل سلیقه نامحبوب خود دارند و نمیدانند که تندرویشان، چگونه با تشدید دودستگی و قطبیسازی، جامعه را به سمت شرایط انفجاری پیش میبرد.
جامعهشناسان معتقدند محتوای جامعه ایران مدتهاست در حال تغییر و نیز در کار تنوعیابی روزافزون است. علائم نوزایی از یک دهه قبل پدیدار شده، اما این محتویات جدید بدنه اجتماعی از سوی اختیارات و ساختارهای رسمی کشور به درستی شناسایی و فهمیده نشده است؛ یعنی ساختارها هنوز نتوانستهاند با این جهان زندگی همزمان و همراه شوند.
به دلیل عدم فهم این تغییرات و اصرار بر روشهای قدیم، عمیقشدن شکاف ملت-دولت را شاهدیم و این شکاف به سمت تعارض و تنش رفته است. هشدار جامعهشناسان جدی است که اگر مواجهه منطقی، عقلانی و رضایتبخشی با بحرانهای اجتماعی نشود، دورهای از کمون را طی میکند و سپس مجدد آشکار و تشدید میشود. از رویدادهای دیماه ۹۶ تا ۱۴۰۱ شاهد تکرار و بزرگترشدن بحرانهای فزاینده بودهایم.
وقتی نشانهشناسی بحران وجود نداشته باشد، بدیهی است که نارضایتیها و خشونت تشدید میشود. مجموعه باید نسبت به تغییرات محیط هوشمند باشد و مدیران باید نشانهشناس باشند و علائم بحران را درک کنند تا بتوانند عوامل تشدید بحران را به نحو مقتضی کنترل کنند و مانع از گسیختگی اجتماعی شوند. هوشمندی سیستم نیازمند وجود اندامهای حسی و اطلاعات دقیق است که رسانههای آزاد، امکان تحقق آن را فراهم میکنند و رسانههای وابسته، نقش تخدیری و گمراهکننده دارند و به تشدید تعارضات و ازدسترفتن فرصتهای بزرگ و طلایی میپردازند و گاه تصمیمگیران را دچار اشتباه مهلک محاسباتی میکنند.
واقعیت این است که زیستبوم اجتماعی ایران دگرگون شده؛ شاخص شهرنشینی نزدیک به
۷۵ درصد است. افزایش و رشد شهرنشینی در کنار تحول در تکنولوژی و فناوریهای ارتباطی و افزایش سطح تحصیلات، منشأ نوزایی و تحول در جامعه است. محتوای جدید جامعه ایران مستلزم شکلهای درخور و کارآمدی از حکمروایی در سطح کلان است. به زبان ساده، جامعه متحول شده و پوست انداخته، ساخت قدرت هم باید این را درک کند و پوستاندازی کند. دیگر نمیتوان جامعه را مثل گذشته اداره کرد؛ جامعه دچار تغییر شده است و باید این تغییر را درک کرد.
این تصور نادرستی است که گفته شود جامعه ایران به سمت بیدینی یا مخالفت با دین رفته است. واقعیت این است که مردم دیندارند، اما سبک دینداری آنها با سبک رسمی و دهههای قبل متفاوت شده است. درک مقتضیات جدید و پاسخهای درخور فقه پویای شیعی، میتواند نوزایی را به تعالی اجتماعی پیوند دهد و شاید همزیستی سلایق، اسم رمز این تحول ناگزیر باشد. پُرواضح است که این جامعه متحولشده را نمیشود به شیوه سابق اداره کرد.
به قول یک جامعهشناس، جامعه ایران، جامعه بیقراری است که در یک وضعیت نمیماند؛ انقلاب، جنگ، سازندگی، اصلاحات، دوره بازگشت، وقایع88، اعتدال و… . در سال ۱۳۷۹ کمتر از چهار درصد مردم ایران از اینترنت استفاده میکردند. کمتر از 10 سال بعد، این رقم به نصف جمعیت ایران افزایش یافت و اکنون بالغ بر 90 درصد مردم، کاربر اینترنت هستند. افزایش و تسهیل دسترسی به اطلاعات، این بیقراری اجتماعی را تشدید کرده و فیلترینگ و مسدودسازی و نظایر آن، حریف تغییرات بزرگ نیست. راه نجات، به رسمیت شناختن سلایق و دستبرداشتن از تحمیل یک سلیقه خاص به عموم مردم است.
در این میان، حفظ آرامش و پرهیز از تنش و تعارض، مراحل نوزایی ناگزیر را کمهزینهتر میکند. گروههای مرجع که حرفشان در میان مردم خریدار دارد، نقش تاریخی دارند. رسانههای متعهد با انعکاس هدفمند مواضع منطقی این گروههای مرجع، با محوریت همزیستی سلایق، اولیای جامعه را در این وضعیت مهم و حساس گذار کمک کنند. آنهایی که تولید مسئله میکنند و به تشدید تنش و تعارض دامن میزنند، رفتارشان خلاف مصالح اجتماعی است. در شرایط کنونی، رقابتهای سیاسی و جناحی نباید مردم را در مقابل هم قرار دهد و جوانان را به عصیان بکشاند. مسئولیتناشناسی کنشگران سیاسی و حزبی میتواند دودستگی و تفرقه را به حدی برساند که دیگر امکان بازگشت به آرامش را از همه سلب کند.
انتظار طبیعی جامعه از سیستم، کارآمدی است؛ کارآمدی در اقتصاد، فرهنگ، آموزش، بهداشت، اطلاعات و هر آنچه نیاز مردم باشد. این کارآمدی باید ملموس باشد و با حرف و وعده و روایت حاصل نمیشود. بیرونراندن مدیران خلاق از صحنه به بهانههای مختلف ازجمله نابسازی و یکدستسازی نهاد قدرت، ناکارآمدی را تشدید میکند و جامعه را به سمت سقوط پیش میبرد. وقتی سلایق مختلف بتوانند در کنار هم خود را به مردم عرضه کنند و کسی نتواند با ابزارهای انتخاباتی، رقبای خود را کنار بزند، آنگاه کارآمدی پدیدار خواهد شد و جامعه روی آرامش خواهد دید. واکنش رسانه ملی و رسانههای اصلی به رهنمود همزیستی سلایق، صداقتشان را محک خواهد زد.