نگاهی به تجمع گروهی با عنوان امت حزب الله در مقابل پاستور
ابراهیم رئیسی در تنگنا
از چند روز قبل فراخوانهای امت حزبالله خصوصا در شهر قم برای برگزاری تجمعی در روز دوشنبه 4 دی ماه ساعت 10 صبح مقابل دفتر رئیسجمهور در کانال و گروههای ایتا دست به دست میشد.
از چند روز قبل فراخوانهای امت حزبالله خصوصا در شهر قم برای برگزاری تجمعی در روز دوشنبه 4 دی ماه ساعت 10 صبح مقابل دفتر رئیسجمهور در کانال و گروههای ایتا دست به دست میشد. صبح روز دوشنبه عدهای به این فراخوان لبیک گفتند و در مقابل دفتر ابراهیم رئیسی از دولت میخواستند که «محکم با بیحجابی برخورد کند». شعارهای آنها علیه دولت به شدت تند بود و خواستار عزل چهار وزیر از جمله وزرای ورزش، ارشاد و گردشگری دولت بودند. کانون مرکزی اعتراض آنها البته از ورود زنان به ورزشگاه در دربی گذشته آغاز شده است اما در عین حال ابراهیم رئیسی از سوی این افراد متهم شده بود به مخالفت با نظر رهبری در ورود زنان به ورزشگاه.
تناقضهای ورود زنان به ورزشگاه
مهرماه سال 1400 وقتی برای بازی ایران و کره جنوبی زنان به بخشی از ورزشگاه آزادی راه پیدا کردند، جریان حامی دولت با افتخار میگفت «کاری که روحانی نتوانست انجام دهد رئیسی انجام داد». آنها به کنایه در توییتهایی که در رسانههای رسمی همچون مشرقنیوز بازتاب داده شده بود مینوشتند: «رئیسی چنان خیابونها رو دیوارکشی کرد که حتی مجوز حبس بانوان، روز دیدار تیمهای ملی فوتبال ایران و کره جنوبی تو ورزشگاه آزادی رو صادر کرده». دو سال بعد از آن تاریخ همه چیز عوض شده است. ظاهرا آن روزها اوایل کار دولت بود و لازم بود تا به هر نحو ممکن چهره جریان اصولگرایی ترمیم شود. همان روزها هم کفنپوشان مخالف ورود زنان به ورزشگاه ساکت شده بودند تا این ترمیم چهره صورت بگیرد اما حالا از لاک دفاعی خارج شدهاند.
اتهام رئیسی
یکی از مهمترین شعارهای معترضان در این تجمع این بود: «سکوت در فتنه کشف حجاب / خیانت است به رهبر و انقلاب» سؤال این است که مخاطب این شعار کیست؟ برای یافتن پاسخ لازم نبود چندان راه دور برویم. وقتی تجمع درست در مقابل دفتر رئیسجمهور برگزار شده و عدهای که آنجا جمع شده بودند فریاد میزدند تا صدایشان به دفتر رئیسجمهور برسد، مخاطب شعار مشخص بود.
هشدار جدی به وزیر ورزش و رئیسجمهور
در اطلاعیهای که از سوی این گروه منتشر شد به حضور بانوان در بازی دو تیم استقلال و پرسپولیس اشاره شده و از سوی «شوراهای سیاسی شهر قم» هشدار داده شده بود: «تصاویر متعددی از صحنههای کشف حجاب، اختلاط و دیگر مفاسد اخلاقی که از این بازی، آن هم در ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و روزهای وداع با شهدای عزیزِ دوران دفاع مقدّس، در رسانههای مختلف منتشر شد، تأسف و رنجش خاطر میلیونها نفر از ملت مؤمن و انقلابی کشور عزیزمان ایران اسلامی را به دنبال داشت».
به باور آنها اگر دولت رئیسی به خواسته زنان برای حضور در ورزشگاه پاسخ مثبت دهد «توقعات بیشتر و شنیعتری» مطرح خواهد شد. این دسته همچنین تهدید میکردند که «نیروهای انقلابی با کسی عقد اُخوّت نبستهاند و در دفاع از آرمانها با هیچکس تعارف ندارند».
سردار بکایی در میان معترضان
با نزدیکشدن به اذان ظهر معترضان به سمت «مسجد توحید» در ضلع غربی پاستور هدایت شدند تا در نشستی با مسئولان دولتی حرفهای آنها شنیده شود. جلسهای که با حضور سردار بکایی از ستاد عفاف و حجاب وزارت کشور برگزار و به صورت لایو در برخی از شبکههای اجتماعی پخش شد. معترضان بارها حرفهای سردار بکایی را قطع کردند و به او میگفتند که «در دولت قبل 40 درصد بیحجابی بود الان 80 درصد» آنها همچنین تأکید میکردند که «اگر میخواهید زنان را به ورزشگاه راه بدهید باید بروید و فتوای علما و رهبری را دریافت کنید». جمعیت معترض هشدار میدادند که به زودی «سونامی عید در بیحجابی که آمد دیگر نمیشود هیچ کاری کرد». فرستاده وزارت کشور از آنها خواست که یک نفر را از میان خودشان انتخاب کنند تا در جلسات ستاد حجاب و عفاف شرکت کند. در این جلسات ظاهرا در حال تدوین گزارشی از وضعیت موجود به رئیسجمهور هستند تا تصمیمگیری اتخاذ شود. سردار بکایی تأکید داشت که محتوای جلسات و گزارش امکان انتشار عمومی ندارد و تنها نماینده معترضان میتواند در آن حضور پیدا کند و از نزدیک شاهد باشد که دولت نسبت به دغدغههای آنها بیتفاوت نیست. اما معترضان میگفتند: «این حرفهایی که سردار میزند از دولت روحانی هم شنیدیم» آنها هیچ ابایی نداشتند از اینکه صراحتا اعلام کنند: «تاکنون مسئولان بر پروتکلهای صهیونیست عمل کردند. مگر اینکه خلافش را ثابت کنند».
شعارهای امت حزبالله
سخنرانها و افرادی که برای شعاردادن بلندگو به دست داشتند، اظهارات تندی را علیه ابراهیم رئیسی در خیابان پاستور مطرح کردند. یکی از سخنرانان میگفت: «احکام خدا از جمله حکم صریح حجاب و عفاف در دولت شما له شده است. آقای رئیسی متأسفیم که به گفتاردرمانی و حرکات نمایشی روی آوردید. به اوامر صریح رهبری بیتوجهی کردید. جناب آقای رئیسی شما به پشتوانه مردم حزبالله و متدین و خانوادههای شهدا رأی آوردید و بر کرسی ریاستجمهوری نشستید. آقای رئیسی حضرت آقا با چه زبانی بگوید؟ چه کسی باید فضای مجازی و این قتلگاه جوانان را مهار میکرد؟» معترضان مقابل دفتر ابراهیم رئیسی همچنین شعار میدادند: «اجرای بحث 2030، در دولت رئیسی/ مایه ننگ و عار است»، «وزیر گردشگری آفت این نظام است»، «مسئول بیلیاقت/ جواب بده کو حجاب»، «مفسد اقتصادی /عامل بیحجابی»، «هرچه بلا میکشیم، از دست منکرات است».
روزهای دشوار رئیسی
اگر محمود احمدینژاد در دو سال پایانی از سوی اصولگرایان به مخالفت با رهبری متهم شد، ابراهیم رئیسی راه او را در دو سال اول پیموده و در وضعیت بغرنجی قرار دارد. از یک سو نمیتواند در مقابل این دسته که بدنه اصلی و حامیانش را تشکیل میدهند بایستد از سوی دیگر نگاه او به بدنه رأی مخالفانش در سال 96 است. همانها که در سال 1400 اکثریتشان در انتخابات شرکت نکردند. آنها که این روزها در مقابل دفتر رئیسجمهور آزادانه تجمع برگزار میکنند و وزارت کشور از آنها مطالبه مجوز نمیکند، همان کسانی هستند که چند سال قبل از رئیسی چهره یک ناجی برای کشور ساخته بودند. حالا ناجی برایشان تغییر چهره داده است. آنها برخلاف رأیدهندگان اصلاحطلب که بعد از رأیدادن مطالبات خود را فراموش میکنند، قصد رهاکردن مطالبات خود را ندارند. دولت رئیسی که تلاش میکند با سکوت و عدم تقابل با این دسته فاصله زمانی ایجاد کند تا آنها مطالباتشان را فراموش کنند حالا اما میان دو طیف گرفتار مانده است.
اکثریت خاموش – اقلیت پرسروصدا
هر دولتی به خوبی میداند برای حکمرانی نیاز است تا اکثریت مردم را با خود همراه کند. ابراهیم رئیسی بعد از وقایع اعتراضی سال 1401 و فسادهای افشاشده از وزارت جهاد کشاورزی در وضعیتی تضعیفشده قرار دارد. او امروز در میان دو گروه قرار گرفته است و نمیداند کدام یک را باید انتخاب کند. عجیبتر اینکه هر دو گروه نیز از او ناراضی هستند. از یک سو اکثریتی خاموش قرار دارند که به دولت او رأی ندادند و افکار او و اصولگرایان را نه در سال 1400، بلکه بسیار پیشتر و از سال 76 آشکارا با رأی خود نفی کردند. رئیسی اما مشخصا در سال 96 با رأی مستقیم مردم عقب رانده شد. این اکثریت بعد از ناکامی در رسیدن به مطالبات خود، در سال 98 و 1400 از انتخابات فاصله گرفتند. این اکثریت حاضر شد تا بپذیرد تمام ارکان قدرت یکدست در اختیار یک جریان باشد تا شاید بتواند بر مشکلات غلبه کرده و بهانهای برای کار نداشته باشد. این میان عده کثیری هم بودند که معتقد بودند با یکدستشدن قدرت مشکلاتی نظیر برجام، fatf و ورود زنان به ورزشگاه حل خواهد شد. اما چنین نشد. در مقابل این اکثریت خاموش، اقلیتی قرار دارند که سروصدای زیادی دارند و مطالبه آنها در حوزههای اجتماعی حرکت دولت به سمت محدودیتهای بیشتر در فضای مجازی و فضای اجتماعی است. حالا رئیسی باید میان این دو دسته دست به انتخاب بزند.
راههای پیشرو؟
اول: حرکت به سمت احمدینژاد بعد از 88: بعد از روزهای پرالتهاب انتخابات سال 88 بود که احمدینژاد به این باور رسید که باید طبقه متوسط را با خود همراه کند. تصاویر مشایی درحالی که در کنار یکی از بازیگران محبوب در حال تماشای یک تئاتر بود، جنجال زیادی برپا کرد. به اعتقاد بسیاری احمدینژاد با جلوکشاندن رحیممشایی به دنبال این بود که بخشی از رأی کسانی که در 88 به خاطر مسائل سختگیرانه در دور اول ریاستجمهوریاش به او رأی نداده بودند را جذب کند. تحلیل اصولگرایان این بود که سقوط احمدینژاد از همینجا آغاز شد که به سمت جذب اکثریت مردم حرکت کرد. به نظر میرسد رئیسی نیمنگاهی به این وضعیت دارد تا ضمن رفع ایرادات احمدینژاد در این حوزه کار او را انجام دهد.
دوم: حرکت به سمت احمدینژاد دور اول: احمدینژاد دور اول اما مطلوب بدنه اصولگرایان بود. کسی که گشت ارشاد را احیا کرد و در عمل همه امکانات دولت را در اختیار یک طیف از بدنه جامعه قرار داد. برای رئیسی حرکتکردن به این سمت هم خطرناک است و هم ممکن نیست. او نه از توانایی احمدینژاد برای جنگیدن برخوردار است و نه دولتش در وضعیتی است که مانند دوران احمدینژاد دلار فراوان داشته باشد.
سوم: سکوت و تحلیلرفتن توان دولت: احتمال بیشتر در مورد راهی که دولت خواهد رفت این است که با حالتی توأم با سکوت و تلاش برای راضیکردن هواداران معترض آنها را آرام کند. اما در حالت سکوت نه تنها توان دولت تحلیل میرود بلکه به صورت فرسایشی ناگزیر است هم با جریان اکثریت خاموش مبارزه کند و هم با جریان اقلیت پرسروصدا. آیا دولت رئیسی میتواند در چنین وضعیتی گفتمانش را نیز در انتخابات مجلس هدایت کند؟