نگاهی به کتاب «تاریخ مختصر برابری» از توماس پیکتی
نابرابری و نبردهای عدالت
توماس پیکتی در سالهای اخیر به چهرهای آشنا در حوزه اقتصاد سیاسی بدل شده و آثارش بهویژه در زمینههای نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی مورد توجه زیادی بوده است.
پیام حیدرقزوینی
توماس پیکتی در سالهای اخیر به چهرهای آشنا در حوزه اقتصاد سیاسی بدل شده و آثارش بهویژه در زمینههای نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی مورد توجه زیادی بوده است. کتاب مشهور «سرمایه در سده بیستویکم» یکی از پرمخاطبترین کتابهای اقتصادی در چند دهه اخیر بوده و از زمان انتشارش در 2013 چند میلیون نسخه از آن فروش رفته و به بیش از 40 زبان هم ترجمه شده است. پیکتی در این اثر مشهور و مفصل بیش از هر چیز به روند فزاینده نابرابری از آغار قرن بیستم به این سو توجه کرده و با مطالعه دادهها و حجم گستردهای از اطلاعات آماری در طول دو قرن گذشته تصویری از نابرابری جهانی به دست داده است. این کتاب پیکتی در ایران هم با اقبال زیادی روبهرو شد؛ بهویژه از این نظر که رشد نابرابری در سالهای اخیر به مسئلهای مهم در ایران هم بدل شده و بهکارگیری سیاستهای نئولیبرالی بهویژه در عرصههایی مانند آموزش و سلامت بهعنوان پدیدهای ضداجتماعی در جریان بوده است. پیکتی در «سرمایه در سده بیستویکم» در وهله اول فرایند و ساختار نابرابری را ترسیم کرده است. او با تمرکز بر اقتصاد کشورهای پیشرفته و با مطالعه دادههای آماری و مستندات روند رشد و تحول نابرابری را از قرن هجدهم به این سو نشان داده است. پیکتی به طور ویژه به وضعیت امروز جهان هم توجه کرده و تلاش کرده با در نظر گرفتن روندی که سرمایه طی کرده، به ترسیم چشمانداز آینده نیز بپردازد. پیکتی با مطالعه پیشرفتهترین اقتصادهای جهانی جعلیبودن یکی از کلیشههای مرسوم و پرتکرار جهان سرمایهداری را عیان کرده است. او نشان داده که نرخ رشد سرمایه فراتر از نرخ رشد عمومی اقتصادی بوده و این مسئله به رشد عمیق نابرابری منجر شده است؛ به طوری که به رکورد آغاز قرن بیستم نزدیک شده است. «سرمایه در سده بیستویکم» اگرچه بسیار خوانده شد و به مباحث گستردهای دامن زد؛ اما نقدهای تأملبرانگیزی نیز درباره آن منتشر شد. یکی از مهمترین این نقدها این بوده که پیکتی در اثرش به ریشهها و سرچشمههای تولید نابرابری توجه چندانی نکرده است. در ایران حتی کتابی با عنوان «توماس پیکتی و هزارتوی سرمایهداری» منتشر شده که به نقد و بررسی اثر مشهور پیکتی مربوط است. «سرمایه در سده بیستویکم» بسیار مفصل است و ازاینرو در این کتاب چکیدهای از آن ارائه شده و سپس چهرههای شناختهشده چپ، کسانی مانند جان بلامی فاستر، الکس کالینیوکس، دیوید هاروی، ریچارد ولف، مایکل پیتس و پرابات پاتنایک در مقالاتی به نقد و بررسی کتاب پیکتی پرداختهاند. باوجوداین اغلب منتقدان پیکتی به این نکته توجه کردهاند که نقطه قوت پژوهش او توجه زیاد به اسناد و دادههای آماری بوده و این میتواند تصویری دقیق و جزئی از وضعیت نابرابری به دست دهد. تلاشهای پیکتی در آثار دیگرش نیز معطوف به برجستهکردن مفهوم نابرابری در سیاست بوده است. او در اثر دیگرش با عنوان «تاریخ مختصر برابری»، به شکلی کوتاهتر و موجزتر به ارائه چیزی پرداخته که پیشتر در آثار مفصلش انجام داده بود. پیکتی در آثار پرحجمش مانند «سرمایه در قرن بیستویکم»، «سرمایه و ایدئولوژی» و «درآمدهای بالا در قرن بیستم» مباحث مهمی طرح کرده و با دقتی زیاد به بررسی آنها پرداخته است؛ اما میتوان گفت کتاب «تاریخ مختصر برابری» به نوعی جمعبندی سه اثر دیگر او در حجمی کمتر است. البته «تاریخ مختصر برابری» صرفا جمعبندی مباحثی که پیشتر مطرح شده، نیست و خود پیکتی نیز با اشاره به این موضوع نوشته: «این کتاب به عرصه نظاممند درسهای اصلی این آثار محدود نمیشود. مرور خلاصه بحثهایی که این پرسشها در سالهای اخیر برانگیخته است، چشماندازی جدید به تاریخ نابرابری میگشاید، مبتنی بر باوری استوار که در طول پژوهش من شکل گرفته است: حرکت به سوی برابری نبردی است که از مدتها قبل آغاز شده است و تنها لازم است در قرن بیستویکم تداوم یابد؛ به شرط آنکه همه ما در آن مشارکت کنیم و از اختلافهای مبتنی بر هویت نژادی یا فرهنگی و براساس آموزههایی که اغلب ما را از حرکت به جلو بازمیدارند، اجتناب کنیم». پیکتی میگوید پرسشهای اقتصادی به حدی اهمیت دارد که نمیتوان آنها را به طبقه کوچکی از متخصصها و مدیران واگذار کرد و ازاینرو باید تلاشی درگیرد تا مردم عادی نیز این دانش را دوباره از آن خود کنند. پیکتی در آثارش در پی سوسیالیسم دموکراتیک احیاشدهای است که البته میخواهد فراتر از دولت رفاه قرار بگیرد. او در کتاب «تاریخ مختصر برابری»، تاریخچهای مقایسهای از نابرابریهای بین طبقات اجتماعی در جامعه به دست میدهد و به عبارتی شمایی از تاریخ برابری تصویر میکند؛ تاریخی که پرتکاپو و پرفرازونشیب است و «انواع طغیانها و انقلابها و مبارزات اجتماعی و بحرانها» نقشی محوری در آن دارند. در مقدمه کتاب درباره این روند و وضعیت کنونی جنبشهای برابریخواه به این واقعیت اشاره شده که: «دنیای اوایل دهه 2020، هر چقدر ناعادلانه به نظر میرسد مهم نیست، در قیاس با سال 1950 یا 1900 برابریخواهتر است که خود از جهات مختلف برابریخواهتر از سالهای 1850 یا 1870 بودند. تحولات دقیق بسته به دوره متفاوت است؛ و نیز بسته به این است که آیا ما در حال بررسی نابرابریهای بین طبقاتی اجتماعی هستیم که براساس وضعیت قانونی، مالکیت ابزار تولید، درآمد، تحصیلات، منشأ ملی یا قومی-نژادی تعریف شدهاند یا نه -ابعادی که همه در اینجا محل توجه ما خواهند بود». پیکتی میگوید که بین سالهای 1780 تا 2020، تحولاتی رخ داده که به سمت برابری بیشتر منزلت، دارایی، درآمد، جنسیت و نژادها در میان اکثر مناطق و جوامع کره زمین میل میکنند. همچنین تأکید میکند که اگر چشمانداز جهانی چندبعدی در نگریستن به نابرابریها داشته باشیم، درمییابیم که پیشروی به سمت برابری در طول دوره 1980 تا 2020 نیز ادامه داشته است. پیکتی با نشاندادن روند برابریخواهی در این کتاب در پی نشاندادن نکتهای حائز اهمیت است: «این ادعا که تمایلی به برابری وجود دارد، لاف موفقیت زدن نیست؛ بلکه طلب ادامه مبارزه بر یک پایه مستحکم و تاریخی است. با بررسی اینکه چگونه جنبش به سمت برابری در عمل ایجاد شده است، میتوانیم درسهای ارزشمندی برای آینده بیاموزیم و مبارزات و تحرکاتی که این جنبش را ممکن کردهاند و نیز ساختارهایی نهادی و نظامهایی قانونی، اجتماعی، مالیاتی، آموزشی و انتخاباتی را فراهم کردهاند که این امکان را بهتر درک کنیم که برابری به واقعیتی ماندگار تبدیل شود. متأسفانه این فرایند آگاهی جمعی از نهادهای عادلانه اغلب با فراموشی تاریخی و ملیگرایی فکری و بخشبخشکردن دانش تضعیف میشود. برای تداوم پیشروی به سوی برابری، باید به درسهای تاریخ بازگردیم و مرزهای ملی و انضباطی را اعتلا بخشیم». کتاب پیکتی در زمینه تاریخ و علوم اجتماعی تلاشی است برای گامبرداشتن در همین مسیر. پیکتی در «تاریخ مختصر برابری» برنامهای بلندپروازانه برای قرارگرفتن نابرابری در مرکز مباحثات سیاسی ارائه داده است. سوسیالیسم دموکراتیک پیشنهادی او، با طلبکردن اشتغال تضمینشده، ارثیه برای همه، اشتراک قدرت در شرکتها و قوانین جدید برای جهانیسازی در پی مدلی ماندگارتر و مؤثرتر از دولت رفاه است.