نخالههای ساختمانی، غول ویرانگر طبیعت
عملکرد ایران و برخی کشورهای پیشرو در مدیریت ضایعات ساختوساز و راهکارهای مدیریت بهینه این معضل
اغلب ساختمانهای موجود در ایران با عدم راندمان، کیفیت ناچیز، مصرف بیش از حد انرژی و تخریب محیط زیست روبهرو هستند. ساختمانهایی که در احداث آنها حجم عظیمی از نخالههای ساختمانی باقی میماند، چیزی حدود 23 هزار تن در روز برای شهر تهران به تنهایی! و آلودگیهای حاصل از انباشت آن که انسان و طبیعت، هر دو را با هم تهدید میکند.
کیهان زریننقش-عضو اتاق فکر استان اصفهان: اغلب ساختمانهای موجود در ایران با عدم راندمان، کیفیت ناچیز، مصرف بیش از حد انرژی و تخریب محیط زیست روبهرو هستند. ساختمانهایی که در احداث آنها حجم عظیمی از نخالههای ساختمانی باقی میماند، چیزی حدود 23 هزار تن در روز برای شهر تهران به تنهایی! و آلودگیهای حاصل از انباشت آن که انسان و طبیعت، هر دو را با هم تهدید میکند. و از آنجا که ما به تکرار روشهای ناکارآمد سنتی خود در ساختمانسازی دچار هستیم راهی نمیماند جز روآوردن به رویکردهای «ساختمانسازی پایدار»، به معنای بهکارگیری اصول توسعه پایدار در صنعت ساختمان. کلمه «پایداری» در این مقوله به معنای قابلیت بازیافت و کمینهکردن آنچه برای سلامتی انسان و محیط زیست زیان دارد، همچنین بهکارگیری منابع طبیعی بهطور بهرهور و کاراست. این راهی است که بسیاری از کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه آن را پیموده و یا در حال پیمودن آن هستند و نتایج درخشانی هم از آن گرفتهاند. از جمله این نتایج میتوان به بازیافت نخالههای ساختمانی تا حد 95 درصد! اشاره کرد. در حال حاضر در ایران تکنولوژی ساختمانی نهتنها سازگار با محیط زیست نیست بلکه قوانین و استانداردهای کافی نیز برای آن وجود ندارد. از یک طرف در کارگاههای ساختمانی میزان قابل توجهی اتلاف منابع وجود دارد و از طرف دیگر در شهرها امکان بازیافت نخالههای ساختمانی به میزان کافی و لازم وجود ندارد. این مقاله نگاه مختصری دارد به نخالههای ساختمانی به عنوان غول ویرانگر طبیعت، همچنین وضعیت عملکرد ایران و بعضی کشورهای پیشرو در این خصوص و در پایان میپردازد به ارائه راهکارهایی برای این معضل.
یکی از اصول «پایداری» که به آن اشاره شد، «طراحی و احداث ساختمانها به منظور انجام خدمات طولانی و مفید برای انسان» است. در اروپا الگوی طراحی زیستی برای خانهها 300 سال است. در ایران این الگو، به زحمت به نیمقرن میرسد. واقعیت این است که اکثر خانههای ما بعد از 40 تا30 سال، کلنگی یا مخروبه محسوب میشود. یعنی در طول حیات یک ساختمان در اروپا، ما حدود 10 بار ساختمانهای خود را تخریب کرده و از نو میسازیم. به عبارت دیگر 10 بار از منابع طبیعی به طور مجدد استفاده میکنیم تا آنها را از نو بسازیم و 10 بار هم نخالههای ساختمان تخریبشده را به طبیعت تحمیل میکنیم. معنی این حرف آن است که ما کمر به قتل زمین و منابع خود بستهایم. در کشور ما از بازگشت این مواد به چرخههای محیط زیست و یا استفاده مجدد از آنها پس از مرگ بناها کمتر صحبتی شنیده میشود. در اکثر موارد هنگام تهیه نقشههای ساختمانی توسط مهندسین و طراحان بنا، برای زمان مرگ و تخریب ساختمانها طرحی ارائه نمیشود. برای بازگشت مجدد مصالح ساختمانی به محیط زیست یا مصرف مجدد آنها برنامهای وجود ندارد، لذا و به ناچار مواد حاصل از تخریب ساختمانها، به عنوان زبالههای صنعتی و ساختمانی غیر قابل بازگشت، سربار طبیعت میشود. اما آیا طبیعت ظرفیت پذیرش این حجم سربار را دارد؟ مسلما خیر. در عین حال که بسیاری از منابع اولیه تولید مصالح، تجدیدناشدنی هستند، نحوه استعمال آنها در صنعت ساختمان به گونهای است که طبیعت به سختی ظرفیت پذیرش این انباشت عظیم نخالهها را دارد. به عنوان مثال میتوان از برداشت بیرویه مصالح سنگی از بستر رودخانهها برای استفاده در ساختوساز که باعث وقوع سیلابهای خطرناک میشود، نام برد. همچنین به تخلیه نخالههای ساختمانی در کنار و یا بستر رودخانهها که مقدمات ورود مواد مضر موجود در پسماندها به چرخه آبهای سطحی و زمینی را فراهم میآورد، اشاره کرد.
وضعیت سایر کشورها در رویارویی با نخالههای ساختمانی
ساختمانسازی ایرانی به استراتژیهای اجرای پایدار توجهی نداشته است و در نهایت نتیجه این امر تولید ساختمانهای بیکیفیت، هدررفت منابع و انرژی بوده است. دخالت دولتها در ساختمانسازی نیز این آشفتگی را دوچندان کرده است. نمونه آن مسکن مهر است که به دلیل کیفیت پایین، رضایت مصرفکننده را در بر نداشته و تا امروز هم تعدادی از آنها خالی مانده است. اما مسئله مهمتر سرنوشت شوم این ساختمانها پس از گذشت 20 سال است که با تعداد زیادی ساختمان خراب روبهرو خواهیم بود و حجم عظیمی از نخالههای حاصل از تخریب و بازسازی آنها که متأسفانه بیشتر آنها نیز قابل بازیافت نیست، تبدیل به مسئله خواهد شد. این مسئله فاجعه زیستمحیطی بزرگی را به همراه میآورد و از آن دست مشکلاتی است که ما به جای منابع پایدار، به نسل بعد از خود منتقل میکنیم. در مقایسه تولید نخاله در ایران و کشورهای دیگر باید به این اشاره کرد که میانگین تولید نخالههای ساختمانی در ایالت کالیفرنیای آمریکا سالانه بیش از چهار میلیون تن است. وزن پسماندهای عمرانی در کشور اروپایی فنلاند که جزء کشورهای توسعهیافته است، سالانه حدود یک میلیون تن است. در تهران فقط روزانه در حدود 23 هزار تن نخاله ساختمانی تولید میشود. تنها در یک قلم در زلزله بم بیش از 16 میلیون تن آوار ساختمان به وجود آمده است. در کشورهای اروپایی تحقیقات زیادی بر روی نخالههای ساختمانی انجام گرفته و درصد بالایی از آن مجددا بازیافت میشود. تنها در دانمارک 95 درصد از نخالهها بازیافت و مجددا استفاده میشود. با بهکارگیری دستگاههای پیشرفته در آلمان بازیافت نخالههای ساختمانی بیش از دو هزار تن در روز است. درحالیکه در تهران میزان استحصال شن و ماسه از نخالههای ساختمانی تولیدشده در سال 1393، 19 درصد بوده و مابقی آن دفع شده است (فرزانه، 1394). در ایالات متحده آمریکا حدود 67 درصد کل ضایعات ساختمانی را بتن تشکیل میدهد. در اروپا در هر سال حدود 50 میلیون تن بتن تخریب میشود. حدود 11 میلیون تن بتن در انگلستان و 60 میلیون تن بتن در آمریکا سالانه به محلهای انباشت نخالههای ساختمانی انتقال داده میشود. در عین حال هر سال در آمریکا حدود 10 تا 12 میلیون تن بتن را به نحوی مورد استفاده مجدد قرار میدهند. (مصطفویمقدم و ایزدپناه، 1391). در تهران به گفته مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران در خبرگزاری فارس مورخ 16/7/1401، از ۱۷ هزار تن نخاله ساختمانی و عمرانی روزانه در مجتمع آبعلی، حدود 10 هزار تن پسماند ساختمانی و عمرانی بازیافت و تبدیل به شن و ماسه میشود. برخلاف رویه کشور ایران، در کشورهای توسعهیافته استراتژیهای اجرای پایدار به طور جدی و گاه رادیکال در حال انجام است (HM Government، 2008). چیزی که ما فاقد آن هستیم. آنچه باید بدانیم این است که همین کشورهای پیشرفته دهههای قبل رفتارهای ما را داشتهاند. 10 سال پیش میزان مواد و مصالح بهکاررفته در صنعت ساختمان انگلستان معادل شش تن به ازای هر نفر بوده که تولید این متریال ساختمانی 90 درصد از استخراج منابع معدنی ایجاد شده است. طبق گزارش آژانس زیستمحیطی (2012)، در سال 2010، 20 میلیون تن نخالههای ساختمانی و خاکبرداری دفن شده است. در حقیقت بخش ساختمان، تخریب و خاکبرداری اتلافشده باعث ایجاد بزرگترین سایت غیرقانونی مواد زائد در پایان سال 2011 بوده است. اما آنان به جدیت مسئله پایداری را تبدیل به قانون و دستورالعمل کردند و امروز خانههایی میسازند به مراتب باکیفیتتر و کممصرفتر از دهه قبل و البته با حداقل زیان به انسان، زمین و محیط زیست، اما ما همچنان آنقدر بیدار نمیشویم تا فاجعهای رخ دهد.
راهکارهای اعمال مؤلفه زیستمحیطی در رابطه با ضایعات
مطالعات نشان داده است که تـا 95 درصد زوائد ساختمانی قابل بازیافت است که البتـه بسـیاری از آنهــا، پــاک و غیرمخلــوط است. اگرچه زیرساختهای این امر در کشور ما هنوز فراهم نیست اما حداقل کاری که میتوان در این زمینه انجام داد، نظارت بر کاهش زباله و نخالههای ساختمانی، حداقل بههمریختگی در محوطه سایت، استفاده از سیستمهای قابل دمونتاژشدن در ساختمان به منظور حفظ محیط زیست و کاهش ضایعات و انرژی، کنترل مستمر ضایعات و نخالهها در کارگاه، بازیافت و کاربرد مجدد مصالح تا حد امکان، نصب دستگاه جداکننده نخالههای ساختمانی در کارگاهها و اجتناب از روشهای سنتی تخریب بناست. اگر کمی بزرگتر بیندیشیم و چرخه کلیتر ساختمانسازی را از طراحی ساختمان تا بهرهبرداری مد نظر قرار دهیم، میتوان گفت راهکارهای جدولشده زیر که در اولین کنفرانس مهندسی مدیریت ساخت و پروژه در سال 1393 ارائه شده کماکان به قوت خود باقی و معتبر است.
نتیجه
فعالیتهای صنعت ساخت، توسعه و مدرنکردن ساختمانسازی کشورها از نظر سیاسی برای دولتها اهمیت ویژهای دارد. در کشورهای توسعهیافته فشار بر صنایع و بهخصوص صنعت ساختمان، از طریق توجه زیاد به مسائل اجتماعی، زیستمحیطی و موضوعات اقتصادی باعث تولید و بهکارگیری دستورالعمل و رویههای بسیاری در این خصوص شده است. گزارشات آژانس زیستمحیطی نشان میدهد که ساختمانسازی پایدار (Sustainable Construction) توسط دولتهای این کشورها از طریق سیاستهای عملی، قانونگذاری و چندین ابتکار دیگر از جمله تشویق بخش خصوصی به اجرا درآمده و متعاقبا مالیاتهای دفع زباله و مجوز مدیریت ضایعات و مقررات مربوطه باعث شده است که فعالیتها در این مورد به سمت و سوی بازیافت مصالح و متریال ساختمانی پیش رود. این مسیری است که کشور ما نیز باید در آن گام بردارد. بیشک بازاستفاده از انواع نخالههای ساختمانی هم به اشتغالزایی کشور کمک میکند و هم باعث میشود محیط زیست آسیب کمتری ببیند. برای شروع در این امر باید سه اصل مهم مدیریت ضایعات، یعنی کاهش مصرف، بازیافت و استفاده مجدد از مصالح تبدیل به فرهنگ و قانون شود.