گفتوگو با دکتر علیرضا زمانی، عنکبوتشناس ایرانی
غریبههای ایرانی
سال گذشته با دکتر حسین رجایی، پروانهشناس ایرانی ساکن آلمان که مهمترین کاتالوگ پروانههای ایرانی را منتشر کرده بود، گفتوگویی انجام دادم که در روزنامه «شرق» منتشر شد. آن گفتوگو و اطلاعات درخور توجهی که آقای دکتر رجایی درباره پروانههای ایرانی در اختیارم گذاشت، بهانهای شد که به دنیای تخصصی حیوانات و حشرات ایرانی توجه بیشتری کنم


سال گذشته با دکتر حسین رجایی، پروانهشناس ایرانی ساکن آلمان که مهمترین کاتالوگ پروانههای ایرانی را منتشر کرده بود، گفتوگویی انجام دادم که در روزنامه «شرق» منتشر شد. آن گفتوگو و اطلاعات درخور توجهی که آقای دکتر رجایی درباره پروانههای ایرانی در اختیارم گذاشت، بهانهای شد که به دنیای تخصصی حیوانات و حشرات ایرانی توجه بیشتری کنم. همانطور که میدانیم وقتی صحبت از حیات وحش میشود، چند نماد آیکونیک آن مثل یوزپلنگ، پلنگ، خرس و گوشتخوران عظمالجثه توجهها را به خود جلب میکند و سایر حیوانات ایرانی در سایه آن پنهان میشوند. این سایه بزرگ دامن گونههایی همچون میشمرغ و گور ایرانی را که در معرض انقراض قرار گرفتهاند نیز گرفته و در نتیجه نمیتوان انتظار داشت که حشرات و موجودات ریز از گزند آن در امان باشند. اما روشنشدن آن چراغ در ذهنم موجب شد تا به سراغ پژوهشگران و متخصصانی بروم که به صورت تخصصی روی برخی گونههای حیات وحش ایران کار میکنند. در این میان نام دکتر علیرضا زمانی شناختهشده است. او یک عنکبوتشناس ایرانی است که همین امسال از رساله دکتریاش در دانشگاه توربوی فنلاند دفاع کرده و نامش هرازگاهی با شناسایی گونهای جدید در رسانهها بر سر زبانها میافتد. آقای زمانی جانورشناس جوانی است که از دوران نوجوانی تاکنون روی عنکبوتها تمرکز داشته و تلاش کرده اطلاعات دقیقی از مطالعات انجامشده در ایران گردآوری کند. او در این گفتوگو میگوید که بخش بزرگی از عنکبوتهای ایرانی هنوز مطالعه نشدهاند و برای ما یک غریبه به حساب میآیند؛ غریبههایی که قرنهاست در کنار هم زندگی میکنیم و از همدیگر سود میبریم، اما آشنایی چندانی با هم نداریم.
من اولین باری که شنیدم شما با سن کم یکی از عنکبوتشناسهای شناختهشده ایرانی هستید، تعجب کردم. کمی برای ما از خودتان و فعالیتهای علمیتان میگویید؟ این شاید برای خیلی از نوجوانان علاقهمند به حیات وحش هم الهامبخش باشد که از چه مسیری وارد دنیای آکادمیک شناخت بندپایان، جانوران و موجودات زنده شوند.
من از دوران کودکی، به دنیای موجودات زنده علاقهمند بودم؛ بهویژه گروهی از موجودات که اکثر افراد به آنها علاقهمند نیستند یا میترسند یا خوششان نمیآید. از این نظر از همان دوران کودکی، عنکبوتها برای من موجودات خیلی ویژه و خاصی بودند که بیشتر به آنها توجه میکردم؛ به طوری که دوران کودکی من به جمعآوری نمونههای مختلفی از عنکبوت از باغچه و حیاط و جاهای دیگر مانند طبیعت گذشت. نگهداری عنکبوتها در شیشهها و مشاهده رفتارشان و نتبرداری از آنها، زمانی که به مدرسه میرفتم، بیشتر به این میگذشت. اگر کتابی چیزی هم در دسترسم قرار میگرفت، دوست داشتم بیشتر درباره آنها مطالعه کنم. در دوران نوجوانی گونهای از عنکبوتها را پیدا کردم که میدانستم به گروه عنکبوتهای منزوی متعلق هستند؛ ولی هیچ نمونهای از آن از ایران گزارش نشده بود و همه رکوردها برای آمریکا بود. این مسئله من را بیشتر علاقهمند کرد که به سراغ رشتههایی بروم که درباره این حیوانات اطلاعاتی در اختیارم قرار دهند؛ چون فرض کنید این حیوان در ایران ثبت نشده و ناشناخته است. اگر کسی را نیش بزند، هیچگونه آگاهی یا آمادگی درباره آن وجود ندارد. برای همین علاقهام برای مطالعه در این زمینه دوچندان شد.
این برایم خیلی اشتیاقبرانگیز بود که بخواهم در دانشگاه رشته عنکبوتشناسی بخوانم یا زیستشناسی را به صورت آکادمیک دنبال کنم. البته در آن زمان نمیدانستم دقیقا باید چه مسیری را در پیش بگیرم. تصورم این بود که باید دامپزشکی بخوانم و بعد در مقاطع بعدی تغییر رشته بدهم؛ اما یکی از معلمهای دوران دبیرستان آگاهم کرد که باید رشته زیستشناسی را در پیش بگیرم. بههمینخاطر بعد از کنکور وارد رشته زیستشناسی علوم جانوری دانشگاه تهران شدم. دوره لیسانسم را آنجا گذراندم و فوق لیسانسم را هم باز در دانشگاه تهران بودم و در رشته بیوسیستماتیک جانوری از این دانشگاه فارغالتحصیل شدم. برای مقطع دکترا به اروپا آمدم و در دانشگاه توربو در کشور فنلاند شروع به تحصیل کردم و امسال فارغالتحصیل شدم. حوزه پژوهشیام در این مقطع ردهبندی و فیلوژنی و پراکنش و جغرافیای زیستی عنکبوتها در اروپا و آسیا بود و به صورت ویژه روی عنکبوتهای خاورمیانه و آسیای میانه مطالعه کردم.
عنوان دقیق رساله دکترای شما چه بود که امسال از آن دفاع کردید؟
عنوان پایاننامه دوره دکترای من «عنکبوتهای ایران، طبقهبندی، تنوع و پراکنش» است. درحالحاضر رساله دکترا را دانشگاه هم منتشر کرده است. در مقاطع قبلی هم روی عنکبوتهای ایران مطالعه کردم؛ ولی مثلا پایاننامه دوره فوق لیسانس هم فقط روی گروه بخصوصی از عنکبوتها بود که در دانشگاه تهران انجام شده بود.
اگر بخواهید یک تصویر کلی از عنکبوتهای ایران و مطالعات صورتگرفته درباره آنها به ما بدهید، چه چیزهایی میتوانید بگویید؟ ما از عنکبوتهای ایرانی چه میدانیم؟
درحالحاضر حدود ۹۵۱ گونه از ایران گزارش شده است. در ایران از ۵۶ خانواده عنکبوت داریم که از ۳۲۶ جنس هستند. از این بین هشت جنس از این عنکبوتها فقط اندمیک (بومزاد) ایران هستند؛ یعنی هشت جنس اندمیک عنکبوت داریم. همانطورکه میدانید، در طبقهبندی جنس بالاتر از گونه قرار دارد. برای همین هشت جنس منحصربهفرد عنکبوت در ایران یعنی تعداد درخورتوجهی گونه عنکبوت منحصربهفرد که بومزاد ایران هستند و تنها در ایران وجود دارند. اگر بخواهم عدد دقیق آن را به شما بگویم، ما در ایران ۲۲۴ گونه اندمیک عنکبوت داریم.
همچنین ۵۱ گونه هم داریم که نیمهبومی و نیمهانحصاری هستند که به آنها نیمهاندمیک میگویند. این گونهها فقط از ایران و کشورهای همسایه ایران گزارش شدهاند. همین اعداد به این معنی است که تنوع خیلی خوب و منحصربهفردی از عنکبوتها را در جغرافیای ایران داریم و پتانسیل بالایی برای مطالعه در این زمینه ایجاد میشود.
درحالحاضر، بخشی از مطالعاتی که در دوره دکتریام انجام دادم، به مطالعه ردهبندی و کشف گونههای جدید از عنکبوتهای ایرانی اختصاص دارد؛ ولی این مطالعات فقط به ایران محدود نشده و از کشورهای دیگری از خاورمیانه و آسیای مرکزی هم گونه معرفی کردیم.
بخشی از مطالعات من روی نحوه پراکنش گزارشهای عنکبوتشناسی در ایران تمرکز دارد و بیان میکند که چه قسمتهایی از ایران از نظر عنکبوتشناسی پشتوانه مطالعاتی بهتر و قویتری دارد. در آخرین مقالهای که من در تزم کار کردم، به بررسی تمام دادههای عنکبوتشناسی ایران پرداختم. در آن همه دادههای عنکبوتشناسی ایران را بررسی کردیم که ببینیم وضعیت عنکبوتشناسی ایران در چه جایگاهی است. در این پژوهشی که انجام دادیم، همه گزارشهایی را که از عنکبوتهای ایران در تاریخ وجود داشت، گردآوردی کردیم. دیتابیسی از چهارهزارو 434 گزارش درست کردیم. دادههای ما نشان میداد که عمده مطالعات عنکبوتشناسی در ایران برای 10 سال گذشته است. همین پراکنش زمانی نشان میدهد که عنکبوتشناسی ایران ناشناخته است و جا دارد مطالعات گسترهتری انجام شود که قطعا به شناسایی گونههای بیشتری میانجامد.
این مسئله از مطالعات جدید هم کاملا مشهود است. هر روز و با هر سفر که برای نمونهبرداری میرویم، دادههای جدید به دست میآوریم. در مطالعهای که انجام دادیم، متوجه شدیم که جایگاه خوبی از نظر پراکنش گونهای داریم. در منطقه، تنها ترکیه از ما گونههای بیشتری ثبت کرده است. ما در ایران ۹۵۱ گونه ثبت و گزارش کردهایم و این عدد برای ترکیه هزارو 200 گونه است.
البته اینکه ترکیه البته بهنوعی بخشی از اروپاست و دسترسی به آن برای محققان خارجی آسانتر است هم در جهش بالاتربودن این عدد بیتأثیر نیست. در طول تاریخ همیشه اینطور بوده و به خاطر حضور محققان جهانی گزارشهای بیشتر از این کشور ثبت شده است.
وضعیت مطالعات عنکبوتشناسی در ایران چگونه است و آیا ما پشتوانهای غنی از مطالعات در این زمینه داریم یا رشتهای نوپا در ایران است؟
درباره مطالعات صورتگرفته روی عنکبوتهای ایران اگر بخواهم بگویم، باید به این نکته اشاره کنم که اکثر گزارشهایی که از عنکبوتهای ایران داریم، نزدیک به شهرهای بزرگ هستند. در واقع نزدیک به مراکز تحقیقات هستند. هنوز بخشهای بزرگ و درخورتوجهی از کشور ما وجود دارد که حتی یک گزارش از عنکبوتهای آن نواحی نداریم؛ یعنی هنوز خیلیخیلی جای مطالعه وجود دارد. ما نقشه گزارشهای ثبتشده از عنکبوتهای ایرانی را تهیه کردهایم که نگاهی به آن اطلاعات جالبی به ما میدهد. همین که در بخشهای زیادی از ایران اصلا مطالعهای روی آن صورت نگرفته است. در این نقشه میبینیم که روی نقاطی نظیر بخش بزرگی از کویرهای مرکزی ایران، نواحی جنوب شرقی و شرقی کشور و همچنین پهنه بزرگی مانند دشت کویر هیچگونه مطالعه عنکبوتشناسی انجام نشده است. اتفاقا بخشهای مغفولمانده ازجمله جاهایی هستند که پتانسیل بالایی برای مطالعه دارند و میتوان انتظار نتایج هیجانانگیزی از آن داشت. احتمال دارد در این محدودههای جغرافیایی گونههای اندمیک زیادی پیدا شود. همچنین به دلیل بیابانیبودن بخش بزرگی از آن ممکن است گونههای وفقپذر جالبی پیدا شود که نشان میدهد مطالعات عنکبوتشناسی در ایران راه درازی در پیش دارد.
حتی اگر گونههای جدیدی هم پیدا نشود، میتوانیم از نظر رفتارشناسی اکولوژیک عنکبوتها به دادههای جالبی برسیم. یکی دیگر از مواردی که از مطالعه گزارشهای عنکبوتشناسی در ایران فهمیدیم، این است که گزارشها از برخی گونههای ایرانی خیلی کم است.
از دیگر یافتههای ما در بررسی این مطالعات یکی هم این بود که فهمیدیم از ۹۵۱ گونه عنکبوت ایرانی تنها ۹ گونه هستند که بیش از ۴۰ رکورد دارند و بقیه گونهها زیر ۴۰ رکورد دارند که عدد بسیار پایینی است. همین عدد نشان میدهد که فضای علمی عنکبوتشناسی ایران به مطالعات بیشتر و گزارشهای گستردهتری نیاز دارد و در حال حاضر در وضعیت ضعیف یا خیلی ضعیف قرار دارد. برای اینکه بفهمیم بدنه گزارشهای عنکبوتشناسی ایران تا چه میزان لاغر است باید بدانید که ۳۸۰ گونه از عنکبوتهای ایرانی تنها با یک گزارش شناخته شدهاند. ۱۴۲ گونه فقط دو گزارش در فهرست مطالعات صورتگرفته در ایران دارند.
اینها همه نشان میدهند که عنکبوتشناسی ایران هنوز در مرحله پیشرفت است. به ویژه در زمینه گونههای اندمیک که تنها در ایران پیدا میشوند نیاز به مطالعات بیشتر و دقیقتری داریم. ما در ایران ۱۷۶ گونه اندمیک داریم که تنها با یک یا دو گزارش شناسایی شدهاند و برای مطالعات بیشتر درباره آنها و رفتارشان و پراکنش آنها به مطالعات بیشتری نیاز است.
از دیگر ایرادات مطالعات عنکبوتشناسی در ایران یکی هم این است که از نظر پراکنش رکوردها هم وضعیت همگنی نداریم. مثلا بیشترین رکوردهای ایران از ناحیه کاسپین و استپهای جنگلی البرز صورت گرفته که میبینیم بخش کوچکی از جغرافیای ایران را به خود اختصاص داده است. در واقع بخش بزرگی از مطالعات ما برای بخش کوچکی از خاک کشورمان است. یکی از کارهای جالبی که ما در پژوهشمان انجام دادیم مقایسه تعداد گونههایی که از عنکبوتها در ایران گزارش شده بود با آمارهای جهانی است.
اگر در میان 171 کشوری که مقایسه کردیم فقط شاخص تعداد گونهها را در نظر بگیریم، ایران در ردیف سیام قرار میگیرد که بهنظرم عدد خوبی است. با توجه به اینکه مثلا چکلیستی که از عنکبوتهای ایران از سال 2006 منتشر شده بود فقط 240 گونه را در بر میگرفت. همین عدد در سال ۲۰۰۱ تنها ۱۴۰ گونه از ایران را معرفی میکرد. میبینیم که حدفاصل ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۳ از ۱۴۰ گونه به ۹۵۱ گونه رسیدیم که نشان میدهد مطالعات عنکبوتشناسی در ایران در حال گسترش است.
اینکه ما الان فقط از نظر تعداد گونه در ردیف سیام در دنیا باشیم، بهنظرم خیلی خوب است. اما وقتی پای فاکتورهای دیگر وسط میآید داستان کمی فرق میکند. با در نظر گرفتن تعداد گونهها به وسعت کشورها وضعیت ایران چندان مناسب نیست.
یعنی وقتی که صرفا وسعت را در نظر گرفتیم رتبه ایران به 132 در میان 171 کشور رسید. بهنظرم الان که میگویم 951 گونه از ایران گزارش شده است، اگر مطالعاتمان را افزایش دهیم، شاید احتمالش وجود داشته باشد که این تعداد حداقل تا دو هزار گونه برود؛ اگر بیشتر نباشد.
میدانید اولین رکورد ثبت عنکبوت در ایران در چه سالی و توسط چه کسی انجام شده است؟
اولین مقالهای که منتشر شده است به سال 1876 برمیگردد که نویسنده آن هم ایرانی نیست. بعد از آن هم مطالعات پراکنده و با سرعت کمی انجام شده است که در بالا وضعیت گونههای شناساییشده را به سال برایتان توضیح دادم. اما در دو دهه اخیر به ویژه در ۱۰ سال گذشته یکباره حجم مطالعات در این زمینه بالا رفته است.
کمی درباره فرایند ثبت رکوردها برای ما توضیح میدهید. ثبت یک گونه جدید عنکبوت چگونه انجام میشود؟ آیا این کار توسط نهادی پشتیبانی میشود یا باید به علاقه عمومی محققان چشم داشته باشیم؟
اگر کسی گونهای از عنکبوت را پیدا کند یا رکورد از عنکبوتی شناختهشده را ببیند به جای خاصی نباید اطلاع بدهد یا مرجعی برای ثبت آن نیست. در واقع این مطالعات وقتی به صورت مقاله یا کتاب منتشر شوند بهنوعی جزئی از گستره علم محسوب میشوند. به این ترتیب این رکوردها ثبت میشود. اکثرا افراد دانشگاهی این کار را انجام میدهند. افرادی که موقعیتی در دانشگاه دارند یا در انستیتوهای تحقیقاتی هستند به دنبال چنین گزارشهایی هستند. ولی خیلی از افراد هم ممکن است علاقهمند باشند، بهصورت تفریح در کنار شغل اصلی خود، این کار را انجام دهند و مقالههای علمی منتشر کنند. کما اینکه خودم تا مدت زمانی که منبع اصلی درآمدم و کارم این نبود و زمانی که در ایران بودم، عملا بهصورت تفریحی این کار را انجام میدادم. ولی مرکز خاصی وجود ندارد.
بنابراین وقتی میگویید که رکوردها و گزارشها در ایران کم است باید منتظر اتفاقات پیشبینینشده باشیم؟ یعنی مثلا نباید سازمانی بیاید پشت قضیه و بگوید که مثلا یک پروژه تحقیقاتی برای مطالعه عنکبوتهای کویر لوت تعریف کنیم؟
چرا. حتما باید پروژههای هدفمندتری تعریف شود. یعنی باید بدانیم از این دادهها کجا استفاده کنیم و به چه کار ما میآید. همین دادههایی که در تز دکتری من آمده میتواند یک منبع خوب باشد. ببینیم که چه وسعتی از خاک ایران از نظر عنکبوتشناسی ناشناخته است. مثلا هر گزارش ثبتشده در ایران را در یک دایره پنج یا 10 کیلومتر در نظر بگیریم. به این ترتیب میبینیم که از حدود 85 درصد وسعت کشور ما، هیچ گزارشی از عنکبوتها ثبت نشده است. یعنی تقریبا هیچ دادهای نداریم. ولی ببینیم کجاها ناشناخته است. اگر الان پارک ملی کویر یا نواحی جنوب شرقی ایران، هیچ گزارشی از آن ندارد، پروژههای تعریفشدهای فقط برای این مناطق کاوش شود که ببینیم چه دادههایی از آنجا هست. از آن دادهها استفاده کنیم.
جای دیگری که میتوان این مطالعات را هدفمند کرد دانشگاههاست. در دانشگاهها بهتر است اگر دانشجویی میخواهد تز فوق لیسانس یا دکترا انجام دهد از همین دادهها استفاده کنند و بیشتر نمونهبرداریهایشان را سوق دهند به نواحیای که کمتر مطالعه شده یا اصلا مطالعه نشده است. همچنین روشهای نمونهبرداری بهتری استفاده شود.
شما نمونههای تز دکتریتان را از کجا گرد آوردید؟
بخش عمده مطالعاتی که در تز دکترایم انجام دادم، نمونههایی بود که خودم از ایران جمعآوری نکرده بودم. چراکه خودم در این سالها ایران نبودم که بتوانم نمونهبرداری کنم. اما توانستم از مجموعه قابل توجهی از عنکبوتهای ایران که در ژنو نگهداری میشود استفاده کنم. مجموعه بسیار بزرگی از عنکبوتهای ایران در موزه تاریخ طبیعی ژنو در سوئیس داریم که توسط یک عنکبوتشناس سوئیسی در دهه 70 میلادی گردآوری شده است. این آقا چندین مرتبه و طی چند سال، هم به ایران و هم به افغانستان سفر کرده است. با روشهای نمونهبرداری خیلی خوب، حجم خیلی خیلی زیادی نمونه را جمعآوری کرده است که بخش عمده این نمونهها مطالعه نشده بودند. یعنی این مجموعه در موزه نگهداری میشد ولی بیشتر جنبه کلکسیونی داشت. اما در جریان مطالعات من این فرصت نصیبم شد تا این مجموعه گرانبها را مطالعه کنم. یکی از ویژگیهای خوب این مجموعه شیوه نمونهبرداری درست آن بود. متأسفانه در ایران اکثر دانشجویان و افرادی که مطالعه میکنند، از این روشهای نمونهبرداری خوب استفاده نمیکنند. در نمونهبرداریهای ما دست خیلی دخالت دارد. یا مثلا اگر عنکبوتی زیر سنگ باشد تنها با مشاهده آن اطلاعاتی را ثبت میکنند.
این در حالی است که اگر مثلا از تکنیکهای حرفهای نمونهبرداری، تلهگذاری یا روشهایی که بتوانیم گونههای بیشتری را بهدست آوریم استفاده کنند، قطعا میتوانیم دادههای بیشتری نسبت به قبل به دست آوریم. بهنظر من، هم باید تکنیکهایمان را بیشتر و بهتر کنیم، هم مطالعاتمان را بیشتر به سمت منطقههایی که کمتر مطالعه شده یا اصلا مطالعه نشده است سوق دهیم. مهمترین چیز هم این است که اهمیت دهیم. همانطورکه خودتان اول صحبتتان گفتید، محیط زیست فقط یوزپلنگ و خرس و پلنگ نیست. محیط زیست ما، این عنکبوتهایی است که در ایران داریم. پروانه است، کنه است، ملخ است. همه اینها هستند.
به نکته خوبی اشاره کردید. خیلیها میگویند چه اهمیتی دارد که درباره عنکبوتهای ایران بدانیم یا اصلا چه اهمیتی دارد که عنکبوتهای ایران را حفظ کنیم. میتوانید به زبان ساده توضیح دهید اهمیت هر گونهای از جمله عنکبوتها برای چرخه زیستی ما چیست؟
عنکبوتها جزء بزرگترین گروههای جانوری هستند. اگر تعداد گونهها را در نظر بگیریم، ششمین راسته بزرگ زیستی به حساب میآیند. بیش از ۵۰ هزار گونه از آنها در دنیا شناسایی شده است. یک بخش اهمیت عنکبوتها همین است که به دلیل بزرگی خانوادهشان نمیتوانیم نادیدهشان بگیریم. بخش دیگر اهمیت عنکبوتها این است که آنها بخشی از علم هستند و باید برای شناخت علم و شناخت تنوع زیستی کشورمان به آنها توجه ویژهای داشته باشیم. تا اینجا درباره اهمیت علمیشان گفتم و اشارهای به اینکه عنکبوتها چه تأثیری روی زندگی ما دارند نکردم. بخش دیگری از اهمیت عنکبوتها برای ما این است که آنها مهمترین کنترلکننده جمعیت حشرهها به حساب میآیند. تخمین زده میشود که عنکبوتهای دنیا بین 400 تا 800 میلیون تن حشره را سالانه به عنوان غذا مصرف میکنند. اگر جمعیت عنکبوتها کم شود، قطعا اولین تأثیری که میگذارد این است که جمعیت حشرهها بیشتر میشود و آن وقت با افزایش جمعیت حشرهها، مشکلاتی ممکن است برای مواد غذایی خودمان به وجود آید. مسئله دیگری که وجود دارد، این است که باید گونههایمان را بشناسیم تا نگذاریم منقرض شوند یا جمعیت آنها کم شود. خیلی وقتها میگوییم فلان عنکبوت بهطور مثال منقرض میشود. خیلیها میگویند در نهایت یک عنکبوت است، ولی خیلی وقتها واقعا اینطور نیست که بگوییم عنکبوتی منقرض شد و اسمی از فهرست ما خط خورد. وقتی یک گونه منقرض میشود، به دلیل اهمیتی که در حیات ما دارند، جلوی آن علامت صلیب میگذارند؛ چراکه هر گونه عنکبوت حداقل بر اساس دادههایی که فعلا داریم، مثلا ترکیب زهری منحصربهفردی دارد که برای انسان مفید است. برای نمونه پروتئینی که در زهر هر عنکبوت وجود دارد، منحصربهفرد است. خیلی وقتها میبینید زهر عنکبوت ممکن است ترکیبی داشته باشد که یک بیماری را درمان کند. اگر این گونه از بین رود شاید بهکلی دسترسی بشر به آن ماده شیمیایی خاص از بین رود. یا ممکن است ابریشم خاصی داشته باشد که بهطور مثال در صنعت انقلاب ایجاد کند. در نتیجه حتی به خاطر این احتمالها هم که شده است باید سعی کنیم تنوع زیستیمان را حفظ کنیم. در حقیقت ممکن است چیزی را از دست دهیم که نمیدانیم چه بوده و چه استفادهای میتوانستیم از آن کنیم.
در ایران گزارشهای رسمی کمی درباره عنکبوتها و کلا بندپایان منتشر شده است. آنقدر که حیوانات و گوشتخواران بزرگجثه مورد توجه سازمان محیط زیست هستند، بندپایان گویا اهمیتی ندارند. آیا سازمان محیط زیست وظایفی در این زمینه دارد؟
اینکه آیا در حال حاضر جزء وظایفشان هست یا نه اطلاعی ندارم، ولی باید چیزی برای آن تعریف شود. البته نباید صرفا از سمت سازمان محیط زیست باشد؛ چراکه قطعا نمیتواند بهتنهایی مسئول جمعیت بزرگ بندپایان باشد. بااینحال، باید تعاملی میان سازمان محیط زیست و متخصصان دانشگاهی در ایران و خارج از ایران پیش آید تا تصویر حیات بندپایان در ایران واضحتر شود؛ چون خیلی از گروههای زیستی در ایران، متخصص در داخل ایران ندارند. بهطور مثال میگویم وقتی که ۱۰ سال پیش شروع به مطالعه علمی عنکبوتهای ایران کردم، یکی از اولین کارهایی که انجام دادم این بود که شروع کردم تمامی گزارشها و مقالههایی را که اشارهای به یک نمونه از ایران شده بود، بررسی کنم.
تمامی این مقالات را جمعآوری کردم. دیتابیس و کاتالوگی درست کردم که تمامی گزارشهای استانی در آن فهرست شده است. اینها را بهصورت آنلاین روی یک وبسایت (spiders.ir) قرار دادم. هدفم این بود که افرادی که میخواهند روی عنکبوتهای ایران مطالعه کنند، دسترسی به کل مقالهها داشته باشند و اینکه هرکدام از کدام استان گزارش شده باشدو همه اینها در جایی مدون شده باشد و سالانه آپدیت شود؛ چون وبسایت را میشود سالانه آپدیت کرد. به نظرم خیلی دوست داشتم سازمان محیط زیست با همکاری با متخصصان دانشگاهی یا غیردانشگاهی، متخصصان هر گروه را بیاورد و وبسایتی برای فون ایران درست کنیم. تمام این فهرستها به همین ترتیب برای هر گروه جانوری، گیاهی یا زیستی تدوین شود و اینها سالانه توسط همان متخصص آپدیت شود؛ چون حداقل من نشان دادم برای عنکبوتها این کار قابل انجام است. حتی این کاری که برای عنکبوتهای ایران انجام دادیم، بعدها تأثیرگذار بود؛ برای اینکه خیلی افراد در خارج از ایران، حتی برای کشورهای همسایه ما آمدند و مشابه آن را برای کشور خودشان انجام دادند. الان یک نفر برای پاکستان انجام داده است، برای امارات انجام دادند، برای هند انجام دادند. با همان فرمتی که ما انجام دادیم. خوب بود این کار را یک نهاد متولی انجام میداد. یا حتی الان خیلی دوست داشتم در ایران برای بقیه گروههای جانوری هم چنین چیزی انجام شود. وجود چنین پایگاههای دادهای کمک میکند مطالعات در این زمینه با سرعت بیشتری انجام شود. میتوان گفت یکی از دلیلهایی که توانستیم در عنکبوتشناسی ایران در مدت 10 سال چنین پیشرفت خوبی داشته باشیم، وجود چنین کاتالوگی است. اگر برای بقیه گروههای جانوری هم داشته باشیم، قطعا سرعت پیشرفت مطالعات روی آنها بهطور چشمگیری افزایش پیدا میکند.
الان مهمترین مرجع یا کاتالوگ عنکبوتهای ایران چیست و آیا چنین مجموعهای اصلا داریم؟
در حال حاضر همین وبسایت spiders.ir را داریم که فهرست تمام عنکبوتهای ایران را در آن میتوان دید. البته هنوز گزارش امسال آن آپدیت نشده است، ولی تا سال گذشته، فهرست تمامی گونهها را دارد. منابعشان و تمامی رفرنسها، همه چیز روی وبسایت قرار دارد.
در مورد انقراض برخی گونهها گفتید. مقداری برای من و مخاطبان شاید قابل تصور نباشد. مثلا وقتی در مورد یوزپلنگها حرف میزنند، تعدادشان قابل شمارش است و محدوده زندگی آنها هم قابل مشاهده است. مثلا میگویند الان زیر 40 قلاده داریم پس نزدیک انقراض است. در مرود عنکبوتها و حشرهها این ماجرا چطور پیش میرود و فرایندش به چه صورت است؟ آیا آلارمی در جایی داده میشود که فلان گونه در خطر انقراض است یا نه؟
متأسفانه این مسئله فقط محدود به ایران نیست. در سطح جهانی کلا به آن شکل به عنکبوتها یا بهطور کلی به بندپایان و بیمهرگان توجه نشده است. به این خاطر که غنای گونهای آنها خیلی زیاد است و از سوی دیگر متخصص آنها هم کم است. یعنی متخصصها سعی میکنند بیشتر روی ردهبندیشان کار کنند. خیلیخیلی کم افرادی هستند که بخواهند روی حفاظت از آنها کار کنند. مثلا یکی از مباحثی که روی همین تزم به آن اشاره کوتاهی کردم، بحث حفاظت از آنها بود. بهطور مثال میگویم. در زمان نوشتن تز تنها ۳۸۹ گونه در لیست قرمز IUCN (اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت) قرار داشتند که از این ۳۸۹ گونه، هشت گونه منقرض شدند، ۶۶ گونه بهشدت در معرض خطر انقراض هستند و ۹۸ گونه در خطر و ۶۵ گونه در مرز تهدید و ۱۷ گونه هم نزدیک به تهدید هستند.
اگر بخواهیم صرفا مقایسهای کنیم، از این فهرست ۳۸۹ گونه، ۹۱ گونه از اروپا وجود داشت. واضح است که این عدد خیلیخیلی کم است؛ چراکه مثلا اگر آن را با گروههایی مانند پروانهها و سنجاقکها مقایسه کنیم، متوجه میشویم؛ چراکه تقریبا 97 درصد گونههای اروپا لیست قرمز IUCN به آنها اختصاص دارد. این در حالی است که عنکبوتها در اروپا بیش از چهار هزار گونه هستند، اما فقط ۹۱ گونه از آنها فهرست شده است.
یعنی بهطور کلی در بندپایان خیلی سخت و مشکل این کار انجام میشود. به بعضی از گروههایشان خیلیخیلی کملطفی شده است؛ بهویژه عنکبوتها. بیشتر هم روی گونههایی که کاریزماتیکتر هستند، مقداری ظاهر جذابتری دارند و جثه بزرگتری دارند، بیشتر فوکوس شده است. حیوانات و بندپایانی که راحتتر میشود مانیتورشان کرد. اگر گونهای ظاهر مشخصتری داشته باشد، راحتتر میتوان مانیتورش کرد. ولی مثلا شناسایی اکثر عنکبوتها نیازمند دقت و مطالعه زیاد است. خیلی از عنکبوتها را به صورت زنده نمیتوان شناسایی کرد. نیاز است که نمونه فیکس شود؛ چون صفتهای اصلی شناسایی آنها اندامهای تناسلیشان است که باید فرد متخصص با میکروسکوپ نگاه کند. در نتیجه بیشتر تلاشهای حفاظتی، سمت گونههایی رفته است که با چشم هم میتوان آنها را دید و فرایند شناسایی و مطالعهشان راحتتر است.
در بین صحبتهای خود اشارهای به تأثیر نیش عنکبوت در پزشکی یا ابریشم آن در صنعت کردید. چقدر این مسئله در دنیا جدی است؟ در ایران در چه وضعیتی قرار دارد؟
در دنیا مطالعههای زیادی در این زمینه انجام شده است. بهطور مثال دادههای اولیهای که از خیلی از مطالعهها در اروپا منتشر شده است، نشان میدهد در زهر عنکبوتها ترکیبهایی پیدا کردهاند که روی باکتریهای مقاوم به آنتیبیوتیک اثر میگذارند. یعنی در چند دهه گذشته، تعداد انگشتشماری آنتیبیوتیک با این وضعیت توانستیم تولید کنیم. در حال حاضر ما نیاز داریم آنتیبیوتیکهای جدید بسازیم، ولی بالاخره این فرایند به جایی میرسد که تمام میشود یا خیلی سخت میشود آنتیبیوتیکهای جدید ساخت. در آن زمان، چنین چیزهایی میتوانند خیلی به ما کمک کنند. البته هنوز بهصورت تجاری چیزی ساخته نشده است، ولی نتایج آن تحقیقها نشان میدهد نیش و زهر برخی عنکبوتها ممکن است روی جلوگیری از بیماریهای قلبی تأثیر بگذارد. موردهای خیلی مختلفی وجود دارد. یا گونهای از عنکبوتها در قزاقستان رکورد شدهاند که مطالعات نشان میدهد از زهر آنها ترکیبهای ضد سرطان پیدا شده است. از همین جنس عنکبوت که در قزاقستان وجود دارد، دو گونه هم در ایران زندگی میکنند و گزارش شدهاند. بنابراین نشان میدهد که اگر مطالعات ضد سرطان در ایران هم جدی پیگیری شود، شاید بتوان از زهر این دو گونه عنکبوت به داروهای ضد سرطان رسید یا پیشرفتی در مطالعات آن ایجاد کرد.
اگرچه از مفیدبودن عنکبوتها گفتنید، اما همچنان گونههای زیادی از آنها هم خطرناک هستند. میتوانید کمی درباره گونههای خطرناک عنکبوتها به ما بگویید؟
این هم مسئله شایان توجهی است. تقریبا تمامی عنکبوتها زهرآگین هستند. از این ۵۰ هزار گونه عنکبوتی که در دنیا داریم، شاید تنها حدود ۳۰۰ گونه غده زهر ندارند و مابقی زهرآگین هستند. اما اینکه زهر آنها چه میزان تأثیرگذار است، موضوع دیگری است. بیشتر عنکبوتها از زهرشان برای شکارگیری و در میزان کمتر در دفاع از خودشان استفاده میکنند. در حال حاضر شاید چیزی حدود ۳۰۰ گونه از عنکبوتها وجود داشته باشند که زهرشان برای انسان میتواند خطرناک باشد. از این ۳۰۰ گونه، ما هم در ایران چند گونه داریم. پنج گونه عنکبوت بیوه و چهار گونه از عنکبوتهای منزوی در ایران زندگی میکنند که زهرشان برای انسان خطرناک است.
ما تا مدتها اطلاعاتی از پراکنش چنین عنکبوتهایی که اهمیت پزشکی دارند و زهرشان هم برای انسان خطرناک است، نداشتیم. ما حتی اطلاعاتی در زمینه پراکنش اینها نداریم و این کار را سخت میکند.
مثلا فرض کنید ما گونهای از عنکبوتهای منزوی را داریم که زهرشان برای انسان خطرناک است، ولی نیششان دردناک نیست. زهر عنکبوتهای منزوی، نوعی زهر است که بهاصطلاح به آن زهر سلولگرا میگوییم و باعث تخریب بافت محل گزش میشود. همانطور که گفتم گزش آن هم غالبا درد ندارد. از سوی دیگر در جنوب و غرب ایران گروهی از عقربها را داریم که به آنها عقربهای همیاسکروپی میگویند. زهر اینها هم سلولگراست.
به دلیل اینکه گزش آنها درد ندارد، اغلب افراد متوجه زمان گزش نمیشوند. مثلا ممکن است در خواب گزش اتفاق بیفتد و آنها بعدا جای گزش را ببینند و به پزشک مراجعه کنند. پزشک به دلیل شباهت نوع گزش عقرب و عنکبوت منزوی ممکن است تشخیص دهد که فرد دچار عقربگزیدگی شده است و درمان عقربگزیدگی را در پیش بگیرد. این در حالی است که اگر ما نقشه درستی از پراکنش این عنکبوتها داشته باشیم، میتوانیم به نظام بهداشت و درمان در آن مناطق هشدار دهیم که ممکن است این علائم مربوط به عنکبوت باشد و نه عقرب و بهاینترتیب فرد گزیدهشده درمان بهتر و درستتری دریافت کند.
در نتیجه خیلی نیاز است که گونههای دارای اهمیت پزشکیمان را هم بشناسیم و به مراکز پزشکی و درمانگاهها بهویژه در مناطقی که خیلی با گزشهای جانوری در ارتباط هستند، اطلاعرسانی کنیم. آنها هم خیلی خوب است که تعامل بیشتری داشته باشند و از منابع علمی بهروز استفاده کنند. متأسفانه هنوز خیلیهایشان از منابع دهههای قبل استفاده میکنند. مثلا باید برای این مناطق پروتکلهای درمانی نوشته شود که در صورت گزش عنکبوت چه باید بکنند؟ کمااینکه برای سال 2015 اگر اشتباه نکنم یا 2014، مقالهای با تعدادی از همکارانمان در دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان منتشر کردیم. موردی از گزش این عنکبوتها گزارش کردیم. همکارانم در آن مقاله پروتکل درمانی و پروسه درمانی را که باید برای آن فرد استفاده کنند، نوشتند. این مقاله الان در دسترس است.
خود شما تاکنون چند گونه یا چند عنکبوت را در ایران شناسایی کردهاید؟
تا کنون در توصیف و نامگذاری یک زیر خانواده، ۱۴ جنس، و ۱۷۷ گونه جدید برای دنیای علم نقش داشتم و همچنین یک راسته، یک زیر راسته، ۱۷ خانواده، ۹۲ جنس و ۳۲۴ گونه را با همکاری همکارانم برای اولین بار از ایران گزارش کردیم. همچنین حدود ۴۰ گونه را برای اولین بار از کشورهایی غیر از ایران که عمدتا در خاورمیانه و آسیای مرکزی بودند گزارش کردیم.
در مدت 10 سال مطالعهای که روی عنکبوتهای ایران داشتهام، بیش از 9 هزار نمونه از عنکبوتها را از ایران مطالعه کردهام. همه گونههایی که در مقالههایی که نویسندهاش یا یکی از نویسندگانش بودم، دادههایی وجود دارد که براساس این منتشر شد و تقریبا میشود گفت 50 درصد فهرست تعداد عنکبوتهای ایران از اینها معرفی شده است. میخواهم بگویم اگر مطالعههایمان هدفمند باشد و به صورت سیستماتیک انجام شود، امکانپذیر است که به صورت گروهی با هم بتوانیم کار کنیم، امکانپذیر است که در مدت 10 سال، تعداد گونههای یک گروه بزرگ و نسبتا مشکل به همین اندازه در طبقهبندی، در مدت 10 سال ممکن است خیلی راحت دو برابر شود؛ حتی اگر رویه درستمان را ضبط نکنیم و داشته باشیم.
وقتی عنکبوت ناشناختهای را برای اولین بار در طبیعت میبینید و میخواهید ثبت کنید، فرایند آن به چه صورت است؟ با یک مشاهده این کار اتفاق میافتد یا مثلا باید تعدادش زیاد باشد؟ چه پروتکلی وجود دارد؟
همانطور که گفتم، نیاز است حتما نمونه جمعآوری شود. مواردی هست که برخی افراد برای من تصویر یک عنکبوت را میفرستند و میپرسند اسم این گونه چیست، در بیشتر موارد، گونه قابل شناسایی نیست. اگر واقعا اسم گونه را میخواهند، باید نمونه را زیر میکروسکوپ بررسی کرد؛ ولی در بیشتر موارد میتوانم بگویم به فلان خانواده یا فلان جنس تعلق دارد. در نتیجه این یک بعد ماجراست؛ اما اینکه بخواهیم یک گونه را بهعنوان گونه جدید توصیف کنیم، در خیلی از موارد حتی با یک نمونه هم میشود آن را انجام داد؛ چون صفتهایی که در عنکبوتها مطالعه میکنیم، صفتهای باثباتی هستند. همانطور که گفتم، مطالعه اندامهای تناسلی عنکبوتها میتواند تفاوتهای آنها را نشان دهد و اگر واقعا متفاوت باشد، میتوان بهعنوان یک نمونه جدید معرفی کرد؛ اما به هر روی معرفی یک گونه جدید حتما منوط به نمونهبرداری و مطالعه آن زیر میکروسکوپ است؛ اما خیلی پیش میآید که مثلا نمونه ماده یک عنکبوت شناخته میشدو و عنکبوتی بهعنوان نمونه جدید برای ما ارسال میشود که میفهمیم جنس نر همان نمونه قبلا شناسایی شده است.
فرض کنیم شما الان یک نمونه نر پیدا کردهاید و مادهاش نیست. درآنصورت نمیشود خیلی با اطمینان خاطر، این گونه را بهعنوان گونه جدید معرفی کرد؛ چون ممکن است نر ناشناخته یکی از آنها باشد. درآنصورت بهتر است تلاش شود تا نمونههای بیشتری جمعآوری شود. همیشه قطعا بهتر است گونهها براساس بهاصطلاح یکسری از نمونههای تایپ معرفی شوند تا یک تک نمونه؛ ولی اگر نمونهای باشد که خیلی شایع نباشد و از گروهی باشد که نادر باشد، تفاوتهایش هم تفاوتهای بارزی است.
در خبرها بود که یک گونه جدید به اسم «تارانتولای طلای پارسی» را بهتازگی شناسایی کردهاید. کمی درباره آن هم توضیح دهید.
این گونهای بخصوص است؛ گونهای از عنکبوتها را بهاصطلاح تارانتولا میگویند. در ایران به اشتباه به آنها رتیل گفته میشود؛ ولی شخصا خیلی اصرار دارم که رتیلها، گروه دیگری از موجودات هستند. برای اینها بهتر است عنوان تارانتولاها را به کار ببریم. البته در خیلی از زبانها صرفا به موجود عنکبوتمانند بزرگ و پشمالو، رتیل گفته میشود؛ ولی ما تلاش میکنیم که بگوییم رتیلها گروه دیگری هستند. اینها تارانتولا هستند. اولین نمونهای که از این گونه بخصوص مشاهده شد، یک نمونه نر سرگردان بود که دنبال ماده میگشت و در منطقهای کوهستانی در شمال غرب ایران در اطراف مهاباد مشاهده شد. یک فرد طبیعتدوست جوان ساکن آن منطقه به اسم آقای مهدی گواهیان، در می 2022 یعنی سال گذشته آن را دیده بود. ایشان این تصویر را از این عنکبوت میگیرد و داخل گروه افرادی که علاقهمند به حیوانات خانگی خاص هستند، میفرستد تا نمونه را برایش شناسایی کنند. یک نفر از آن گروه، این عکس را برای من میفرستد که تشخیص دهم که چیست. براساس آن تصویر گفتم که این گونه از تارانتولاهاست و براساس پراکنش جغرافیایی، بیش از 350 کیلومتر از نزدیکترین گونه که از این جنس گزارش شده است، فاصله دارد. احتمال خیلیخیلی زیاد دارد که گونه جدید باشد. با خود آقایی که تصویر از نمونه را گرفته بود، تماس گرفتم و از ایشان خواستم با یکی از دوستانم دوباره به آن منطقه سفر کنند و تلاش کنند دوباره نمونه پیدا کنند. متأسفانه نمونه نر دیگری پیدا نکردند؛ ولی خوشبختانه توانستند یک نمونه ماده پیدا کنند. زمانی که نمونه به دستم رسید، آن را مطالعه کردم. از نمونه زنده تصویر گرفتیم. در نهایت وقتی صفتهای آن را زیر میکروسکوپ بررسی کردم، به این نتیجه رسیدم که یک نمونه جدید است. تارانتولای طلای پارسی یک نمونه بسیار زیباست که رنگ طلایی فوقالعادی دارد. موهای پشمی و طلایی آن موجب شد تا این نام را برایش انتخاب کنیم.
همچنین این گونه رفتار جالب و منحصربهفردی هم دارد که غالبا رفتار تدافعی است. یک نکته را هم بگویم. نامگذاری این نمونه به اسم «تارانتولای طلای پارسی» مقداری حواشی هم به همراه داشت. برخی ناراحت شدند که چرا این گونه را که در منطقهای کردنشین پیدا شده، به این اسم نامگذاری کردم. در واقع ما در ابتدا میخواستیم نامی کردی برای آن انتخاب کنیم و چند اسم کردی هم کاندیدا شده بودند؛ ولی درست زمانی که مقاله در حال تمامشدن بود، تصاویری هم از عراق و هم از مناطق دیگر ایران به دستم رسید که از پراکنش این گونه خبر میداد. حتی تصاویری از یک نقطه احتمالی در خوزستان هم داشتیم. برای همین به این نتیجه رسیدیم که احتمالا پراکنش این گونه میتواند خیلی وسیعتر از چیزی باشد که تصور میکنیم. پس به این نتیجه رسیدم که بهتر است نامی به این گونه بدهم که پراکنش احتمالی گونه را در آینده و تا حد امکان در بر بگیرد؛ نامی هم که به آن دادیم، برخلاف چیزی که افراد فکر میکنند، اشاره به قومیت خاصی ندارد. اشاره به گستره تاریخی ایران دارد. در واقع به امپراتوری پارس و دوره هخامنشی که همه اینها را در بر میگرفته است، اشاره دارد؛ اما متأسفانه بازخوردهای منفی زیادی در این زمینه داشت. خیلی از این افراد نمیدانند که خیلی گونهها را به نام گروههای مردمی یا قومیتهای مختلف از ایران نامگذاری کردهام. خیلی گونهها را با الهام از ناحیه کردستان نامگذاری کردهام. مث سورانی عنکبوتی است که به افتخار زبان سورانی نامگذاری شده است. همچنین از اسمهایی مثل کیانا که نامی کردی به معنی طبیعت است یا از اسمهایی نظیر بختیاری و قشقایی برای نامگذاری برخی گونهها استفاده کردیم. معمولا سعیمان بر این است که هر گونه جدیدی را که پیدا میشود، براساس مختصات جغرافیایی یا فرهنگی ناحیه کشفشده نامگذاری کنیم.
بهعنوان سؤال پایانی میخواهم به پدیدهای تکراری در چند سال اخیر اشاره کنم. آتشسوزیهای گستره در جنگلهای زاگرس آیا حیات برخی گونههای عنکبوت ایرانی را تهدید کرده است یا خیر؟ اطلاعاتی در این زمینه داریم؟
این موضوع شناختهشدهای است که رشتهکوه زاگرس، یکی از نواحی داغ تنوع زیستی است که نهتنها اهمیت منطقهای بلکه اهمیت جهانی هم دارد؛ به خاطر نقشی که در جداکردن جمعیتهای مختلف از هم داشته و در گونهزایی نقش داشته است. همچنین بهعنوان پناهگاه عمل کرده است، برای گونههای مختلف در طول دورههای مختلف زمینشناسی. مثلا در عصر یخبندان پناهگاه خیلی از گونهها بوده است. در نتیجه این رشتهکوه یا این ناحیه و این بخش از ایران، طیف خیلی درخورتوجهی از گونههای منحصربهفرد، غالبا با پراکنشهای محدود و غالبا بومی انحصاری رشتهکوه زاگرس دارد. در عنکبوتها، گونههایی که از ایران معرفی کردیم، البته بعدا میتوانم آمار دقیقش را به شما بگویم؛ ولی تعداد خیلیخیلی زیادی از آنها از رشتهکوه زاگرس بوده است. اکثر اینها پراکنشهای لکهایلکهای، گونههای نزدیک به هم ولی کماکان متفاوت از همدیگر، بودند و پشت هر کوه، گونه متفاوتی تشکیل داده و تشکیل جمعیت دادهاند. چنین اتفاقها و آتشسوزیهایی اگر کنترل نشوند، طبیعی است که اثرات منفی و خسارتهای زیادی به جمعیتهای اینچنینی وارد میکند. خیلی وقتها یک آتشسوزی میتواند جمعیت یک گونه را بهکلی از بین ببرد. برای اینکه بعضی از این عنکبوتها پراکنشهای خیلی محدود و ایزولهشدهای دارند. متأسفانه مشکل هم اینجاست که ما اطلاعات دقیقی از پراکنش گونههایمان در ایران نداریم که در چنین مواقعی آنها را بررسی کنیم. همانطور که گفتم، مطالعاتمان روی موجوداتی مانند عنکبوتها یا دیگر بندپایان که ممکن است اغلب پراکنشهای محدود داشته باشند، تا الان کافی نبوده است. ممکن است چیزهایی را از دست بدهیم که حتی نمیدانیم چه هستند و حتی نامی روی سنگ قبرشان نوشته نمیشود.