|

نمایش انفرادی آثار تانیا پاکزاد

ترجمان درد زندگی معاصر از دریچه‌ نور و رنگ

چراغ‌های رنگی، گلدان‌ها و در نهایت پنجره‌ای بزرگ با تصویری از بطری آب و ریسه چراغ‌های رنگی در روی زمین، همگی مثل دریچه‌ای خوش و توأم با زیبایی ناشی از سادگی آثار تانیا پاکزاد در گالری آریا به روی مخاطب گشوده شده است. تانیا پاکزاد با چراغ‌هایی که بر روی بوم نقش می‌کرد، بیشتر شناخته شده است و از سال‌های اواخر دهه 1370 تاکنون نمایشگاه‌های انفرادی متعددی در داخل و خارج از کشور برگزار کرده و در نمایشگاه‌های گروهی زیادی حضور یافته است.

ترجمان درد زندگی معاصر از دریچه‌ نور و رنگ

شهرزاد رویائی

چراغ‌های رنگی، گلدان‌ها و در نهایت پنجره‌ای بزرگ با تصویری از بطری آب و ریسه چراغ‌های رنگی در روی زمین، همگی مثل دریچه‌ای خوش و توأم با زیبایی ناشی از سادگی آثار تانیا پاکزاد در گالری آریا به روی مخاطب گشوده شده است. تانیا پاکزاد با چراغ‌هایی که بر روی بوم نقش می‌کرد، بیشتر شناخته شده است و از سال‌های اواخر دهه 1370 تاکنون نمایشگاه‌های انفرادی متعددی در داخل و خارج از کشور برگزار کرده و در نمایشگاه‌های گروهی زیادی حضور یافته است. مجموعه اخیر تانیا پاکزاد با عنوان «نور و انزوا» را می‌توان با المان‌های ساده در سطوحی تخت و فضاهای خلوت، سهل ممتنع توصیف کرد. زیبایی در آثار مورد تأکید هنرمند است و در نگاه اول آنچه ما را با اثر همراه می‌کند، تصاویری با حس و حالی مطلوب است؛ اما با اندکی مکث می‌توان لایه‌هایی دیگر را از اثر دریافت کرد؛ همان‌گونه که پاکزاد در استیتمنت خود به مباحثی از تقابل نور و ظلمت و رویش گل‌های سرزمینش اشاره دارد. پاکزاد بعد از گذراندن دوره‌های آموزشی نزد آیدین آغداشلو برای ادامه تحصیل به اسپانیا می‌رود و پس از آن مدرک کارشناسی در رشته نقاشی‌ و سپس کارشناسی‌ ارشد پژوهش هنر را از دانشگاه آزاد اسلامی دریافت می‌کند. آثار مجموعه پیش‌رو که در گالری آریا به نمایش درآمده، با تکنیک اکریلیک و ترکیب مواد روی بوم شکل گرفته است.

 در نگاه به همه آثار به نظر می‌رسد که سه مجموعه متفاوت را با هم می‌بینیم؛ چراغ‌ها، گل‌ها و پنجره. انتخاب آثارتان بر چه اساسی اتفاق افتاد؟

این نمایشگاه حاصل پنج سال فعالیت حرفه‌ای من است. من پیش از کووید این مجموعه را شروع کردم و بعد هم شرایط اجتماعی خاصی در کشور پیش آمد، در نتیجه امکان نمایش آثارم وجود نداشت. اصولا اعتقادی بر این ندارم که هنرمند باید هر سال نمایشگاهی از آثارش بگذارد. از سویی دیگر جامعه باید در شرایط مساعدی باشد تا بتوانیم مخاطب را به تماشای آثار دعوت کنیم.

 سبک اجرائی پیش‌کسوتانی مانند لیلی متین‌دفتری و اعتمادی را به واسطه سطوح تخت در آثار یادآور می‌شوید. آیا خود را تحت تأثیر آنها می‌دانید؟

اساسا هنرمندان از یکدیگر و به طور مشخص از پیش‌کسوتان تأثیر می‌گیرند. کسانی مثل خانم متین‌دفتری، پروانه اعتمادی و آقای یکتایی از هنرمندان مورد علاقه من هستند و ناخودآگاه تأثیراتی از آنها گرفته‌ام. هنر به طور کلی در برهوت ایجاد نمی‌شود و هنرمند تحت‌ تأثیر محیط، طبیعت و افراد شاخص در هنر شکل می‌گیرد. من از کودکی با تشویق مادرم که خودش هم به نقاشی بسیار علاقه‌مند بود و در نتیجه من را برای شرکت در کلاس‌های آیدین آغداشلو ثبت‌نام کرد، به‌ شکل جدی به نقاشی پرداختم و نگاه حرفه‌ای من به نقاشی در همان‌جا رقم خورد.

 مناظر اکثرا داخلی هستند؛ اما با ریسه‌ها به‌عنوان المان‌های شهری و زندگی بیرونی توأم شده‌اند. آیا این ترکیب متضاد با عنوان اثر مرتبط است، گویی خلوتی از داخل با نور و تزیین خارجی همراه شده است.

من همیشه به سفر می‌رفتم و در سفرها از گل و گیاه و درختان عکس می‌گرفتم و به نور و فرم و شرایطی که بر آنها حاکم است، دقت می‌کردم. هیچ‌گاه به‌عنوان یک پروژه به آنها نگاه نمی‌کردم؛ اما در زمان کرونا به دلیل خانه‌نشینی اجباری من به این تصاویر رجوع کردم و با آنچه به‌عنوان جهان‌بینی در ذهن داشتم، ترجمه کردم و به بوم نشاندم. گل‌هایی که در طبقه پایین گالری آریا می‌بینید، کاملا تصورات ذهنی من از باغستانی خیالی در تنهایی‌ام بود. بافت همیشه برای من مهم است؛ زیرا تهی‌بودن را در فضاهای خالی نشان می‌دهم و بافت‌های روی هم لایه‌های پنهانی آدم‌ها را مدنظر دارم؛ چراکه بافت‌های روی هم جنسی از خاطره است.

  خلق آثار چگونه و تا چه حد براساس جامعه شکل گرفته است؟

فرهنگ و شهر بر گلدان‌های من منعکس شده است. ما که در کلان‌شهرها زندگی می‌کنیم، با وجود شلوغی که در ظاهر زندگی افراد می‌بینیم، در مواجهه نزدیک با هر فرد متوجه تنهایی و عریانی می‌شویم. انگار که در این فضای معاصر زیر پای آنها خالی است. من با همین نگاه عناصر آثارم مانند چراغ یا گل را معلق می‌کشم؛ چون ما نیز در شهر معلق هستیم.

  در برخورد با گل‌ها ماده رنگی بیشتری در مقایسه با چراغ‌ها دیده می‌شود. آیا تعمدی در این رویکرد داشتید؟

از نگاه من نقاشی از زندگی ریشه می‌گیرد و اصولا خودم چند وقتی یک بار از خود می‌پرسم که از زندگی چه می‌دانم و چه دریافتی دارم، در نتیجه زندگی را به زبان تصویر ترجمه می‌کنم. ضربه‌ قلم‌های قویِ رنگ‌های آثار من که بیشتر در گل‌ها به چشم می‌آیند، گویی در جهانی زندگی می‌کنیم که به همین ضربه‌ قلم‌های رنگی خلاصه می‌شود.