واپسین دم از پژوهش و آموزش کشاورزی
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران با پیشینهای بیش از یک قرن بر تارک کشاورزی و منابع طبیعی نوین کشورمان درخشیده است. قرارداشتن این اولین کانون از علم و فناوری کشاورزی در شهر کرج و پروراندن بسیاری از طلایهداران این عرصه موجب استقرار تعدادی از مؤسسات پژوهش کاربردی در پیرامون آن شد.
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران با پیشینهای بیش از یک قرن بر تارک کشاورزی و منابع طبیعی نوین کشورمان درخشیده است. قرارداشتن این اولین کانون از علم و فناوری کشاورزی در شهر کرج و پروراندن بسیاری از طلایهداران این عرصه موجب استقرار تعدادی از مؤسسات پژوهش کاربردی در پیرامون آن شد. کانونهایی که با نمایهای سبزفام که میتوانست و هنوز چهبسا بتواند بر سریر توسعه پایدار کشورمان بنشیند.
با گسترش بیمحابا و لجامگسیخته شهر کرج به عنوان مرکز استان البرز بهخصوص در چهار دهه اخیر و سرریزشدن انبوه مهاجران از اکناف کشور به سمت آن و در سودای مجاورت با پایتخت، از رخسار سبز این خطه سبز و خرم گذشته کمتر نشانی به جای مانده است. اما آنچه بر حرمان نوستالژیک گذشته درخشان آن افزوده است، روند تغییر کاربری اراضی زراعی و این مراکز علمی و پژوهشی به مثابه حریم و اندرون آنان است. اگر این اراضی را کلاسهای درسی و آزمایشگاههای پژوهشی بدانیم، تغییر کاربری آنها بهتنهایی از نگاه مدیریتی بیگانه با توسعه پایدار و نیز از فرجام اندوهبار و بیدفاع ساختارهای علمی و پژوهشی کشاورزی کشور حکایت میکند.
در شرایطی که صیانت از منابع تولید و طبیعت در سرلوحه برنامههای توسعه تمامی کشورهای توسعهیافته از نظر علم و تکنولوژی قرار دارد، به نظر میرسد بسیاری از مدیران اجرائی کشورمان پرشتاب در مسیر متفاوت و متضاد حرکت میکنند. نقل میکنند که در اواخر جنگ جهانی دوم و در اوج قحطی غذایی، جمعی از مبارزان از جان گذشته و در اوج گرسنگی از ساختمان بانک ژن گیاهی «واویلوف» در روسیه که دارای ذخایر منحصربهفرد ژنتیکی گندم و جو بود، همچون یک مکان مقدس حفاظت کردند تا آیندگان سرزمینشان گرسنه نمانند. در مبادی ورودی جنگلها در کشور نیوزیلند چالههای ضدعفونی کفش برای افرادی که وارد میشوند، قرار دادهاند تا که قارچهای بیماریزا از ته کفش آنان به گونههای جنگلی آسیب نرساند و... در شرایطی که چنین حساسیتهای علمی حفاظتی مشاهده میشود، چگونه میتوانیم ورود ماشینآلات تخریب به آخرین سنگرهای دانش و پژوهشهای کشاورزی و صیانت از جنگل را در کشور تفآلود خودمان درک کنیم؟ با چنین بیمهری که حتی کلاس و آزمایشگاه استادان و پژوهشگران هم در امان نیستند با چه دلایلی بر طبل حکمرانی غذایی میکوبیم؟ و با چه توجیهی بر افزایش شمار مصرفکنندگان پای میفشریم؟ متأسفانه در جایجای نقاط کشور که آهنگی از فعالیتهای علمی و پژوهشی به گوش میرسد، این نگاه اجرائی سبزستیزانه تا بتواند با غرش ماشینهای تخریب و تغییر کاربری سرکوب میکند. حتما به خاطر داریم که باغ کلکسیون گونههای نادر جنگلی در نوشهر (تحت مدیریت مؤسسه تحقیقات منابع طبیعی) و در ایام دولت دهم چگونه برای احداث جاده و علیرغم مقاومت مدنی دلسوزان بستر حیات در معرض تخریب قرار گرفت. گرچه این اشارات مجملی از حدیث مفصل تغییر کاربریها و به بهانه توسعه است که در دهههای اخیر بر چهره متورم شهرها شرمگینانه خودنمایی میکند. ای کاش مدیران اجرائی کشور همراه با تلقی و تمرکز بر توان اجرائی خود میتوانستند اندکی هم به توسعه پایدار و حفظ منابع تجدیدناپذیر پایبند باشند.