چای بود، آبگوشت که نبود!
باز هم یک مسئله کوچک، عادی و ساده در این مملکت، تبدیل شد به خوراک رسانههای معاند و ضدانقلاب که مرتب دستاوردها را زیر سؤال ببرند و برخی افراد سادهاندیش و متعصب در داخل نیز با آنان همداستان شوند! این حد از تعصب و سختگیری واقعا حیرتانگیز است.
باز هم یک مسئله کوچک، عادی و ساده در این مملکت، تبدیل شد به خوراک رسانههای معاند و ضدانقلاب که مرتب دستاوردها را زیر سؤال ببرند و برخی افراد سادهاندیش و متعصب در داخل نیز با آنان همداستان شوند! این حد از تعصب و سختگیری واقعا حیرتانگیز است. یعنی همه توصیهها و آموزههای اندیشمندان و فرهیختگان بر «رواداری» و «مسامحه» در جامعه ما بیفایده بوده است؟ عادت کردهایم به داوری و پیشداوری و متناوبا در اموری که به ما مربوط نیست دخالت میکنیم. مگر چه شده، چرا اینقدر اصرار داریم از کاه، کوه بسازیم؟ افرادی در دولت ناگزیر بودهاند پول چای بدهند، مبلغی ارز دولتی را به این امر تخصیص دادهاند، خب این مبلغ برای من و شما ثقیل و بزرگ است. چون در اجارهخانه و امور روزمره خود واماندهایم نباید انتظار داشته باشیم که یک دولت مثل من و شما ندار و بیپول باشد! بیانصافی نکنیم، هر که بامش بیش، برفش بیشتر. دولت مثل ما که پول چای ناچیز نمیدهد، یک ارزی تخصیص میدهد که در شأن و منزلت و قوت و قدرتش باشد. من و شما در طول زندگی، پول چای ندادهایم؟ بیصداقتی است اگر بگوییم نه! همه ما از این پولها دادهایم و میدهیم، کم و زیادش بحث دیگری است، اصل پرداخت پول چای در زندگی همه ما ساری و جاری است و اصلا امر نکوهیدهای نیست. خب دولت هم برای مدیریت کلان جامعهای با این عظمت و این حجم از فشارهای دولتهای متخاصم، مجبور است کارهایی کند که از درک ما بیرون است. جای دولتمردان نیستید تا بدانید چقدر تحت فشار هستند و غمخوار این مردم. دولت همیشه در این امور دقت کافی دارد. اگر بودجه دو سال گذشته را با دقت مطالعه بفرمایید، امکان ندارد یک جایی یک ردیفی پیدا کنید که تخصیص ارز به نرخ دولتی برای «آبگوشت» پیشبینی شده باشد که اگر چنین چیزی تصویب میکردند، تردید ندارم که با استقبال عمومی مواجه میشد، چون همه مردم ایران «آبگوشت» را به عنوان میراث ناملموس و حتی ملموس آبا و اجدادی خود و به عنوان یک نوستالژی، عاشقانه قبول دارند. اما دولت ما اهل «عوامفریبی» نیست و آمده تا کارهای اساسی و زیربنایی کند و نخواسته از عواطف مردم سوءاستفاده کند وگرنه یک ردیف میگذاشت برای تخصیص ارز دولتی برای «آبگوشت بزباش»! به نظرم شایسته است از این بابت قدردان باشیم که به چای بسنده کردهاند. اگر بر منهج عدل و انصاف بخواهیم داوری کنیم، دولت باید بدوا ارز با نرخ دولتی را برای آبگوشت اختصاص میداد، بعدش میرفت سراغ چای؛ چون چای بعد از آبگوشت است که خیلی میچسبد! حالا یکم پول زیادتر پرداخت شده، مشکلی نیست! آدم باید برای رفقایش سنگ تمام بگذارد، ما نداریم مشکل خودمان است. ما وظیفهای جز حمایت از دولت نداریم و سزاوار نیست در برابر خدمات این دولت، به جای حمایت هی بگوییم با پول چای دبش میشد چند نیروگاه و پتروشیمی و بیمارستان و برج و امثال آنها ساخت... .