|

اختلال در جایگاه‌های سوخت از منظری دیگر

بسیاری در ماجرای اختلال در سامانه سوختگیری جایگاه‌ها، به این نکته اشاره می‌کردند که چرا کشور از یک سوراخ دو بار گزیده شده است؟ در برابر این گزاره چه موضعی می‌توان اتخاذ کرد؟

اختلال در جایگاه‌های سوخت از منظری دیگر

بسیاری در ماجرای اختلال در سامانه سوختگیری جایگاه‌ها، به این نکته اشاره می‌کردند که چرا کشور از یک سوراخ دو بار گزیده شده است؟ در برابر این گزاره چه موضعی می‌توان اتخاذ کرد؟

به نظر می‌رسد این عبارت می‌تواند در عین حال هم معنای استعاری و هم معنای کنایی داشته باشد. در ابتدا استعاره اختصاصا چونان بخشی از پس‌زمینه‌اش، توجه را به جزئیات همخوانی‌ها، مشابهت‌ها و اضداد متقابلی جلب می‌کند که جهان ما وابسته آن است. در اینجا نمود عینی به‌صورت بروز مشکل در سوختگیری خودروهاست. به طور متعارف هیچ‌کس به‌خاطر رفع خستگی یا از سر بی‌حوصلگی بنزین نمی‌زند. حتما نیاز خاصی به استفاده از خودرو وجود دارد که افراد زحمت سوختگیری را بر خود هموار می‌کنند. در عین حال کنایه و استعاره دو حالت بنیادی از معانی ارتباطاتی هستند. کنایه قرار است جایگزین نام یا موقعیت یا شرایطی شود از نشانه‌ای که قرار است برای آن معنا بدهد. اینجا معنا در قالب استمرار و پایندگی نظام سوختگیری در جایگاه‌ها بوده و گزیده‌شدن نیز به معنای عدول یا موقعیتی است که این پایندگی را دستخوش تزلزل کرده است. به این ترتیب احتمالا تعداد زیادی از مردم به این گزاره ذیل بازنمودی از وضعیت اختلال اخیر در جایگاه‌ها استناد خواهند کرد. اما در نگرش عمیق‌تر به نظر می‌رسد چنین الگویی برای وضعیت اخیر صادق نیست. استعاره‌ها مرئی هستند و توجه را به خود جلب می‌کنند؛ ولی کنایه‌ها چنین نیستند. استعاره‌ها ناشناخته را مرئی کرده و باعث حضور آن می‌شوند. در ماجرای اخیر، حتی کسی که هیچ خودرویی ندارد نیز پیگیر اخبار این جریان است، چراکه هرچند ممکن است خودروی شخصی نداشته باشد ولی می‌داند که گذران زندگی عادی و روزمره او وابسته به بخش حمل‌و‌نقل است. دو پژوهشگر بزرگ حوزه استعاره‌ها به نام‌های لیکاف و جانسون معتقدند استعاره یکی از مؤلفه‌های ضروری برای مقوله‌بندی جهان و فرایندهای تفکر در انسان است.

به همین خاطر نظریه‌‌های معاصر در باب استعاره عمدتا معطوف حوزه‌های شناختی هستند (و نه صرفا حوزه‌های ادبیات و هنر). تنها رسانه بازنمایی مفاهیم ذهنی و امور ناپیدا همانا زبان است و استعاره‌ها در این ساحت، صورت زبان آرایه‌ای هستند، ازاین‌رو نه در گفتار روزمره بلکه در اکثر واقعیت‌های غیرزبانی نیز تجلی دارند. استفاده از عبارت «گزیده‌شدن دوباره از یک سوراخ» نیز در همین صورت زبانی قرار می‌گیرد. رابطه استعاره‌ای در واقع رابطه میان زبان، ذهن و تجربیات اجتماعی و فیزیکی است. چنین وضعیتی در بین دو بار اختلال در سیستم سوختگیری مشاهده شده است. در هر دو بار تجربیات اجتماعی و فیزیکی مشابهت داشت. هر دو باعث اختلال در سوختگیری (تجربه فیزیکی) و نگرانی مردم بابت مسائلی همچون ازدست‌رفتن سهمیه‌ها و افزایش قیمت (تجربه اجتماعی) شده بود. اتفاقا اقدام دوباره در سازماندهی اختلال نیز با همین هدف صورت گرفت، چراکه جنس این دو تجربه با تجربیات پدیدارشناسانه روزمره گره خورده است. تجربه بار اول اختلال طبعا باید این ذهنیت را برای اخلالگران موصوف ایجاد کرده باشد که اقدام بعدی آنها به سرعت می‌تواند رفع اثر شود و سیستم سوختگیری به حالت مستقر خود برخواهد گشت. در واقع چنین هم شد و همه‌چیز در سریع‌ترین زمان به وضع پایدار برگشت. به‌طور مشخص هدف اختلالگران معطوف به انگیختن حس تجربه‌های پدیدارشناسانه منفی بود. برای کسی که باید به یک قرار مهم در فاصله‌‌ دور برود و ناچار است بنزین بزند، هیچ چیزی به اندازه همان قرار مهم نیست. حتی اختلال در سامانه سوختگیری کل کشور هم برای او به اندازه قرار مذکور اهمیت ندارد. هر عاملی که بتواند آن اهمیت را تحت‌‌الشعاع قرار دهد، نوعی تجربه پدیدارشناسانه منفی است. هدف اخلالگران نیز شکل‌دادن به همین تجربه‌هاست.

در عبارت «دو بار گزیده‌شدن از یک سوراخ» نوعی تناظر نظام‌مند و نگاشت بین حوزه‌‌های تجربه وجود دارد؛ به این صورت که یک تجربه‌ در سال 1400 رخ داد که چندین روز کشور را درگیر خود کرده بود، اما این بار تجربه مزبور به سرعت در فرایند بازنگاری قرار گرفت و سیستم سوختگیری کشور در چند ساعت پایدار و آنگاه در عرض 40 ساعت به حالت قبل درآمد. یعنی با اینکه یک اتفاق مشابه افتاده، اما نحوه مدیریت و واکنش به آن در هر دو بار تفاوت داشته به این صورت که دومی با سرعت شگفت‌انگیزی بلااثر و رفع شد. در ابعاد کنایی ماجرا نیز قرینه روشنی وجود دارد که مخاطب را از معنای ظاهری متوجه معنای باطنی می‌کند. یعنی آگاهی بر پایه تفسیر جانشین تقلید از واقعیت می‌شود. به این ترتیب کنایه به اعتبار انتقال معنا از نزدیک‌ترین به دورترین معنا باید با نوعی رمزگان همراه ‌شود. این رمزگان همان جریان‌سازی خبری از ماجرا است. استعاره نوعی شیوه مفهوم‌سازی و نحوه درک هستی از مسیر ذهن است، یعنی ابزاری است که شکاف میان مفاهیم انتزاعی و درون‌ذهنی را با جهان نمودها وصل می‌کند. وقتی عبارت «گزیده‌شدن دوباره از یک سوراخ» استفاده می‌شود، در واقع مفهوم انتزاعی «ایران آسیب‌پذیر» و «ایران در معرض خطر» مطرح می‌شود. اخلالگر سامانه سوختگیری به خوبی می‌داند که رفتار انسان بازتاب درک استعاری او از تجربه است؛ بنابراین مادام که تجربه تکرار شود، استعاره نیز در رفتار متجلی می‌شود و یک ایرانی همواره کشورش را آسیب‌پذیر و در معرض خطر می‌داند. اگر آن اخلالگر بتواند چنین ذهنیتی را ایجاد کند، آن‌گاه قطعا بازی را به نفع خود جهت داده است.