غیریت و دیگری
رئیسجمهوری در سفر استانی اخیر خود گفته دولت در حد توان خود به دنبال رفع مشکلات است و کاری به حرف دیگران ندارد و فقط به دنبال آن هستیم که مردم احساس رفاه، آرامش و آسایش کنند.
پویا نعمتاللهی-روزنامهنگار: رئیسجمهوری در سفر استانی اخیر خود گفته دولت در حد توان خود به دنبال رفع مشکلات است و کاری به حرف دیگران ندارد و فقط به دنبال آن هستیم که مردم احساس رفاه، آرامش و آسایش کنند. برای ما مهم رضایت خداوند متعال است.
این عبارت را چگونه میتوان بهتر درک کرد؟ به عبارت دیگر منظور آقای رئیسجمهوری از «دیگران» چیست یا کیست؟
میتوان این عبارت را با استفاده از مفهوم غیریت تفسیر کرد. به طور کلی گفتمانها صورتبندی مجموعهای از متنها، سخنان، کردارها و نظایر آن هستند که درباره یک دال مرکزی جانمایی شدهاند. هرکدام از اجزای موجود نیز عملا هویت خود را در برابر مجموعهای از غیریتها به دست آورده و خویش را از دیگری متمایز میکنند. خلق هویتها بر تفاوتها مبتنی است.
سخنان رئیسجمهوری به دو گروه «مردم» و «دیگری» ارجاع دارد. سؤال این است که تمایز «دیگری» و «مردم» در سخنان رئیسجمهوری ناظر بر چیست؟
تاکنون روال بر این بوده که در همان روز اعلام نتایج انتخابات ریاستجمهوری، شخص برآمده از شمارش آرا، بلافاصله خود را نماینده تمام مردم کشور معرفی میکنند. هر شهروند نیز فارغ از آن رأی که در صندوق انداخته، باید این شخص را بهعنوان رئیسجمهوری خود بپذیرد.
رئیسجمهوری باید تمام سیاستها و برنامههای خود را به گونهای تدوین و اجرا کند که حداکثر منافع ملی حاصل شود. هیچ رئیسجمهوری هرگز بر این عقیده نیست که بخواهد فقط منافع هواداران خود را تأمین کرده و منافع دیگران را مغفول بدارد. اساسا واجد چنین قدرتی هم نیست.
رئیسجمهوری فعلی هم از این قاعده مستثنا نمیماند. او نماینده تمام ایرانیهاست؛ بنابراین هرگونه فاصلهگذاری بین «مردم» و «دیگری» میتواند بهمثابه همان دوقطبیسازی باشد که مقام معظم رهبری بارها نسبت به انجام آن انذار و هشدار دادهاند.
اما در شرایط کنونی و وضعیت دشوار معیشت عمومی، به نظر میرسد عاملان اجرائی در سطح کلان دولت دائما «غیر» میتراشند و آن غیریت را مسئول اصلی هرگونه کاستی و نارسایی و ناکامی خود میدانند.
هر هویتی از سوی چیزی تأیید میشود که نسبت به آن بیرونی است؛ بنابراین تمایزگذاری «دیگری» و «مردم» عملا مرزهای سیاسی یا حدود صورتبندی اجتماعی را فاش میکند. این مرزبندیها نقاطی را نشان میدهند که در آنها هویت گفتمانی عاملان نمیتواند درون نظامی معنادار از تفاوتها تثبیت شود؛ اما از طرف نیروهایی که در محدوده آن نظم هستند، تهدید میشود. عامل تهدید نیز «دیگری» است که موجودیتی غیریتگونه دارد.
این موضوع از آنجا مهم است که هر جمله در سخنان بالاترین مقام اجرائی کشور میتواند مرجع تفسیر و تأویل قرار داشته باشد. اکنون سؤال بعدی این است که منظور از این «دیگران» که در سخنان فوق آمده است، اشاره به چیست؟
آیا دیگری بهمثابه خصم است که با او باید از در جنگ و غزا درآمد و نهایتا سرش را به سنگ کوبید (نظیر آنکه یکی از مقامات وزارت کشور چندی قبل گفته بود باید همه مدیران متمایل به دولت قبل را از دستگاه بوروکراتیک دولت بیرون راند).
بعید است چنین وضعیتی مطمح نظر رئیسجمهوری محترم باشد؛ اما با توجه به فحوای متن شاید بتوان تفسیر مضیق به این صورت داشت که منظور رئیسجمهوری ناظر بر حذف این «دیگری» از مکالمات درونی و اعتنانداشتن به اوست تا به مرور زمان از پاسخدهی به او معذور و معزول شد. اکنون منطق حاکم بر سخنان رئیسجمهوری به این شیوه درآمده که «دیگری» حق ندارد در روند تولید گفتمان رسمی تشکیک کند. مسئله روشن است. آنها «دیگری» هستند. دیگری واجد حق پرسش نیست و به او بیاعتنایی کامل خواهد شد. حضور «دیگری» یا «غیر» مانع از آن میشود که من کاملا «خودم» باشم. رابطه محصول کلیتهای تمام و کمال نیست؛ بلکه حاصل عدم امکانِ حضور و قوام کامل آنهاست.