عیبپوشی در پزشکی
علم پزشکی و مسائل مرتبط با سلامت و بهداشت از خیلی جهات منحصربهفرد و خاص هستند. در زمینههای مهندسی و معماری و تکنولوژی و توریسم و کشاورزی و هر شاخه دیگری که به ذهنتان برسد، دو ضرب در دو چهار میشود؛ بنابراین کار درست و مدیریت هوشمندانه و راهکار علمی میتواند به عینیترین شکل ممکن نتیجه متناسب و پیشبینیپذیر بدهد.
علم پزشکی و مسائل مرتبط با سلامت و بهداشت از خیلی جهات منحصربهفرد و خاص هستند. در زمینههای مهندسی و معماری و تکنولوژی و توریسم و کشاورزی و هر شاخه دیگری که به ذهنتان برسد، دو ضرب در دو چهار میشود؛ بنابراین کار درست و مدیریت هوشمندانه و راهکار علمی میتواند به عینیترین شکل ممکن نتیجه متناسب و پیشبینیپذیر بدهد. مثلا باعث ساخت ساختمانهای ایمن، تولید نرمافزارهای کارآمد و موفق، توسعه توریسم و بهبود شرایط آثار تاریخی و توریستی، بهبود محصولات کشاورزی و تأمین غذا و نهایتا درآمدزایی و توسعه شود. در سمت مقابل هم کار نادرست و اشتباهات مدیریتی و محاسباتی در همین شاخهها خیلی سریع نتیجه عینی و قابل فهم برای عوام را به بار میآورد. مثلا همه میفهمند که وقتی دوشاخه را از پریز میکشی دیوار میلرزد؛ یعنی ساختمان یک جای کارش میلنگد و اصطلاحا ماستمالی شده است. یا وقتی فلان سامانه از هفت روز هفته سه روزش خراب است، میشود فهمید طراحان آن در بعضی زمینههای علمی کمی با سطح روز دنیا فاصله داشتهاند. کمبود گاهگاهی پیاز و گوجه و تخریب بعضی آثار تاریخی هم جزء پیامدهای عینی هستند؛ اما پزشکی بههیچوجه با این زمینههایی که در بالا گفته شد، قابل مقایسه نیست؛ یعنی وقتی کار درست انجام میشود، خیلی اوقات برای بخشی از مردم و صد البته رسانههای ظاهربین تشخیص پیامد مثبت آن مشخص نمیشود. مثلا هیچکس نمیفهمد افزایش تعرفههای تصویربرداری برای تضمین سلامت آن دستگاه تصویربرداری لازم است و اگر انجام نشود، چند ماه بعد کلا دستگاهی وجود ندارد. از آن بدتر، بسیاری از اشتباهات و تصمیمات غلط هم با وجود اثرات مخرب بر سیستم درمانی و بهداشتی، عواقب منفی آنها برای رسانه و مردم پوشیده باقی میماند و کسی نمیفهمد فلان کاری که فلان مدیر در فلان سال انجام داد، الان دارد از درون سیستم درمانی یک شهرستان را نابود میکند. نکته مهم این است که هضم این اشتباهات و کتمان گناهان در پزشکی مرتبط با ذات این رشته است و لزوما ربطی به گزارشها یا سانسور اخبار ندارد. به این مثال ساده توجه کنید: سرطان با یک درصد مشخصی بیماران را از پای درمیآورد. وقتی کشوری از پزشکان باسواد خالی شود و از داروهای هندی و چینی پر شود، درصد مرگومیر یک سرطان مشخص که در همه جای دنیا زیر ۱۰ درصد است، در آن کشور به بالای ۵۰، ۶۰ درصد میرسد؛ اما کسی این موضوع را نمیفهمد؛ چون از قدیم جا افتاده است سرطان کشنده است و کسی حق خود نمیداند که با سرطان به زندگی ادامه دهد. حتی درباره بعضی بیماریهای عفونی هم این قاعده وجود دارد که مرگومیر آن در بعضی کشورها نزولی و نزدیک به صفر شده؛ ولی در سایر کشورها ثابت مانده و حتی صعودی شده؛ ولی باز هم کسی از این موضوع خبردار نمیشود؛ چون فرهنگ پزشکی مثل گردابی بسیاری از اشتباهات و گناهان را میبلعد و بسیاری ترجیح میدهند مظلومانه از سرطان بمیرند تا شجاعانه با آن بجنگند و جان خود را مطالبه کنند. آیا تا به حال از این جنبه به موضوع نگاه کرده بودید؟ شاید اگر از این به بعد خدای نکرده سرما خوردیم و دیدیم هرچه میخوریم و میزنیم، خوب نمیشود و یک هفته از کار و زندگی افتادیم، به جای فحشدادن به ویروسها و باکتریها با خود بگوییم آیا این بیماری در همه جای دنیا یک هفته طول میکشد؟ آیا امکان دارد کیفیت داروها و درمانها در سطحی باشد که یک هفته از عمرمان با بدندرد و سرفه و گرفتگی صدای ناشی از سادهترین بیماری ویروسی دنیا سپری شود؟