نامهای با ۶۹ سال تأخیر
احمدرضا احمدی فقط یک شاعر نبود. اشعار لطیفش ممکن بود باب طبع برخی نباشد. فقط یک نقاش نبود. نقاشیهایش ممکن بود گروهی را خوش آید یا نیاید. او یک انسان بود. بهرهمند از زیبایی ظاهر و باطن. دوست بود؛ دوستی شریف و بیآزار و همراه و همصحبتی لذتبخش. فرهیخته و بیآلایش بود، با سلامت نفس و فارغ از هرگونه آلودگی و بینیاز از محرکهای نامتعارفی که بخواهد ذوق طبیعی و هنری او را به چیزی فراتر از اصل برانگیزاند
فریدون مجلسی: احمدرضا احمدی فقط یک شاعر نبود. اشعار لطیفش ممکن بود باب طبع برخی نباشد. فقط یک نقاش نبود. نقاشیهایش ممکن بود گروهی را خوش آید یا نیاید. او یک انسان بود. بهرهمند از زیبایی ظاهر و باطن. دوست بود؛ دوستی شریف و بیآزار و همراه و همصحبتی لذتبخش. فرهیخته و بیآلایش بود، با سلامت نفس و فارغ از هرگونه آلودگی و بینیاز از محرکهای نامتعارفی که بخواهد ذوق طبیعی و هنری او را به چیزی فراتر از اصل برانگیزاند. سالها بود که جز گفتوگوهای معمولا تلفنی طولانی، تماس دیگری با او نداشتم. هر دو با آن گفتوگوها شاد بودیم و به آن دلخوش. نکتهسنج بود و طنز و شوخطبعیاش نیروبخش بود. دوران تلخ کرونایی آن گفتوگوها را بیشتر هم میکرد. با شدت گرفتن بیماریاش در ماههای اخیر، فاصله گفتوگوها بیشتر و زمان آن کوتاهتر میشد. در آخرین گفتوگو آن شوق همیشگی را در او ندیدم. دیگر هنگام خداحافظی مطلب تازهای پیش نیاورد و گفتوگو را به درازا نکشاند. احساس کردم که نباید بیش از این مزاحم شوم. فقط یک بار تلفن کردم و در پاسخ احتیاطا به دخترشان گفتم که نمیخواهم مزاحم ایشان شوم، فقط میخواستم از احوالش آگاه شوم. امیدبخش نبود. به همسر و فرزندش میبالید. از اینکه زندگی سالم و بیآلایشی را پشت سر گذاشته بود رضایت داشت و از اینکه راضی و بیدردسر میرفت خوشحال بود و آماده. با همان شوخطبعی بازیگوشانه از علاقه دوران جوانی به سوفیا لورن و حسادتش نسبت به کارلو پنتی میگفت و شادمانه میخندید. درباره آن علاقه مطلب طنزی هم در روزنامه نوشتم. این شوخیها منجر به دریافت نامهای در همین دو، سه سال اخیر شد که سوفیا لورن در آخرین فیلمش توسط بابک کریمی از این طنز باخبر میشود و نامهای برایش مینویسد. از آن هم خوشحال بود، گرچه به قول خودش با ۶۰ سال تأخیر به دستش رسیده بود.
به دوستی با گروهی از هنرمندان متولد ۱۹۱۹ میبالید؛ مانند کیارستمی، خسرو سینایی، و چند نفر دیگر. از آن میان دوست مشترکمان خسرو سینایی با کرونا رفت و اکنون خودش هم که یکپارچه شور زندگی بود، در آخرین منزل هستی تسلیم شد. همیشه شادیبخش بود و یاد و روانش شاد باد.