از شیرازیهای زنگبار تا ممنوعیت بردهداری در ایران
اولین سفر خارجی من نه با ترکیه یا دوبی، بلکه با زنگبار و با یک گروه ایرانی و راهنمای حرفهای کلید خورد. همانجا بود که مهر آفریقا در دلم افتاد. جادوی سفر برایم از اینجا شروع شد. هواپیمای عمانایر که بالای جزیره زنگبار رسید، شور و شعف عجیبی وجودم را فرا گرفته بود. زنگبار یا اونگوجا، جزیرهای نزدیک ساحل کشور تانزانیاست. در حقیقت اسم سرزمین اصلی «تانگانیکا» و از مستعمرات شرق آفریقای انگلستان بوده است.
علی مرسلی
اولین سفر خارجی من نه با ترکیه یا دوبی، بلکه با زنگبار و با یک گروه ایرانی و راهنمای حرفهای کلید خورد. همانجا بود که مهر آفریقا در دلم افتاد. جادوی سفر برایم از اینجا شروع شد. هواپیمای عمانایر که بالای جزیره زنگبار رسید، شور و شعف عجیبی وجودم را فرا گرفته بود. زنگبار یا اونگوجا، جزیرهای نزدیک ساحل کشور تانزانیاست. در حقیقت اسم سرزمین اصلی «تانگانیکا» و از مستعمرات شرق آفریقای انگلستان بوده است.
ما در طبقه بالای هتلی قدیمی در شهر سنگی که آسانسور ندارد، مستقر شدیم. شهر سنگی (stone town) در زنگبار جزء فهرست میراث یونسکو است. در حال حاضر استون تاون بیشتر یک موجودیت توریستی است تا اینکه به زندگی واقعی خود مردم زنگبار و تانزانیا ارتباطی داشته باشد. وقتی وارد خود زنگبار میشوید، آفریقای واقعی شروع میشود. کوچهخیابانهای خاکی شلوغ، فقدان زیرساخت شهری و همه چیزهایی که آفریقای واقعی و نه برساخته و نمایشی برای توریستهاست. زنگبار سرسبز است. غروبها خفاشهای بزرگ میوهخوار دور درختان به حرکت درمیآیند. در اکتبر هوا شرجی ولی مطبوع است. کوچهها پر از دستفروش هستند و به رسم آفریقا اگر علاقه به کالایی نشان دادید، تا چیزی را نفروشند ولتان نمیکنند و حداقل نصف قیمت را میتوانید با چانهزدن تخفیف بگیرید. قدمزدن و گمشدن در کوچهپسکوچههای شهر سنگی، لذت وافری دارد؛ مخصوصا وقتی که انتهای یک مسیر به اقیانوس ختم شود. فردی مرکوری خواننده گروه کوئین در یکی از همین خانهها به دنیا آمده که الان جاذبه توریستی شده است. ولی حقیقت این است که نه شهر سنگی فعلی و نه فردی مرکوری، ارتباط چندانی با مردم بومی زنگبار و تانزانیا ندارند. مرکوری اگرچه بیشتر دوران تحصیلش را در بمبئی هند بوده است ولی به عنوان یک خواننده انگلیسی ارتباط زیادی با هند هم ندارد. پدر و مادر مرکوری از زرتشتیان هند بودند که در دستگاه استعمار انگلیس در زنگبار خدمت میکردند. خانواده مرکوری مجبور شدند با وقوع انقلاب زنگبار که شورش آفریقاییها علیه سلاطین عرب بود، به انگلیس فرار کنند. در واقع زنگبار برخلاف تانگانیکا، مستعمره مستقیم انگلیس نبود بلکه سلطانی عرب داشت که تحتالحمایه انگلستان بود. بعد از این انقلاب و سرنگونی اعراب عمانی، رهبران سیاسی زنگبار ترجیح دادند با تانزانیا متحد شده و کشور واحدی تشکیل دهند. جزیره زنگبار به دلیل موقعیت سوقالجیشیاش در یک دوره تاریخی بین زمانی که پرتغالیها با کشتیهایشان آفریقا را دور زدند و پیش از احداث کانال سوئز مسیر تردد کشتیهای زیادی بوده است. تا قبل از پرتغالیها این جزیره قرنها قلمرو تردد و تجارت مسلمانان بوده است و مسلمانشدن مردم زنگبار هم به همین دوران برمیگردد. با این تفاسیر، استون تاون، چندان شهری آفریقایی نیست. البته کوچهپسکوچههای قسمت قدیمی بندری شهر مومباسای کنیا شباهت زیادی به این قسمت زنگبار دارد که بیشتر تأثیر حضور اعراب، ایرانیها و انگلیسیها را نشان میدهد تا ساکنان بانتوتبار بومی آفریقایی. حضور توریستهای غربی در زنگبار چشمگیر است دلیلش هم ساحل و آفتاب اینجاست. در یک کافه با دختری آمریکایی به اسم کریستین آشنا میشوم که از قضا توریست نیست. کریستین دانشجوی زبان سواحیلی است و در دانشگاه زنگبار در حال تحصیل است. معمولا آمریکاییها ایران را با عراق اشتباه میگیرند ولی کریستین با اینکه فقط 21 سالش است، اطلاعات دقیقی در مورد ایران دارد و دلیلش این است که پدرش یک دانشگاهی ایرانپژوه است و اسم قایق تفریحیشان را هم ایران گذاشتهاند!
حاکم بلامنازع شرق
در قرن دهم میلادی، «علی ابن حسن شیرازی» شاهزادهای منسوب به آلبویه با خاندانش به سواحل شرق آفریقا مهاجرت کرد و امپراتوری زنگ یا سلطنت کیلوا را در خط ساحلی گستردهای در شرق آفریقا پایه نهاد. تا قبل از رسیدن پرتغالیها، این سلطنت حاکم بلامنازع شرق آفریقا بود. گردشگران ایرانی بعضا با شنیدن اسم شیرازی هیجانزده میشوند. اما جستوجوی رگههای قرابت فرهنگی بین شیراز و زنگبار معاصر، کار پرثمری نیست. اگرچه تعداد زیادی از آفریقاییها در زنگبار خود را شیرازی میدانند (مثلا در نونگویی در شمال جزیره به این به اصطلاح شیرازیها برخوردیم) اما شیرازیبودن آفریقاییهای بانتو چندان موثق به نظر نمیرسد. در آفریقا غیر از بردههایی که صاحبانشان اعراب، بلوچها و پارسیها بودند، آفریقاییهایی هم بودند که اسلام آورده بودند و آزاد بودند ولی چون فاقد زمین بودند در نظام طبقاتی پایینتر از اعراب و ایرانیها و بالاتر از بردهها قرار داشتند و سواحلی نامیده میشدند. این نظام طبقاتی در زنگبار و سواحل شرق آفریقا حتی بعد از استعمار انگلیس هم ادامه یافت و «شیرازی»بودن در واقع نوعی تبختر است و اشاره به این داشت که از نوادگان انسانهای آزاد و شاهزادگان هستند. میراث فرهنگ استعمار و بردهداری اینجا برای برای انکار هویتی تلخ و پررنج به کار میرود. حتی زبان سواحیلی رایج در شرق آفریقا به بانتو و زبانهای آفریقایی قرابت دارد تا زبانهای سامی یا هنداروپایی. شیرازی در واقع عنوانی برای بردهدارانی بوده است و در دوران مابعد بردهداری، نوادگان بردهها به داشتن نام آنها بر روی خود افتخار میکنند! در ایران هم آفریقاییتبارها در سواحل جنوبی از بوشهر تا بلوچستان و حتی فسا در استان فارس حضور دارند که بیانگر رواج تجارت و انتقال آفریقاییتبارها به فلات ایران بوده است.
موزه مردمشناسی بلوچ
جزیره زنگبار از ۱۶۹۸ و با غلبه عمانیها بر پرتغالیها، تحت حاکمیت سلطنت عمان درآمد. به نظر میرسد که منظور از شیراز و شیرازی، جغرافیایی به گستردگی سواحل دریای عمان و خلیج فارس از مسقط تا بنادر خط ساحلی ایران باشد و در این میان حضور عددی بلوچها در شرق آفریقا چشمگیرتر بوده است؛ طوری که حتی در مومباسای کنیا موزه مردمشناسی بلوچ وجود دارد. اما بیشتر این تجار عرب، بلوچ و بهاصطلاح شیرازی در کنار تجارت ادویه و خصوصا میخک، به تجارت برده مشغول بودند و بردههای بهاصطلاح زنگی را که از شرق آفریقا بودند به اسم حبشی، نوبهای و زنگی خرید و فروش میکردند. زنگبار یکی از مراکز اصلی این تجارت برده بوده است. این گروههای اعراب و ایرانی، برخلاف آفریقاییها در خانههای سنگی زندگی میکردند و صاحبان زمین، ثروت و برده بودند. زنگبار جزیرهای مرجانی با طبیعت منحصربهفرد است. در جنگلهای قسمت داخلیتر جزیره میتوان گونه میمون منحصر به این جزیره را که کولوبوس قرمز زنگبار نام دارد و دستانش انگشت شست ندارد، دید. مزارع ادویه زیادی که میخک، دارچین، لمون، گراس، فلفل و... پرورش میدهند در سرتاسر جزیره وجود دارند. کشت ادویه در گذشته مهمترین منبع درآمد مردم جزیره بوده است، ولی همانطور که اشاره شد تاجران عرب، ایرانی و پرتغالی، تجارت پرسودتری هم داشتند.
بازارهای بردهفروشی
آنها به خرید و فروش انسانها به عنوان برده مشغول بودند. در شهر سنگی، از مرکز تاریخی نگهداری بردهها که آنها را تا زمان فروش در بازارها در این مرکز نگهداری میکردند بازدید میکنیم. اینکه انسانها در یک دوره تاریخی نهچندان دور چنین نگرشی به انسانهای دیگر داشتهاند برای ما در عصر حاضر عجیب و باورنکردنی است. انگلستان اولین کشوری در دنیا بود که بردهداری را در سال ۱۷۷۲ رسما ممنوع کرد. انگلستان اقتصادی صنعتی را شروع کرده بود و نسبت به رقیبش اسپانیا که اقتصادش متکی به نیروی کار یدی در آمریکای جنوبی بود، وابستگی کمتری به نیروی کار بردهها داشت. در ۱۸۳۳ انگلستان دست به اقدام بزرگی زد و بردهداری را در تمام دنیا ممنوع کرد. به این ترتیب انگلیسیها به کشتیهای حامل برده برای آزادکردنشان حمله کردند. با این سیاست انگلیس اوضاع اقتصادی اعراب و ایرانیتبارهای زنگبار ضعیف شد و بسیاری از آنها شروع به ترک زنگبار کردند (جالب اینجاست که عمان از آخرین کشورهای دنیا بود که بردهداری را در سال ۱۹۷۰ ممنوع کرد). در ایران سال ۱۲۲۷ هجری محمدشاه قاجار دستور کلی ممنوعیت بردهداری را صادر کرد که البته اجرائی نشد. ناصرالدینشاه در سال ۱۲۶۵ هجری ورود بردگان سیاهپوست از مسیر دریا به ایران را ممنوع کرد و در سال ۱۲۶۸ هجری بین ایران و انگلیس تواقفی امضا شد که کشتیهای ایرانی توسط انگلیسیها برای پیداکردن بردههای قاچاق بازرسی شوند. سرانجام روز ۱۸ بهمن ۱۳۰۷ هجری، ممنوعیت بردهداری در ایران در مجلس شورای ملی به تصویب رسید و بردهداری در ایران بهطور رسمی خاتمه یافت. زنگبار سواحل مرجانی بینظیر با شنهای سفید دارد؛ طوری که بهشتی برای اسنورکلینگ و تفریحات دریایی به شمار میرود. عصرها در کنار اسکله شهر سنگی، بچهها در آب شیرجه میزنند و در پارک «فرودهانی» با غروب آفتاب بساط غذاهای دریایی کنار خیابانی پهن میشود. در این بازارچه ماهیهای تازه، هشتپا و... را میتوان خرید و همان جا طبخشده نوش جان کرد. بیشتر آفریقاییهای زنگبار مشابه مردم شرق آفریقا از فرهنگ هاکونا ماتاتا تبعیت میکنند و عجله زیادی برای انجام کارها ندارند. احتمالا فقدان فصلهای متفاوت (غیر از فصل باران و خشک)، ثبات اقلیمی، دردسترسبودن دائمی منابع غذایی و حتی ساعات طلوع و غروب ثابت خورشید تأثیر زیادی در شکلگیری این فرهنگ داشته است. این مردم نه با عجلهکردن احتمالا اوضاع زندگیشان دستخوش تغییر شگرفی میشده و نه با کندبودن چندان از جریان زندگی عقب میماندند.
بهشت کوچک مسلمانان
اکثریت مردم زنگبار مسلمانند و اوضاع اقتصادیشان بهتر از مردم سرزمین اصلی تانزانیاست. بهطور کلی در شرق آفریقا مسلمانان و هندیها بهطور میانگین وضع اقتصادی بهتری نسبت به بقیه ساکنان شرق آفریقا دارند. البته با تمام این تفاصیل، بیشتر مردم زنگبار فقیر هستند و در حال حاضر توریسم منبع بسیار مهم درآمد آنهاست.
زنگبار برای قرنها بدون اینکه کشتیای در ساحلش پهلو بگیرد، احتمالا برای آفریقاییهای ساکنش بهشت کوچک لایتغیری بوده است که گذر زمان در آن معنای چندانی نداشته است و البته از پیشرفتها و اخبار دنیا هم بیخبر بودهاند. با ورود اولین کشتیهای ایرانی، اعراب و پرتغالیها، تحول، پیشرفت و البته نگونبختی و بردگی برای مردمان بومی این سرزمین توأمان شروع شده است. در چند سال اخیر سرمایهگذاری در بخش انرژی و تولید در این جزیره افزایش چشمگیری داشته است و شاید مسیر آینده بتواند مردم بومی این منطقه را به دستاوردهای جدید وارداتی خوشبینتر کند.