ترانزیت ایران نیاز به بازنگری جدی دارد
استراتژی به زبانی ساده به معنای اتخاذ تصمیمهای شفاف و دقیق درباره نحوه رقابت با دیگران است. با این تعریف ساده، وضعیت ترانزیت ایران نشان میدهد که یا اطلاعات دقیقی از موقعیت فعلی کشور وجود ندارد، یا رقابت با کشورهای همسایه جدی گرفته نشده یا تصمیمگیری در این عرصه دارای ضعفهای اساسی است که در مجموع میتوان ادعا کرد استراتژی مشخصی در این زمینه وجود ندارد و رفتهرفته از این مقوله جز چند سطر و کلام در کتابهای تاریخ به نام جاده ابریشم باقی نمیماند.
پیمان پژوهنده
استراتژی به زبانی ساده به معنای اتخاذ تصمیمهای شفاف و دقیق درباره نحوه رقابت با دیگران است. با این تعریف ساده، وضعیت ترانزیت ایران نشان میدهد که یا اطلاعات دقیقی از موقعیت فعلی کشور وجود ندارد، یا رقابت با کشورهای همسایه جدی گرفته نشده یا تصمیمگیری در این عرصه دارای ضعفهای اساسی است که در مجموع میتوان ادعا کرد استراتژی مشخصی در این زمینه وجود ندارد و رفتهرفته از این مقوله جز چند سطر و کلام در کتابهای تاریخ به نام جاده ابریشم باقی نمیماند.
این موضوع با توجه به موقعیت جغرافیایی ایران، داشتن 20 هزار کیلومتر راه ترانزیتی و نیز برخورداری از 15 همسایه که تلاشهایی بیوقفه برای به حاشیه راندن کشورمان در این عرصه به انجام رسانده و میرسانند، اهمیتی دوچندان پیدا میکند. آخرین اطلاعات از تلاشهای مشترک عربستان و امارات متحده عربی در ایجاد کریدور «عربمد» حکایت میکند که منافع ایران را تحتالشعاع قرار داده است. ناگفته پیداست که جنگ روسیه در اوکراین از جذابیت کریدور شمال _جنوب برای هند و کشورهای اروپایی کاسته و به همین دلیل اقناع این کشورها بهخصوص هند برای استفاده از کریدور «عربمد» کار چندان پیچیدهای نمینماید.
شیطنتهای ترکیه و جمهوری آذربایجان نیز از دیگر مصادیق عقبراندن ایران به حاشیه است. تلاش ترکیه برای تغییر مسیر تجارت چین به اروپا از کریدور میانی «ترانسخزر» به بهانه کاهش استفاده از کریدور عبوری از روسیه که با بروز جنگ در اوکراین، شرایط ویژهای را خلق کرده است و نیز توسعه کریدور «زنگزور»، از اقدامات کشور آذربایجان به شمار میرود تا ایران هرچه بیشتر سر در لاک انزوا فرو برد.
کریدور غرب به شرق کشور نیز وضعیت مطلوبی ندارد. گذشته از وجود برخی ناامنیها در شرق کشور و مرز افغانستان، عدم راهاندازی راهآهن بصره – شلمچه در غرب ایران که نیاز به همکاری نزدیک دولت عراق دارد نیز این مسیر ترانزیتی را از جذابیت خارج کرده است. به این مجموعه عدم رغبت و حضور سرمایهگذاران خارجی برای تقویت ظرفیت ترانزیتی ایران را نیز باید اضافه کرد. این همه در حالی است که کشورهای منطقه هر یک به نوبه خود از ظرفیتهای داخلی و خارجی برای توسعه ترانزیت نهایت استفاده و بهرهبرداری را میبرند.
عوامل خارجی بروز نابسامانی در وضعیت ترانزیت ایران و شیطنتهای برخی کشورها در این زمینه، تنها یک روی سکه است. روی دیگر سکه که کشورهای منطقه را به استفاده از مسیرهای جایگزین ترغیب کرده، هزینه بالای ترانزیت در ایران است. به این مجموعه تعدد بالای نهادهای تصمیمگیر در این زمینه را هم باید افزود که هر یک بهطور جداگانه اما موازی به ارزیابی کانتینرها میپردازند. در این زمینه میتوان به نهادهایی ازجمله گمرک، ستاد مبارزه با قاچاق کالا، نیروی انتظامی و... اشاره کرد که با طولانیکردن فرایند ارزیابی، تجار را به استفاده از کریدورهای جایگزین ترغیب میکنند. بر این اساس، پرداختن به این موضوع که نقشی بیبدیل در توسعه اقتصادی کشور دارد و تقویت ترانزیت ایران در جنوب غرب آسیا، ضرورتی انکارناپذیر مینماید که نهتنها نیاز به حذف قوانین دستوپاگیر و مزاحم، برداشتن موازیکاریها و کاهش هزینه ترانزیت در کشور دارد، بلکه رایزنی و دیپلماسی فعال اقتصادی را میطلبد.