|

حکمرانی خوب و تغییرات انتخاباتی برای افزایش حضور زنان ایرانی در عرصه پارلمان

حکمرانی خوب با تکیه بر دموکراسی برای کاهش فقر، رعایت حقوق بشر، مدیریت سالم اقتصاد، برقراری عدالت اجتماعی و کاهش شکاف‌های جنسیتی و در نتیجه استقرار توسعه پایدار تلاش می‌کند. در این میان، مشارکت زنان در عرصه و حیات سیاسی و عمومی برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار ضرورت می‌یابد؛ زیرا زنان بازیگران کلیدی جاده توسعه پایدار شناخته شده‌اند. با‌این‌حال، یافته‌ها نشان می‌دهند‌ زنان در تمام سطوح تصمیم‌گیری در سراسر جهان حضوری کم‌رنگ دارند و تا دستیابی به برابری جنسیتی در زندگی سیاسی فاصله زیادی هست.

سیمین حاجی‌پور ساردویی*: حکمرانی خوب با تکیه بر دموکراسی برای کاهش فقر، رعایت حقوق بشر، مدیریت سالم اقتصاد، برقراری عدالت اجتماعی و کاهش شکاف‌های جنسیتی و در نتیجه استقرار توسعه پایدار تلاش می‌کند. در این میان، مشارکت زنان در عرصه و حیات سیاسی و عمومی برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار ضرورت می‌یابد؛ زیرا زنان بازیگران کلیدی جاده توسعه پایدار شناخته شده‌اند. با‌این‌حال، یافته‌ها نشان می‌دهند‌ زنان در تمام سطوح تصمیم‌گیری در سراسر جهان حضوری کم‌رنگ دارند و تا دستیابی به برابری جنسیتی در زندگی سیاسی فاصله زیادی هست.

یافته‌ها در عرصه بین‌المللی نشان می‌دهد زنان فقط در 31 کشور جهان به عنوان رئیس دولت‌های منتخب فعالیت می‌کنند و در 119 کشور هرگز سکان هدایت دولت به زنان سپرده نشده است. بر این اساس، دستیابی به برابری جنسیتی در بالاترین منصب قدرت یعنی قوه مجریه تا 130 سال دیگر محقق نخواهد شد. به‌علاوه، بر اساس نقشه ارائه‌شده از سوی اتحادیه بین‌المجالس از حضور زنان در عرصه سیاست در سال 2023، فقط 22.8 درصد از وزیران در سراسر جهان زن هستند و تاکنون فقط در 13 کشور، اعضای هیئت دولت به برابری جنسیتی واقعی (50-50) دست یافته‌اند. بر همین اساس و با نرخ افزایش سالانه 0.52 درصد، حضور برابر زنان در جایگاه‌های وزارتی تا پیش از سال 2077 حاصل نخواهد شد.

از سوی دیگر، به‌طور متوسط فقط 26.5 درصد (تقریبا یک‌چهارم) از کرسی‌های پارلمان‌های ملی به زنان اختصاص یافته است. تنها در شش کشور جهان (رواندا 61 درصد، کوبا 53 درصد، نیکاراگوئه 52 درصد، مکزیک 50 درصد، نیوزیلند 50 درصد و امارات متحده عربی 50 درصد) نمایندگان زن 50 درصد یا بیش از 50 درصد از کل نمایندگان را تشکیل می‌دهند. 23 کشور دیگر، از‌جمله 13 کشور اروپایی، سهم 40 درصد را پشت سر گذاشته‌اند و بیش از دو‌سوم از این کشورها قانون سهمیه‌های جنسیتی شامل سهمیه‌های قانونی یا کرسی‌های رزرو‌شده را اعمال کرده‌اند تا فضا برای مشارکت سیاسی زنان در سطح پارلمان‌های ملی باز شود. در جهان 22 کشور وجود دارند که زنان در پارلمان‌های ملی آنها کمتر از 10 درصد حضور دارند و ایران یکی از آن کشورها‌ست. برآوردها نشان می‌دهد با نرخ فعلی پیشرفت در سطح جهانی، برابری جنسیتی در نهادهای قانون‌گذاری ملی تا پیش از سال 2063 حاصل نخواهد شد. این بازنمایی‌های توصیفی و عددی می‌تواند بازنمایی ماهوی منافع زنان در نتیجه حضور حداکثری آنها در عرصه سیاست را به تصویر بکشد؛ زیرا تحقیقات نشان می‌دهد مشارکت بیشتر زنان در عرصه سیاست، منجر به انتخاب سیاست‌های متناسب با نیازها، نگرانی‌ها و دغدغه‌های زنان می‌شود. در ایران اما تاکنون 13 دوره انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار شده است. در این 13 دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، در هیچ دوره‌ای حضور زنان به عنوان کاندیدا مورد قبول واقع نشده است. در شورای نگهبان نیز که متشکل از حضور شش نفر از فقهای عادل و شش نفر از حقوق‌دانان است، هنوز حتی با استفاده از سهمیه حقوق‌دانان هم یک نفر از زنان حقوق‌دان ایران به این شورا راه نیافته است. همین موضوع در انتخاب اعضای مجلس خبرگان تکرار می‌شود. این در حالی است که در قانون اساسی برای شرایط انتخاب اعضای این ساختارهای سیاسی مسئله جنسیت ذکر نشده است. در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی که در سال 1398 برگزار شد، 782 نفر از داوطلبان (10.9 درصد از کل داوطلبان نهایی) و حدود 5.7 درصد از منتخبان مجلس شورای اسلامی زن بودند؛ یعنی نسبت 10 به یک نامزدهای مرد به نامزدهای زن به نسبت 18 به یک منتخبان زن تقلیل یافت. با وجودی که میان تعداد داوطلبان زن و تعداد بانوان نماینده هیچ رابطه قابل قبولی مشاهده نشده است، اما مستندات در اکثر کشورها نشان می‌دهد موفقیت و پیروزی زنان در انتخابات می‌تواند اعتماد‌به‌نفس زنان را برای حضور در عرصه‌های سیاسی بهبود بخشیده، به افزایش تعداد داوطلبان منجر شود و قاعدتا در صورت افزایش تعداد داوطلبان زن، شانس ورود آنها به عرصه سیاست، قانون‌گذاری و تصمیم‌گیری‌های کلان افزایش می‌یابد. به‌علاوه، با وجود شکاف بزرگ جنسیتی در کاندیداتوری و در میان افراد راه‌یافته به عرصه سیاست، جالب است بدانیم که شکاف جنسیتی معناداری میان رأی‌دهندگان در ایران وجود ندارد؛ این به آن معناست که زنان همگام با مردان در پایین‌ترین سطح مشارکت سیاسی، یعنی حضور پای صندوق رأی، شرکت می‌کنند. اما چگونه می‌توان حضور کم‌رنگ زنان در عرصه سیاست را توضیح داد؟ در برخی کشورها شکاف آموزشی مطرح می‌شود. خوشبختانه شکاف آموزشی و تحصیلی معناداری میان زنان و مردان ایرانی وجود ندارد. با وجود این، زنان با محدودیت‌های حرکتی درخور توجهی در عرصه سیاست روبه‌رو هستند. یکی از مهم‌ترین عوامل در عرصه سیاسی ایران‌ را که به حضور کم‌رنگ زنان در عرصه سیاست ختم می‌شود، می‌توان در احزاب سیاسی و حضور کم‌رنگ زنان در شوراهای مرکزی این احزاب جست‌وجو کرد. یکی دیگر از عوامل مهم تأثیرگذار بر حضور زنان در عرصه سیاست، وضعیت اقتصادی نابرابر زنان و مردان ایرانی در تولید درآمد و شانس حضور در عرصه اقتصاد است که می‌تواند سهم بزرگی از شکاف جنسیتی در مشارکت سیاسی را توضیح دهد. سومین عامل مهم، پشتیبانی رسانه‌ها از حضور زنان در عرصه سیاست است. اما آیا می‌توان تدبیری اندیشید که به موجب آن زنان بتوانند با جلب اعتماد عامه مردم، حضور پررنگ‌تری در عرصه مقامات سیاسی انتخابی داشته باشند؟ واقعیت این است که همواره عوامل سراسری مهمی بر نحوه رأی‌دهی مردم تأثیر می‌گذارند؛ یکی از این عوامل، اندازه و بزرگی حوزه‌های انتخابیه است. کشورها می‌توانند از حوزه‌های انتخابیه چندعضوی یا تک‌عضوی یا ترکیبی استفاده کنند. در ایران، از نوع ترکیبی استفاده می‌شود، اما تعداد حوزه‌های انتخابیه تک‌عضوی غالب است. در اصل، بر اساس مصوبه سال 1383 مجلس، در ایران 208 حوزه انتخابیه وجود دارد. از 208 حوزه انتخابیه، پنج حوزه به اقلیت‌های مذهبی تعلق می‌گیرد. از 203 حوزه انتخابیه باقی‌مانده، 169 حوزه تک‌عضوی هستند که 83.3 درصد از حوزه‌های انتخابیه ایران را تشکیل می‌دهند. این در حالی است که حوزه‌های انتخابیه چندعضوی به نفع انتخابات و دموکراسی است و می‌تواند به‌طور صحیح‌تری نما و آینه نظرات و دیدگاه‌های مختلف مردم باشد و به‌علاوه، شانس حضور زنان در پارلمان را نیز افزایش می‌دهد. از این‌رو، پیشنهاد می‌شود با ترکیب حوزه‌های انتخابیه کوچک و تک‌عضوی، تعداد حوزه‌های انتخابیه را کاهش دهیم تا به عدالتی فراگیر و استحقاقی در انتخابات دست یابیم.

* مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه جامعه‌شناسی سیاسی و مطالعات زنان