درسهایی از یک مناظره اقتصادی
مناظره یا گفتوگوی میان مسعود نیلی و محمد مالجو که هر دو از دانشآموختگان مطرح رشته اقتصاد بهشمار میروند و به دو نحله فکری تعلق دارند، نکات آموزندهای برای جامعه دانشگاهی خودتحریمی داشته است.
مناظره یا گفتوگوی میان مسعود نیلی و محمد مالجو که هر دو از دانشآموختگان مطرح رشته اقتصاد بهشمار میروند و به دو نحله فکری تعلق دارند، نکات آموزندهای برای جامعه دانشگاهی خودتحریمی داشته است.
مسعود نیلی به اقتصاد رقابتی بازار با گرایش فکری نگاهی به اقشار آسیبپذیر و محمد مالجو به اقتصاد مشارکتی در چارچوب اندیشههای مارکس باور دارند.
برای آشنایی بیشتر با دو اقتصاددان مطرح بد نیست گریزی بزنیم به تحصیلات و سابقه و فعالیتهای آنان:
مسعود نیلی، زاده ۲۵ بهمن سال ۱۳۳۳ در شهر همدان است و در دوران ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی به مدت سه سال معاون رئیس سازمان برنامه و بودجه بود. نیلی همچنین بهعنوان مشاور رئیسجمهوری در امور اقتصادی، دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی، استاد دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف و رئیس مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی (ریاستجمهوری) فعالیت داشته است. او عضو پیشین تیم اقتصادی حسن روحانی پس از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری بوده است. حسن روحانی چندی بعد از تشکیل هیئت دولت یازدهم، نیلی را بهعنوان مشاور اقتصادی رئیسجمهور منصوب کرد. نیلی چندی بعد جایگزین محمدعلی نجفی در دبیرخانه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت شد. او پیشتر دستیار ویژه رئیسجمهوری در امور اقتصادی بود.
مسعود نیلی در سال ۱۳۵۹ در مقطع کارشناسی رشته مهندسی سازه از دانشگاه صنعتی شریف فارغالتحصیل شد و در سال ۱۳۶۴ توانست مدرک کارشناسی ارشد برنامهریزی سیستمهای اقتصادی خود را از دانشگاه صنعتی اصفهان دریافت کند. او بعدها به انگلستان رفت و در رشته اقتصاد در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترای اقتصاد در دانشگاه منچستر تحصیل کرد و در سال ۱۳۷۴ فارغالتحصیل شد.
همانطورکه اشاره شد، نیلی سه سال در دوران ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی معاون سازمان برنامه و بودجه بود. پس از آن، در تهیه و تدوین اولین و سومین برنامه پنجساله توسعه کشور ایفای نقش کرد و مدتی از اعضای شورای اقتصاد بود. در دوران ریاستجمهوری محمد خاتمی، مجدد بهعنوان معاون سازمان برنامه و بودجه و سرپرست کمیته خصوصیسازی برگزیده شد. او از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۹۰ رئیس دپارتمان اقتصاد دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف و در دو مقطع زمانی از بهمن ۱۳۸۶ تا بهمن ۱۳۹۰ و همچنین از شهریور ۱۳۹۸ تا مهر ۱۴۰۰ نیز رئیس این دانشکده بوده و در سال گذشته بازنشسته اجباری شد.
زمینههای علمی مورد علاقه او، تئوری اقتصاد کلان، اقتصاد کلان بینالملل، اقتصاد سیاسی و اقتصاد ایران است. از مهمترین فعالیتهای نیلی میتوان از تدوین سند استراتژی توسعه صنعتی کشور در زمان وزارت اسحاق جهانگیری در دوران ریاستجمهوری محمد خاتمی در سال ۱۳۸۲ نام برد.
بخشی از تألیفات مسعود نیلی عبارتاند از: اقتصاد ایران؛ چگونگی گذر از ابرچالشها، اقتصاد ایران و معمای توسعهنیافتگی، تجربه توسعه صنعتی در جهان، دولت و رشد اقتصادی در ایران، اقتصاد و عدالت اجتماعی، مبانی اقتصاد، برنامهریزی در ایران: ۱۳۱۶-۱۳۵۶، اقتصاد ایران به کدام سو میرود؟ و بهرهوری صنعت ایران؛ بررسی توان رقابتپذیری بنگاههای صنعتی.
محمد مالجو، دیگر صاحبنظر برجسته اقتصادی، در سال ۱۳۵۱ در تهران به دنیا آمد. او در دانشگاه تهران به تحصیل در رشته اقتصاد پرداخت و با مدرک دکترا از این دانشگاه دانشآموخته شد. مالجو پس از پایان تحصیلات خود در ایران، به هلند رفت و برای مدتی بهعنوان پژوهشگر میهمان در پژوهشکده بینالمللی تاریخ اجتماعی در آمستردام به پژوهش پرداخت. او پس از مدتی به ایران بازگشت و به تدریس در دانشگاهها و مؤسسات آزاد مانند مؤسسه پرسش پرداخت و همچنین پژوهشهای خود را در حوزه تاریخ اندیشه اقتصادی، اقتصاد سیاسی و تاریخ اقتصادی ایران در دوره پیش و پس از انقلاب ۵۷ ادامه داد. مالجو به دلیل داشتن تفکرات مارکسیستی، عملا از کسب مناصب دولتی و حتی کرسی استادی در دانشگاههای کشور محروم و برخلاف نیلی در حلقه دولتیها نبوده است. مالجو تاکنون دست به تألیف ارزنده هفت کتاب و ترجمه هشت کتاب زده است. سیاست اعتدالی در بوته نقد اقتصاد سیاسی، چهره ژانوسی اکتبر؛ هاله کودتایی یک انقلاب، پراکندگان پاکباخته؛ افت توان چانهزنی نیروهای کار در ایران، تاراج نهان؛ سلب مالکیت از نیروهای کار در اثر تورم در ایران، کوچ در پی کار و نان: فاعلیت منفعلانه مستمندان آذربایجان از ۱۳۲۷ تا ۱۳۲۹ خورشیدی، زندهباد کارخانه و خیز خام؛ کشاکش مستمندان و دیوانسالاران از 1309 تا 1320 در ایران ازجمله تألیفات محمد مالجو بهشمار میآید. مالجو همچنین ترجمه شماری از آثار ارزشمند ازجمله تکوین طبقه کارگر در انگلستان، نظام بازار، هواهای نفسانی و منافع؛ استدلالهای سیاسی به طرفداری از سرمایهداری پیش از اوجگیری، دگردیسی مشغولیتها؛ نفع شخصی و کنش همگانی، گذر از مرزها، دگرگونی بزرگ؛ خاستگاههای سیاسی و اقتصادی روزگار ما و... را انجام داده است.
چندی پیش مناظرهای بین این دو اقتصاددان انجام شد که حاوی نکات ارزندهای بود.
۱- اینکه برای تفاهم یا رسیدن به حداقلهایی در زمینه مشارکت فکری، بحث، گفتوگو و مجادله الزامی است.
2- نقد و مجادلات فکری، تاریخی بس دیرینه دارد، اما با اقتباس از جمله افلاطون که برسر درِ ورودی آکادمی نوشته بود «هرکس هندسه نمیداند وارد نشود» -اگرچه این اخطار بر سبیل توصیه بوده است، چون گفتوگوهایی که در آکادمی میشد، مباحثه جدی و فهم آنها محتاج به مقدمات علمی و مخصوصا ریاضیات بود وگرنه همه کس به آزادی به آکادمی وارد میشد- پیششرط مناظره، مباحثه و گفتوگو، پذیرش تنوع افکار در چارچوب آزادی اندیشه و عقاید و احترام به آرای دیگران است که متضمن یافتن راهکار پیشرفت جامعه و دستیابی به چارچوبهای عملی برای رسیدن به توسعه پایدار اجتماعی-اقتصادی در شرایط فعلی است.
3- بدون شک شرط اساسی حضور در نقد و مجادلات علمی، سیاسی، اجتماعی و بهخصوص اقتصادی داشتن حداقلهایی از سواد و دانش تئوریک افراد است و هر مدعی به صرف ادعا نمیتواند در مجادلاتی اینگونه حضور یابد؛ چراکه چهبسا اقتصادخواندههایی که هنوز در تعریف اقتصاد بهمثابه علم معیشت زندگی آحاد جامعه ناتوان ماندهاند اما ادعای جهانشمولی عقاید خود را دارند.
4- اگرچه علم اقتصاد مبتنی بر عدد و حسابوکتاب است اما اقتصاد در بستر مناسبات سیاسی شکل میگیرد. بنابراین در نقد و مجادلات علمی و اقتصادی، تقدیس اشخاص و عقاید جایگاهی ندارد و طرفین باید از بررسی علتالعلل مشکلات اقتصادی طفره نروند و آن را به محالات واگذار نکنند؛ بهطوری که مشکلات و معضلات اقتصادی پادرهوا باقی بمانند؛ زیرا بررسی همه مستندات و تجربیات شکست برنامههای اقتصادی چند دهه اخیر مؤید وجود یک سیاست درونزاست.
5- برای تأثیرگذاری آرای مختلف اقتصادی در پیشرفت و توسعه اقتصادی، توصیه میشود علاقهمندان علاوه بر مطالعه نظام اقتصاد رفاه در اروپای شمالی که نظارت بر دست نامرئی را ضروری میداند، حتما مطالعه کتاب دوجلدی «مبانی تفکرات اقتصادی و توسعه در ژاپن، ترجمه دکتر محمد نقیزاده» را در برنامه مطالعه خود قرار دهند تا با نتایج و محصول کار مشترک اقتصاددانان هوادار بازار رقابتی و اقتصاددانان هوادار کنترل بازار در ژاپن آشنا شویم.
فارغ از همه موارد فوق، این گفتوگو و مجادله را باید به فال نیک گرفت که دو نفر از صاحبنظران اقتصادی دیوار خودتحریمی اندیشمندان را در هم شکستند و رودرروی یکدیگر با احترام به همدیگر به مجادله و نقد آرای طرفین پرداختند.