|

انشاءالله اتفاقی نمی‌افتد...

هر بار که زلزله می‌آید، مدتی سرگرم می‌شویم. قصد می‌کنیم طرحی نو دراندازیم. برای ایمن‌سازی‌ عاجل بافت‌های فرسوده و ساختمان‌های بلندمرتبه و اماکن پرخطر، طرح و برنامه می‌ریزیم. دستگاه‌های مختلف، ارائه طریق می‌کنند. مدتی سرمان گرم است. بعد به‌تدریج فراموش می‌کنیم و موضوعی دیگر و اولویتی دیگر و قصه‌ای دیگر.

انشاءالله اتفاقی نمی‌افتد...

 علی اعطا-عضو شورای سیاست‌گذاری و دبیر ماهنامه:‌ هر بار که زلزله می‌آید، مدتی سرگرم می‌شویم. قصد می‌کنیم طرحی نو دراندازیم. برای ایمن‌سازی‌ عاجل بافت‌های فرسوده و ساختمان‌های بلندمرتبه و اماکن پرخطر، طرح و برنامه می‌ریزیم. دستگاه‌های مختلف، ارائه طریق می‌کنند. مدتی سرمان گرم است. بعد به‌تدریج فراموش می‌کنیم و موضوعی دیگر و اولویتی دیگر و قصه‌ای دیگر.

شهر تهران، آرمیده در میان کوه و کویر و در دامنه‌های جنوبی رشته‌کوه البرز، به لحاظ مخاطرات طبیعی شرایط ویژه‌ای دارد. برمبنای مطالعات سازمان مدیریت بحران شهرداری تهران، در تهران و اطراف آن ۸۰ کیلومترمربع پهنه گسلی شناسایی شده است. از این 80 کیلومترمربع، حدود ۴۷ مترمربع درون محدوده شهر قرار دارد. ثبت دستگاهی زمین‌لرزه، بیانگر فعال‌بودن گسل‌های اطراف تهران است و هرساله زمین‌لرزه‌های متعدد با بزرگای کم تا متوسط در محدوده تهران ثبت می‌شود و می‌توان آنها را به گسل‌های فعال ارتباط داد.

از دیگر سو، مشرف‌بودن ارتفاعات البرز به شهر، خطر وقوع زمین‌لغزش را محتمل کرده است. در محدوده شهر تهران و ارتفاعات بالادست آن بیش از ۱۰ هکتار زمین‌لغزش شناسایی شده که تأسیسات و ساختمان‌های زیادی را در معرض تهدید قرار داده است. مسئله فرونشست تهران نیز در سال‌های اخیر به یکی از خطرات جدی و پتانسیل‌های تهدید زیست ساکنان این شهر بدل شده و هرازگاه، اینجا و آنجا با آن مواجه می‌شویم. درباره زلزله که موضوع اصلی این شماره «اهالی» است، باید گفت که خوشبختانه تهران طی بیش از ۱۵۰ سال خسارات شدیدی را از زلزله متحمل نشده است. بخش مهمی از زلزله‌های تاریخی تهران را، به گسل شمال تهران نسبت می‌دهند.

بیایید با هم به نقاطی از شهر تهران سری بزنیم. به جنوب تهران برویم؛ به منطقه 16. نیروگاه برق حرارتی بعثت در محاصره ساختمان‌های مسکونی قرار دارد که زلزله‌ای با شدت بالا می‌تواند خطراتی را پیرامون آن رقم بزند. کمی بالاتر، منطقه 12 است؛ منطقه‌ای که بازار تهران را در بر‌گرفته است. از ایام کرونا که صرف‌نظر کنیم، گفته می‌شود روزانه بیش از دو میلیون تردد در بازار تهران وجود دارد. بازار 110 هکتار مساحت دارد؛ بدون راه‌های دسترسی مناسب. در صورت وقوع زلزله، امدادرسانی به بازار ساده نیست. در صورت وقوع زلزله، کالبد تاریخی و البته فرسوده بازار بر سر مردم آوار خواهد شد. برای امدادرسانی به مردم، با هجوم جمعیت چه خواهیم کرد؟ به شمال‌غربی تهران برویم. منطقه 5؛ انبار نفت شهران با مخازن فراورده‌های بنزین، نفت و گاز، و نفت سفید؛ در صورت بروز حادثه، محدوده مسکونی پایین‌دست را با چه مشکلاتی مواجه خواهد کرد؟ به غرب تهران برویم؛ منطقه‌ای که قرار بود منطقه نمونه توسعه پایدار با غلبه فعالیت‌های گردشگری باشد، اما چیز دیگری شد. به منطقه 22 و دریاچه مصنوعی خلیج‌فارس برویم. دریاچه‌ای مصنوعی با 130 هکتار مساحت آبی و 120 هکتار مجموعه تفریحی، در بالادست بزرگراه شهید همدانی. جایی که وقوع زلزله شدید و تأثیرش روی دریچه آن، می‌تواند بخش‌های پایین‌دست را با مشکل آبگرفتگی و سیلاب مواجه کند. ساخت‌وساز در حریم و بستر رودخانه‌ها هم حکایت دیگری است. جایی که بیش از سه هزار قطعه ملکی، نه‌تنها در زلزله و سیلاب‌های گسترده، بلکه در زمان بارندگی‌هایی با دوره بازگشت کم نیز در معرض خطر ویرانی قرار دارند. بافت فرسوده و ناپایدار شهر نیز داستان دیگری است؛ عرصه‌های چند هزار هکتاری شهر تهران که در بحران‌های مختلفی نظیر زلزله و طوفان و فرونشست، در معرض بیشترین آسیب است. طبق بررسی‌ها تراکم جمعیتی در بافت فرسوده به گونه‌ای است که با وجود اینکه پنج تا هفت درصد از شهر تهران را اشغال می‌کند، 15 تا 21 درصد از جمعیت شهر در آن سکنی گزیده‌اند.

بررسی‌های انجام‌شده در طرح جامع مدیریت بحران، که توسط آژانس همکاری‌های بین‌المللی ژاپن-جایکا- صورت گرفته است؛ براساس سه متغیر فروریزش ساختمان، امکان تخلیه اضطراری و خسارت ثانویه، نسبت به ارزیابی آسیب‌پذیری نسبی شهر تهران اقدام شده است.

ارزیابی خسارات اقتصادی ناشی از زلزله، نشان می‌دهد سرمایه‌گذاری قبل از وقوع زلزله منجر به کاهش چشمگیر کل هزینه خسارات خواهد شد. به گونه‌ای که با سرمایه‌گذاری هر یک دلار قبل از حوادث، از 15 دلار هزینه خسارت پس از حادثه جلوگیری می‌شود.

طبق ارزیابی‌‌ها، مهم‌ترین اقدام برای مقاوم‌سازی ساختمان‌ها، مقاوم‌سازی ساختمان‌های موجود و نوسازی بافت فرسوده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که طی سالیان گذشته، هیچ‌کدام از سیاست‌ها و برنامه‌ها به منظور نوسازی بافت فرسوده در تهران و در کل کشور، منتج به نتیجه قابل قبول نشده است. بسیاری از طرح و برنامه‌ها و برخی از دستگاه‌های متولی، بیش از اینکه خطر واقعی زلزله را به عنوان مسئله کانونی خود مدنظر قرار دهند و موضوع نجات‌بخشی حیاتی را به عنوان نقطه تمرکز خود تلقی کنند، بر مسائل حاشیه‌ای تمرکز بیشتری داشته‌اند. از این حیث، وقتی نتایج سالانه طرح و برنامه‌های شهری درباره بافت فرسوده و ناپایدار را بررسی می‌کنیم، آمارها چندان امیدوارکننده نیست.

در حال حاضر حتی بسیاری از ساختمان‌های نوساز نیز فاقد استحکام لرزه‌ای کافی هستند، زیرا سیستم فعلی ارزیابی و کنترل ساخت‌وساز، کنترل کیفی لازم بر ساخت‌وساز را اعمال نمی‌کند.

علت اساسی وجود ساختمان‌های فاقد استحکام لرزه‌ای در تهران، سیستم نامناسب کنترل، فقدان مقررات جدی و عدم توان بازرسی و نظارت کامل از سوی سازمان‌های مسئول است. استخدام مهندسان توسط مالکان نیز به دلیل محدودیت‌های مالی و شیوه انجام کار باعث می‌شود که نظارت به صورت جدی قابل اعمال نباشد.

تجربه نشان داده که برای مقابله با آسیب‌پذیری شهر تهران در برابر مخاطرات طبیعی، نمی‌توان چندان به تدبیر و عملکرد مدیریت شهری بسنده کرد؛ چراکه مدیریت‌های شهری در هر دوره فعالیت، بیش از اینکه به مواردی همچون ایمن‌سازی شهری بپردازند -که مستلزم اعمال محدودیت‌ها و مقررات سلبی است- به مقرره‌زدایی و تعطیل‌کردن ضوابط شهرسازی تمایل دارند. شیوه توسعه شهر تهران و بسیاری از شهرهای زلزله‌خیز ایران در دهه‌های اخیر، نسبت به این مخاطره طبیعی پراهمیت بی‌تفاوت بوده است. چنین است که وقتی بافت کالبدی شهر تهران و شکل‌گیری و جانمایی فعالیت‌ها در آن را بررسی می‌کنیم، گویی مدیران شهر در ائتلافی نانوشته با سایر شکل‌دهندگان به کالبد شهر، دست‌به‌دست هم داده‌اند و بر مبنای این سخن که «انشاءالله اتفاقی نمی‌افتد»، بی‌توجه به همه الزامات ایمنی در برابر زلزله، به گسترش بی‌محابای شهر دامن زده‌اند.

مدتی پیش اظهارنظری از شهردار محترم تهران در رسانه‌ها منتشر شد که ایشان به نقل از یکی از استادان زلزله فرموده بودند که ما ترس بیجا از زلزله تهران در دل مردم ایجاد کرده‌ایم. این سخن از یک زاویه نگاه، قابل فهم و توجیه است؛ تا زمانی که بی‌تفاوت و نظاره‌گریم، ترس از زلزله بیجاست. لابد باید بگوییم «انشاءالله اتفاقی نمی‌افتد» و به دنبال کار خود برویم و از زلزله نترسیم. باقیمانده عمر مدیریتی ما هم شاید به مواجهه با زلزله قد ندهد. حتی شاید همه عمر ما به مواجهه با زلزله قد ندهد، اما از زاویه‌ای دیگر، با نگاهی مسئولانه و آینده‌نگر، نفی و انکار واقعیتی که همه اهل نظر بر وجود آن صحه گذاشته‌اند، غیرقابل پذیرش است. به‌ویژه اینکه وقتی این سخنان را با سیاست‌های ساخت‌وساز حداکثری در دوره فعلی مدیریت شهری و کم‌توجهی نسبت به اصول پذیرفته‌شده شهرسازی در کنار هم قرار می‌دهیم، پیداست که بین سطور اظهارات آقای شهردار باید در جست‌وجوی معانی دیگر بود. وقتی سیاست‌های مدیریت شهری و حتی دولت، مبتنی بر ساخت‌وساز حداکثری و بارگذاری بیش از ظرفیت در اراضی شهری است، این سخنان تعابیر دیگری می‌یابد. به‌ویژه در مقطعی از زمان که مصوبه مولدسازی، ساخت‌وساز حداکثری در بخش قابل توجهی از اراضی خالی شهر را هدف اصلی خود قرار داده است و نیز، برنامه ساخت چهار میلیون واحد مسکونی در هر سال توسط دولت هم، ضوابط و مقررات شهرسازی را احتمالا مانعی بر سر راه قلمداد می‌کند.

در چنین شرایطی، این پرسش مطرح می‌شود که سخنانی از این قبیل که در تهران در سه هزار سال اخیر زلزله نیامده، یا ترس بیجا از زلزله در دل مردم تهران ایجاد کرده‌ایم، قرار است زمینه‌سازی برای شکستن کدام قید و بند و قاعده و ضابطه شهرسازی باشد؟

برنامه مواجهه با زلزله در کلان‌شهری همچون تهران، نیازمند یک میثاق ملی است. مسئله زلزله و آمادگی واقعی و جدی، نه سطحی و تبلیغاتی را نمی‌توان با طرح و برنامه‌های بخشی و دستگاهی حل‌وفصل کرد. میثاقی که وجوه مختلف آن را دولت، مدیریت شهری و شهروندان تشکیل می‌دهند تا در یک برنامه قابل تحقق و مشارکت‌پذیر، مسئله ایمنی و ایمن‌سازی در برابر حوادثی همچون زلزله، به یکی از الزامات اصلی و نه صوری توسعه شهرهای ما تبدیل شود.

تهران، با این میزان از گستردگی و جمعیت از یک‌سو، و خطرپذیری در برابر بلایای طبیعی همچون زلزله از سوی دیگر، نه به یک برنامه ساده مدیریت بحران، که به میثاق ملی مدیریت بحران نیاز دارد تا در عالی‌ترین سطوح حاکمیتی به تصویب برسد. وقتی دولتی می‌رود و دولتی می‌آید، و مدیریت شهری هم تغییر می‌کند، آن میثاق ملی باید همچنان پابرجا باشد. تهران هر صبح که از خواب برمی‌خیزد، با یک شوک تازه، با یک یورش جدید، با یک تهدید نو مواجه می‌شود. زلزله احتمالی تهران نه‌تنها هم‌زمان یک شوک و یورش و تهدید است که فراتر از آن، چه‌بسا این شهر را در آستانه بی‌فردایی قرار دهد. تهران، شهری است که چه‌بسا فقط امروز فرصت تماشای آن را داشته باشیم. حکیمانه به فردای تهران بیندیشیم. این فرصت را از دست ندهیم و آن را از آیندگان دریغ نکنیم.