|

«بهمن نجفی»، محیط‌بان بازنشسته، با کاروان آموزشی یوز به نقاط مختلف ایران سفر می‌کند

نمی‌شود دست روی دست بگذاریم

یوزهای آسیایی حالا در ایران پناه گرفته‌اند. گونه‌ای روی لبه انقراض که قلمرو وسیعش را در آسیای مرکزی و خاورمیانه از دست داده و حالا تعداد معدودی از آن تنها در سمنان، یزد، خراسان جنوبی و شمالی باقی مانده‌اند. اینکه چند یوز در ایران زندگی می‌کنند، سؤالی است که کسی پاسخ آن را نمی‌داند. برخی از عدد حدودی ۴۰ یوز سخن می‌گویند، دیگرانی این عدد را زیر ۲۰ فرد می‌دانند که ممکن است خیلی زود تک‌رقمی شود.

نمی‌شود دست روی دست بگذاریم
سامان موحدی‌راد دبیر آنلاین شرق

سامان موحدی‌راد: یوزهای آسیایی حالا در ایران پناه گرفته‌اند. گونه‌ای روی لبه انقراض که قلمرو وسیعش را در آسیای مرکزی و خاورمیانه از دست داده و حالا تعداد معدودی از آن تنها در سمنان، یزد، خراسان جنوبی و شمالی باقی مانده‌اند. اینکه چند یوز در ایران زندگی می‌کنند، سؤالی است که کسی پاسخ آن را نمی‌داند. برخی از عدد حدودی ۴۰ یوز سخن می‌گویند، دیگرانی این عدد را زیر ۲۰ فرد می‌دانند که ممکن است خیلی زود تک‌رقمی شود. همین تعداد اندک از یوزهای باقی‌مانده در ایران هم در‌حال‌حاضر در وضعیتی قرار دارند که نگرانی‌ها را بیشتر می‌کنند. پروژه‌های ماجراجویانه‌ای مانند تکثیر در اسارات از یک سو و ناامنی زیستگاه یوزها که سالانه چند کشته روی دست حیات وحش ایران می‌گذارد، از سوی دیگر دل دوست‌داران محیط زیست را به درد آورده و بسیاری را بیش‌ازپیش نگران یوزها کرده است. در وضعیتی که سازمان حفاظت محیط زیست سیاست‌های غیرروشن و اغلب در خفایی درباره وضعیت یوزها در ایران دارد، بسیاری از دوست‌داران یوز تلاش می‌کنند تا به سهم خود وظیفه‌شان را برای حفظ یوزها ایفا کنند. یکی از آنها «بهمن نجفی» است. محیط‌بان بازنشسته طبسی که خانه‌اش را فروخته و کاروانی خریده تا سفرهای آموزشی یوز را در کشور برگزار کند. او که سال‌ها برای ایمن‌سازی زیستگاه یوزها تلاش کرده، وقتی از پیشبرد اقدامات در این مسیر دلسرد شده، آستین بالا زده و به سهم خودش دِینی را که به یوزها داشته، ادا کرده است. بهمن نجفی می‌گوید که نمی‌شود دست روی دست گذاشت و دید که دیگر یوزی در فلات ایران نخواهد دوید. باید تلاش کرد تا جایی که می‌توان شرایط را برای زندگی یوزها فراهم کرد. او می‌گوید که سال‌ها برای ایمن‌سازی جاده‌ها و ساخت زیرگذرهای عبور یوزها تلاش کرده؛ ولی وقتی چنین اتفاقی نیفتاده، راه چاره را در ترتیب‌دادن سفرهای آموزشی دیده تا حداقل در دیدار رودررو با راننده‌ها و روستایی‌های اطراف زیستگاه یوز آنها را آگاه کند. نجفی می‌گوید که در چنین وضعیتی تنها کار فرهنگی، اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی می‌تواند به یوزها کمک کند و حداقل میزان تلفات آنها را کاهش دهد.

4 دهه محیط‌بانی در دشت‌های طبس

بهمن نجفی حالا یک محیط‌بان بازنشسته است. او سال‌های زیادی در دشت‌های طبس به کار محیط‌بانی مشغول بوده و زندگی و کار در همین محیط هم او را با یوز آسیایی که یکی از زیستگاه‌هایش طبس است، آشنا کرده. این آشنایی چنان قوی بوده که حالا یوز آسیایی و حفاظت از آن به بزرگ‌ترین پروژه زندگی او تبدیل شده است. بهمن نجفی به «شرق» می‌گوید که از نوجوانی به خاطر زندگی در کنار زیستگاه‌های یوز و گذرگاه‌های آنها به این مسئله علاقه داشته و بعد از چند سال کار داوطلبانه با سرشکاربانی آن منطقه در آن سال‌ها به استخدام محیط‌بانی درآمده. نجفی می‌گوید که آنها از آن شکارچی‌هایی نبودند که محیط‌بان شده‌اند و با علاقه قبلی به این کار مشغول بوده‌اند؛ بلکه از گذشته علاقه‌ فراوانی به طبیعت و محیط زیست ایران داشته‌اند و این کار را هم با علاقه انتخاب کرده‌اند. نجفی همچنین می‌گوید که در سال‌های خدمتش در محیط زیست واکنش‌های مختلفی را به پدیده یوز دیده است. در دوره‌ای کسی قبول نمی‌کرده که اساسا یوزی در منطقه طبس زندگی می‌کند و یک بار در دهه 60 وقتی آنها لاشه یک یوز را پیدا کردند، توانستند به مسئولان بقبولانند که طبس هم زیستگاه یوز است. او می‌گوید که با هماهنگی مدیرکل وقت محیط زیست در خراسان لاشه یوز را به تهران فرستادند تا قبول کنند که در این منطقه هم یوز زندگی می‌کند و به‌این‌ترتیب 1.5 میلیون هکتار از اراضی طبس به‌عنوان زیستگاه یوز شناسایی شد. نجفی می‌گوید که در سال‌های خدمتش یوزها و توله یوزهای زیادی دیده است. او در بخشی از صحبت‌هایش به «شرق» می‌گوید: «سال ۵۸ دو توله یوز را از یک چوپان در دامنه کوه زرد درونه گرفتیم. این چوپان خودش توانسته بود به توله یوزها شیر بدهد و آنها را زنده نگه‌ دارد که واقعا عجیب است؛ چون الان می‌بینیم که نمی‌توانند چند توله یوز را با این‌همه امکانات نگهداری کنند. در آن سال‌ها توجه به یوزها کم بود و اطلاع از آن هم زیاد نبود. حیوان را به باغ وحش مشهد منتقل کردند و در باغ وحش هم دو سال زنده بود؛ اما یوز حیوانی است که احتیاج به تحرک زیاد دارد و باید خیلی بدود و وقتی چنین شرایطی برایش فراهم نباشد، وضعش مناسب نیست. این توله‌ها دو سال در باغ وحش دوام آوردند و نهایتا تلف شدند».

انتظارات‌مان برای یوز برآورده نشد

مسئله بی‌توجهی به یوز و تأمین‌نکردن امکانات کافی برای حفاظت از آن موضوع تازه‌ای نیست. سال‌هاست که دلسوزان زیادی به این مسئله واکنش نشان داده‌اند و درباره آن اظهارنظر کرده‌اند. بهمن نجفی هم می‌گوید بعد از ۳۲ سال کار در سازمان نهایتا به این نتیجه رسید که امکانات لازم برای حفاظت از یوز به آنها داده نمی‌شود. او در این زمینه می‌گوید: «بعد از ۳۲ سال خدمت در محیط زیست تصمیم گرفتم از این مجموعه جدا شوم. البته سازمان اصرار داشت به دلیل تجربه و شناختی که از منطقه داشتم، به خدمت ادامه دهم؛ ولی من به این نتیجه رسیده بودم که آن امکاناتی که ما به‌عنوان محیط‌بان برای حفاظت از یوز لازم داریم، در اختیارمان قرار نمی‌گیرد، برای همین از سازمان بیرون آمدم تا کار خودم را انجام دهم».

یکی از بزر‌گ‌ترین خواسته‌های نجفی و همکارانش ساخت زیرگذرهای عبور یوز و همچنین فنس‌کشی جاده‌ها برای ایمن‌کردن زیستگاه است. او می‌گوید که گذرگاه‌های یوز مشخص است و رد عبور آنها در سال‌های متمادی در مسیرهای مشخصی دیده می‌شود. مثلا یوزها از نایبندان به راور می‌رفتند یا از خارتوران به طبس می‌رفتند. همه این مسیرها کاملا مشخص است و تنها کافی بود که این مسیرها را برای آنها ایمن می‌کردند. ساخت زیرگذرها و همچنین فنس‌کشی از مهم‌ترین کارهایی بود که باید در این زمینه انجام می‌شد؛ اما در همه این سال‌ها اقدامات ناچیزی در این راستا اتفاق افتاد که به‌هیچ‌وجه راضی‌کننده نبود. نجفی می‌گوید که در زیستگاه یوز در طبس هیچ معارضی به‌جز جاده وجود ندارد. در میان همه زیستگاه‌های یوز در ایران این زیستگاه را راحت‌تر و کم‌هزینه‌تر از بقیه می‌توان ایمن ساخت؛ چرا‌که تنها جاده برای یوزها خطرناک است و در زیستگاه آنها در طبس نه خبری از سگ گله است و نه شکارچی. در گذشته دام در این منطقه وجود داشت؛ اما به سبب خشک‌سالی‌ها دیگر در دهه 80 خبری از گله‌داری و حضور سگ گله در منطقه نیست؛ اما با همه تلاش‌ها در سال‌های مختلف برای ساخت زیرگذر در مسیر عبور یوزها باز هم تلاشی برای این کار صورت نگرفته.

سفرهایی برای یوز

بهمن نجفی می‌گوید که سال ۱۳۹۵ تصمیمش را گرفته که دیگر خودش در حد توان خودش برای حفاظت از یوزها گام بردارد. او بعد از بازنشسته‌شدن خانه‌اش را فروخت و یک کاروان خرید. همسرش هم در این مسیر با او همراه شد تا دوران بازنشستگی را در سفرهای جاده‌ای بگذرانند و در این مسیر فرزند و نوه‌هایش هم همراهی کرده‌اند. به‌این‌ترتیب زندگی برای آنها رنگ‌وبوی دیگری گرفت. بهمن نجفی درباره سفرهایش می‌گوید: راه‌اندازی کاروان تبلیغی یوز بسیار مؤثر بود. من در این سال‌ها راننده‌های زیادی را دیدم که حساسیت‌شان به مسئله یوزها بیشتر شد. به‌ویژه راننده‌هایی که در زیستگاه این حیوان عبور‌ومرور دارند. بزرگ‌ترین خطر فعلی برای همین تعداد کم یوز باقی‌مانده، تصادف‌های جاده‌ای است. وقتی جاده‌ها ایمن نمی‌شود، راهی نداریم جز اینکه پا در جاده بگذاریم و به راننده‌ها اطلاع دهیم که ممکن است چه حیوانات زیبا و کمیابی در مسیرشان پیدا شود. در آفریقا که یکی از زیستگاه‌های مهم یوزپلنگ است، این مسئله را با فنس‌کشی و ساخت زیرگذر حل کرده‌اند؛ اما ما تنها یوزهای باقی‌مانده‌مان را با دست خودمان به قتلگاه می‌فرستیم.

بهمن نجفی می‌گوید که در این سال‌های سفر آموزشی راننده‌ها بیشتر از بقیه به مسئله واکنش نشان داده‌اند و در طول سال تماس‌های زیادی با او گرفته می‌شود که از گزارش مشاهده یوز از سوی راننده‌ها خبر می‌دهد. یوزها باید سالانه مسافت زیادی را طی کنند. آنها به‌این‌ترتیب قلمرو خودشان را گسترش می‌دهند و یک قلمرو بزرگ با امکانات کم محیط‌بانی به بزرگ‌ترین چالش برای حفاظت از آنها تبدیل شده. به گونه‌ای که تعداد زیادی از یوزها در جاده‌ها و طی این عبور‌و‌مرورها کشته می‌شوند. در یک سال اخیر حداقل گزارش شده که دو یوز ماده در جاده‌ها جان باختند که یکی از یوزها سه توله هم در شکمش داشته.

اینها به جز یوزهایی هستند که ممکن است در جاده تلف شده باشند و گزارشی از وضعیت‌شان وجود نداشته باشد. بهمن نجفی در ادامه توضیحاتش درباره سفرهای آموزشی می‌گوید: «تاکنون در جاده‌های شاهرود، کرمان، بافق و مهریز، یوز در تصادف خودرو کشته شده است که نشان از ضرورت کار تبلیغی به‌ویژه در این مناطق برای آگاهی مردم در راستای حفاظت از یوزپلنگ ایرانی دارد. عکسی که بر روی کاروان نصب شده، یوز ایرانی است و هنگامی که در پارکینگ یا محلی توقف می‌کنم، معمولا رانندگان می‌آیند و درباره یوز صحبت می‌کنیم و اگر کسی یوز مشاهده کرده، اطلاع می‌دهد یا عکس می‌گیرند و با این کار تشویق می‌شوند که از یوز حفاظت کنند. وقتی مردم تصویر یوز را بر روی ماشین می‌بینند، انگار یوزپلنگ آنها را به سوی خود می‌خواند و به سوی خودرو می‌آیند و درباره یوزپلنگ پرس‌و‌جو می‌کنند و برای حفاظت از آن مردم را تشویق می‌کنیم.

گزینش محیط‌بان‌ها و سایر چالش‌ها

از بهمن نجفی می‌خواهیم که درباره مهم‌ترین چالش‌های حفاظت از یوز کمی برای‌مان توضیح دهد. او می‌گوید که به جز مسئله ایمنی جاده‌ها و ساخت زیرگذرها مسائل دیگری هم وجود دارند که آمار نگران‌کننده‌ای در مقایسه با استانداردهای جهانی دارند. آمارهای نگران‌کننده‌ای که نشان می‌دهند توجه به یوزها به اندازه اهمیت موقعیت آنها نیست. یکی از این مسائل موضوع تعداد محیط‌بان‌هایی است که باید از یک منطقه حفاظت کنند. نجفی می‌گوید سرانه یک محیط‌بان برای حفاظت از ۳۰۰ هزار هکتار محیط طبیعی چیزی شبیه یک شوخی دردناک است. طبیعی است که یک محیط‌بان نمی‌تواند همه این مناطق را زیر نظر داشته باشد و به شکل شایسته‌ای از آن محافظت کند؛ آن‌هم در‌حالی‌که امکانات آنها به‌شدت ضعیف است و نه دوربین‌های مناسبی برای دیدن منطقه دارند و نه وسایل ایاب و ذهاب به اندازه کافی. در مجموع حتی با داشتن چنین امکاناتی هم مراقبت از یک محیط طبیعی و یک زیستگاه به اهمیت زیستگاه‌های یوز با اختصاص هر ۳۰۰ هزار هکتار به یک محیط‌بان تقریبا به معنی حفاظت‌نکردن از آن منطقه است. به جز این مسئله ماجرای استخدام محیط‌بان‌ها هم از دیگر موضوعاتی است که به نظر بهمن نجفی مسئله حفاظت از یوزها را با چالش‌های اساسی مواجه کرده است. او در این زمینه می‌گوید که برای انتخاب محیط‌بان باید مهارت‌ها و شرایط خاصی را در نظر گرفت و صرفا در نظر گرفتن برخی استانداردهای رایج در استخدام‌ها مثل مسائل عقیدتی و مذهبی چاره کار نیست؛ چون این شغل باید به کسی برسد که محیط زیست را دوست داشته باشد و به شرایط سخت آن هم آگاه باشد. نجفی می‌گوید در گذشته وقتی قرار بود کسی را برای این کار استخدام کنیم، به مسائل دیگری توجه می‌کردیم. مثلا می‌دانستیم پسر یک یاربان بهتر از پسر یک کدخدا می‌تواند از پس سختی کار برآید. مسئله تنها سختی کار هم نیست. شما به‌عنوان یک محیط‌بان باید منطقه تحت حفاظت‌تان را مثل کف دست بشناسید و به زوایا و خفایای آن آگاه باشید. تنها در این صورت است که با وضع امکانات فعلی می‌توانید مؤثر واقع شوید. با این حال در سال‌های گذشته این استانداردها نادیده گرفته شده و این یکی از چالش‌های پیش‌روی حفاظت از یوزها در ایران است.