بررسی دلایل افزایش خودکشی در استان ایلام در گفتوگو با کارشناسان
پیامد تغییر سبک زندگی با فقر
در روزهای گذشته اخباری با کلیدواژههای «خودکشی» و «ایلام» در رسانههای داخلی ایران جلب نظر کرده و واکنشهایی را هم به همراه داشتهاند. ماجرا از رسانههای محلی و استانی ایلام آغاز شد که ابتدا از شیوع خودکشی در میان دانشآموزان آبدانانی نوشتند. آنچنان که این رسانهها مدعی شدند، در چند ماه اخیر احتمالا پنج دانشآموز اقدام به خودکشی در آبدانان کردهاند؛
سامان موحدیراد: در روزهای گذشته اخباری با کلیدواژههای «خودکشی» و «ایلام» در رسانههای داخلی ایران جلب نظر کرده و واکنشهایی را هم به همراه داشتهاند. ماجرا از رسانههای محلی و استانی ایلام آغاز شد که ابتدا از شیوع خودکشی در میان دانشآموزان آبدانانی نوشتند. آنچنان که این رسانهها مدعی شدند، در چند ماه اخیر احتمالا پنج دانشآموز اقدام به خودکشی در آبدانان کردهاند؛ خبری که با واکنش مدیرکل آموزش و پرورش ایلام هم همراه بوده و او از مرگ سه دانشآموز بر اثر اقدام به خودکشی سخن گفته و البته بیان کرده که این اتفاقات پیش از سال تحصیلی و در تابستان رخ داده است؛ اما در کنار صحبت از خودکشی دانشآموزان در آبدانان خبرگزاری ایلنا هم چند روز پیش در خبری از خودکشی دو کارگر پتروشیمی چوار خبر داده و اعلام کرده که این چندمین مورد خودکشی کارگران در استان ایلام است که گویا بیشترین آمار خودکشی کارگری را به خود اختصاص داده است. البته حتی پیشازاین خبرها هم نام ایلام با این مرگ پیوند خورده بود و آمار خودکشی و خودسوزی در این استان غربی ایران بالا بود.
انتشار آمار مربوط به خودکشی در ایران در سالهای اخیر با مقاومتهایی روبهرو بوده است. با این حال برخی از پژوهشگران محلی مطالعاتی در این زمینه انجام دادهاند؛ ازجمله دکتر علی موسینژاد، جامعهشناس ایلامی که سالهاست در زمینه خودکشی در این استان مطالعه میکند. آقای موسینژاد در گفتوگو با «شرق» درباره خودکشی در ایلام نکات جالب توجهی بیان کرد. در ابتدا از او پرسیدیم که نسبتدادن آمارهای بالای خودکشی به ایلام تا چه میزان درست است؟ این استاد دانشگاه در پاسخ گفت: براساس آمار سازمان پزشکی قانونی در مقایسه اعداد خودکشی در ایران بین سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۰ اعداد و ارقام جالب توجهی خودنمایی میکنند. در سال ۱۴۰۰ خودکشی در کل کشور ۴۲ درصد در مقایسه با سال ۱۳۹۵ افزایش یافته است. دراینمیان و در همین مقایسه پنجساله استان آذربایجان غربی با ۱۰۳.۵ درصد افزایش بیشترین افزایش رخداد خودکشی را به خود اختصاص داده است. استانهای بعدی شامل بوشهر با ۹۷ درصد افزایش و استان مرکزی با ۸۹ درصد افزایش هستند. مقایسه آمارهای خودکشی در استان ایلام بین سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۰ بیانکننده افزایش ۴۵درصدی خودکشی است.
اما اگر به فراوانی رخدادن خودکشی در استانهای ایران در سه دهه اخیر نگاه کنیم، به جز سه سال در همه سالها بیشترین تعداد خودکشی به استان ایلام اختصاص دارد. در واقع در این سه دهه همیشه ایلام بیشترین میزان خودکشی را داشته و فقط در سه سال ۱۳۹۵، ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ در رتبه دوم قرار گرفته و استانهای کرمانشاه و کهگیلویهوبویراحمد بیشترین میزان خودکشی را به خود اختصاص دادند.
علی موسینژاد، جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه در ایلام، در بخش دیگری از صحبتهایش با «شرق» درباره چرایی بالابودن آمار خودکشی در استانهای غربی ایران گفت: استانهای زاگرسنشین همیشه در بالای جدول بیشترین نرخ خودکشی در کشور قرار دارند. علت این مسئله را میتوان در پدیدههای گوناگونی جستوجو کرد. شاید یکی از مهمترین دلایل این فراوانی را باید در مدرنشدن این استانها و تغییرات گسترده در سبک زندگیشان جستوجو کرد. ساکنان این استانها زندگی عشایری و ایلیاتی داشتند و بهسرعت در یک فرایند چندساله مدرنشدن در ایران از یک سبک زندگی ویژه مبتنی بر تعامل زیاد با طبیعت به یک زندگی مدرن کشیده شدند و این تغییر سریع با تبعات فراوانی برایشان همراه بود. این گروهها اغلب مهارتهای زیست شهری را یاد نگرفتهاند و در برابر استرسهای واردشده به واسطه زیست شهری بهشدت آسیبپذیر هستند.
مسئله دیگر شکاف شدید طبقاتی است که در این استانها وجود دارد. به هر حال ثروتمندشدن و برخوردارشدن در کشور ما از طریق رابطه و رانت مسئلهای رایج است و بهاینترتیب گروه اندکی یکباره بهشدت مرفه میشوند و جمعیت بیشتری فقیر باقی میمانند. در مناطقی مانند ایلام که محیط کوچک است و سرایت اخبار خیلی سریع است؛ بنابراین افراد بهراحتی میفهمند که دیگران از چه مسیری مرفه شدهاند و برای همین با احساس تبعیض زندگی میکنند که استرس و فشار زیادی به آنها وارد میکند. این فعال اجتماعی اهل ایلام در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: نکته دیگر در زمینه خودکشیها در استان ایلام تغییرات روند آن است. خودکشی در ایلام تا سال ۱۴۰۰ کاملا صبغه طبقاتی دارد. براساس پژوهشی که در سال ۱۳۸۹ انجام دادم و پرونده ششهزارو 313 خودکشی استان ایلام را در مدت 11 سال منتهی به ۱۳۸۹ بررسی کردم، به دستهبندی از طبقهبندی شغلی و وضعیت زندگی این افراد دست پیدا کردم. مطابق این پژوهش ۳۸.۷ درصد از خودکشیها را افراد فاقد کار انجام داده بودند. در ردههای بعدی اقدام به خودکشی زنان خانهدار با ۲۵.۴ درصد، دانشآموزان با ۱۲.۵ درصد، دانشجویان با ۴.۸ درصد، کارگران با ۲.۴ درصد، کشاورز و دامدار با ۲.۴ درصد، کارمندان ۲.۴ درصد و سربازها ۲.۲ درصد قرار داشتند. بهاینترتیب میتوان دید که تقریبا ۹۰ درصد خودکشیها در استان ایلام برای افراد در طبقات فرودست یا متوسط بود. تا پیش از اعتراضات ۱۴۰۱ در ایران دو شهر ایوان و درهشهر بیشترین میزان خودکشیها در استان را داشتند؛ اما حالا بیشترین خودکشیهای استان در شهر تازهتأسیس چوار رخ میدهد و بعد از آن آبدانان و چرداول بیشترین میزان خودکشیها را دارند. درباره علت این ماجرا چون تحقیقی انجام نشده، نمیتوان قضاوتی کرد.
از دکتر موسینژاد درباره رابطه میان ذخایر نفتی ایلام و توسعهنیافتگی آن با آمار خودکشی در این استان پرسیدیم و در پاسخ گفت: ایلام سومین استان از نظر منابع نفت و گاز ایران است. ما ثروتمند فقیر هستیم. منابع زیرزمینی غنی داریم؛ اما نفعی به ما نمیرسد. این مسئله فقط به نفت مرتبط نیست. همانطور که میدانید، ایلام یکی از مهمترین مرزهایی است که هرساله برای تردد اربعین از آن انجام میشود. برای اربعین گذشته اعلام شد ۹ میلیون نفر از این استان به کشور عراق رفتهاند؛ اما از این فرصت استفاده چندانی برای استان نمیشود. چراکه همه خدمات از مرکز و پایتخت برای زائران آورده میشود برای همین باید گفت همانطور که سهمی از نفت برای توسعه این استان به کار گرفته نشده، در دیگر عرصهها هم از پتانسیل این استان استفاده نشده و مشاهده این وضعیت هم میتواند موجب ناامیدی برخی افراد شود.
شدتگرفتن آمار خودکشی در میان کارگران ایلامی
در یک دهه اخیر مسائل کارگری در ایران بیش از هر زمان دیگری در مرکز توجه قرار گرفته است. از سوی دیگر با شدتگرفتن مشکلات اقتصادی وضعیت معیشتی کارگران در ایران هم تحت تأثیر قرار گرفته و در نتیجه این وضعیت اخباری از شیوع خودکشیهای کارگری در ایران در رسانهها منتشر شده است؛ اخباری که چند روز پیش با انتشار خبر خودکشی دو کارگر از یک شرکت بار دیگر توجهها را به این مسئله جلب کرد.
فرشاد اسماعیلی، پژوهشگر حقوق کار، در گفتوگو با «شرق» درباره چرایی رواج خودکشیهای کارگری بهویژه در محیطهای کار در استانهای غربی ایران از جمله ایلام به «شرق» میگوید: خودکشی کارگران بهویژه در محیطهای کاری با جمعیت بالا، موضوعی است که در چند سال اخیر با آن مواجه هستیم. این اتفاقات در سالهای اخیر در جمعیتهای کارگری و محیطهای کاری با تعداد زیاد کارگری رخ داده و اغلب هم در شهرهایی به وقوع پیوسته که شرایط کار و شرایط زندگی در آن برای کارگران سخت است. مثلا در خوزستان، ایلام و اراک گزارشهایی را از خودکشی کارگران در سالهای اخیر در رسانهها دیدهایم؛ بنابراین این نکته که این خودکشیها در مناطقی بیشتر رخ داده که محیط کاری بزرگ با تعداد زیاد کارگر به حساب میآمده و شهرها از نظر معیشتی و رفاهی وضعیت نامناسبی دارند، صرفنظر از متغیرهای دیگر به خودی خود واجد نکاتی است.
اسماعیلی در بخش دیگری از صحبتهایش میگوید: نکته دیگر این است که این خودکشیها اغلب در محیطهایی رخ داده که تجربه اعتراضات کارگری جمعی در آنها وجود داشته، همچنین سابقه تصمیمات سالب جمعی از سوی کارفرما مانند تعدیلهای گسترده و اخراجهای جمعی یا کاهش مدت قراردادها را هم داشتهاند. در بسیاری از این کارگاهها شرایط بهگونهای است که پرداخت حقوق و مزایا چندان منظم نبوده و در بسیاری موارد کارها و دریافت خدمات برونسپاری شده و پای پیمانکار دست اول و دوم و شرکتهای تأمین نیرو وسط آمده که در مجموع منجر به شرایط شکننده شغلی برای کارگران و دریافت نامنظم دستمزد شده است. این مسئله در کنار سختگیری کارفرما در شرایط کاری کارگران و ناهمخوانی و عدم تطبیق سختی کار با میزان و زمان دریافت حقوق و مزایا بر بدی وضعیت موجود افزوده است. بنابراین کارگری که از نظر وضعیت حقوق و مزایا در مضیقه است یا امنیت شغلی شکنندهای دارد، چند راه بیشتر ندارد؛ یا باید از طریق یک اقدام جمعی خواستهاش را مطالبه کند که در این زمینه اغلب راهی برای بیان خواسته یا اعتراضی جمعی وجود ندارد.
این پژوهشگر حقوق کار در بخش پایانی صحبتهایش هم میگوید: تا زمانی که تشکل کارگری و سندیکای کارگری مستقل غیردولتی در این فضاها وجود ندارد و حتی نهادهای قانونی دولتی چون شورای اسلامی کار یا نهادهای دیگر سیاسی در چنین محیطهای کاری با تعداد زیاد کارگر حضور ندارند، امکان بیان جمعی مطالبات وجود ندارد. برای همین راهحلهای جمعی اغلب مسیر مسدودی را برای مطالبات کارگری بههمراه دارند.
از طرفی راهحلهای فردی که ذاتا و ماهیتا راهحلهای عقیم و ناقصی هستند و به نتیجهای درخور و بلندمدت نمیرسند و مثلا در مسئله معیشت ممکن است این اقدامات به تلاش برای دریافت اضافهکار یا وام و تسهیلاتی برای فرد منجر شود که این راهحلها هم در این کارگاهها با موانع ساختاری و رفتاری از سوی کارفرما روبهروست که حتی در صورت نتیجهدادن، اگرچه در کوتاهمدت مشکلی از کارگر حل میکند اما در بلندمدت او را فرسوده و مستهلک میکند و در برخی مطالبات مثل اخراج که اصلا راهگشا نخواهد بود و مرتبط نیست و جواب نمیدهد. بنابراین میتوان گفت که در دوران فقدان راهحلهای جمعی و انسداد راهحلهای فردی است که چنین اتفاقاتی رخ میدهد و متأسفانه حتی خروجی نرمال این وضعیت تلقی میشوند. به این ترتیب که ممکن است شاهد این باشیم که در چنین شرایطی سوژه و ابژه یکی شده و فرد دست به خودکشی یا خودسوزی اعتراضی بزند. دیده شده که در چنین مواردی فرد محل کار را به عنوان مکانی برای این اقدام مشخص کرده تا مشخص شود این اقدام در نتیجه شرایط کاریاش بوده نه مشکلات خانوادگی یا مسائلی دیگر.
لزوم اقدام برای پیشگیری از خودکشی
فهیمه سعید، عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت و از چهرههای شناختهشده پژوهشگر در زمینه پیشگیری از خودکشی است. او بهتازگی پژوهشی در زمینه خودکشی کادر درمان انجام داده که نتایج درخورتوجهی دارد. با دکتر سعید درباره رواج خودکشی در میان گروههای خاص در استان ایلام صحبت کردیم. او در این زمینه به «شرق» میگوید در حال حاضر دستورالعمل مشخصی برای جلوگیری از خودکشی در میان کارگران یا دانشآموزان بهصورت ویژه نداریم. او در ادامه میگوید: دستورالعملهای پیشگیری از خودکشی فعلا به صورت کلی تدوین شدهاند و مخاطب آن کل جامعه است. از سوی دیگر برنامه ملی پیشگیری از خودکشی هم گروه خاصی را در جامعه هدف نگرفته و برای همه مردم اجرا میشود.
سعید درباره فرایند پیشگیری از خودکشی هم میگوید: وقتی روی برنامههای پیشگیری از خودکشی فعالیت میکنیم، در ابتدا یکسری برنامههای کلی برای همه جامعه ارائه میکنیم. در مرحله بعد باید گروههای خاص را هدف بگیریم. از سوی دیگر معمولا گفته میشود که در پیشگیری از خودکشی باید ابتدا عوامل خطر را شناسایی کرد و بعد این عوامل خطر را تعدیل کرد. برای همین قطعا وقتی وارد گروههای خاص میشویم، باید مطالعه کنیم که مهمترین عوامل خطر چیست و شایعترین دلیل خودکشی چه بوده و روی آن موضوع بیشتر تمرکز کنیم. طبیعتا اگر چنین اتفاقی رخ بدهد و بتوانیم روی گروههای خاص تمرکز کرده و برنامه پیشگیری از خودکشی بگذاریم، قطعا مفیدتر خواهد بود.
فهیمه سعید در بخش پایانی صحبتهایش درباره شیوع خودکشی در میان گروههای خاص در یک جامعه کوچک هم میگوید: در یک مدل دیگر پیشگیری از خودکشی زمانی است که یک مدل خاص از خودکشی بین یک جمعیت یا جامعهای رواج پیدا میکند که به آن خودکشی تقلیدی میگویند؛ مثلا خودکشی در میان کارگران یک کارخانه یا دانشآموزان یک مدرسه. در چنین شرایطی ما باید علاوه بر خود سوژهها روی نزدیکان و دوستان این افراد هم تمرکز کرده و اقدامات لازم برای پیشگیری از خودکشی را انجام دهیم، زیرا همانطورکه گفتم اینگونه خوکشیها تقلیدی هستند و گاهی در یک موقعیت خاص افراد مختلف از همدیگر تقلید میکنند. در چنین شرایطی معمولا ممکن است فرد تأثیرگذار در یک جمعیت اقدام به این کار کند و روی دیگران اثر بگذارد. برای همین اگر مثلا در یک کارخانه چند مورد خودکشی کارگری رخ داده باید وارد عمل شد و اقدامات پیشگیری از خودکشی را روی نزدیکان و اطرافیان این افراد هم انجام داد.