|

تو باز خواهی گشت

نمی‌دانم ما ثبت کدام تاریخ خواهیم شد، آنها که ما را دیدند یا آنها که هرگز صدای ما را نشنیدند. نیلوفر، دختر مملو از زندگی، بیش از یک سال است که صدای مصاحبه‌کردنت، حرف‌زدنت و حتی خندیدنت در روزنامه نمی‌پیچد.

تو باز خواهی گشت
نسترن فرخه خبرنگار گروه جامعه روزنامه شرق

نمی‌دانم ما ثبت کدام تاریخ خواهیم شد، آنها که ما را دیدند یا آنها که هرگز صدای ما را نشنیدند. نیلوفر، دختر مملو از زندگی، بیش از یک سال است که صدای مصاحبه‌کردنت، حرف‌زدنت و حتی خندیدنت در روزنامه نمی‌پیچد. بیش از یک سال است که ما کمی افسرده‌تر و فرسوده‌تر از قبل شده‌ایم‌ اما همچنان می‌نویسیم و پیش می‌رویم. شاید اگر بودی با هم بارها به محروم‌ترین روستاها سر می‌زدیم و از آنها می‌نوشتیم. اگر بودی بار سفر می‌بستیم و از بچه‌های بی‌شناسنامه سیستان‌و‌بلوچستان می‌نوشتیم و صدای زنان درگیر خشونت روستاهای دور و نزدیک می‌شدیم. شبیه همان سفر به سیستان‌و‌بلوچستان که نشد با هم برویم. نمی‌دانم امروز برایت چطور گذشته، شاید هم‌بندی‌‌هایت شعری خواندند و تولدت را هم جشن گرفتند، ولی حتما بعد از در آغوش گرفتن یکدیگر دلت هم گرفته و بارها از خودت پرسیده‌ای که من اینجا چه می‌کنم؟ یا وقتی خبر حکمت را شنیده‌ای قلبت تیری کشیده و افسوس چیزی را خورده‌ای که شاید هیچ‌کدام از ما آن را درک نکردیم. نیلوفر جایت هر لحظه در بین ما خالی است، در هر دورهمی جای خالی تو بغضی برای ما می‌شود. ما دومین تولدت را هم جشن گرفتیم، تولدی که باز هم خودت نبودی، تو نیستی ولی یادت در تمام فضای تحریریه است. از میز کار پر گلی که برایت درست کردیم تا گزارش‌هایی که برای آزادشدنت با اشک چشم نوشتیم. ما همچنان منتظر دیدن چهره نازنین تو هستیم که باز می‌گردی و ما تو را در آغوش خود می‌فشاریم.