تعرفه ١٤٠٣
شاید برخی باور نکنند، اما اگر برای خرید به سوپرمارکت میروید میزان پولی که همراه میبرید کمیت و کیفیت چیزی را که میخرید تعیین میکند. بنابراین اگر به یک پیک 200 هزار تومان پول با فهرستی بلندبالا برای یک شام عالی بدهید، نهتنها از شما نخواهد گرفت، بلکه حاضر است مبلغی هم بپردازد تا از دست چنین آدم پرتی خلاص شود.
شاید برخی باور نکنند، اما اگر برای خرید به سوپرمارکت میروید میزان پولی که همراه میبرید کمیت و کیفیت چیزی را که میخرید تعیین میکند. بنابراین اگر به یک پیک 200 هزار تومان پول با فهرستی بلندبالا برای یک شام عالی بدهید، نهتنها از شما نخواهد گرفت، بلکه حاضر است مبلغی هم بپردازد تا از دست چنین آدم پرتی خلاص شود. این موضوع تنها برای شام و سوپرمارکت صدق نمیکند، در همهجا صادق است الا سلامت. هیچچیز عجیبتر از این نیست که بسیاری از مردم و مسئولان تصور میکنند سلامت نیازمند هزینه نیست. هرساله مبلغی اندک را برای تعرفههای پزشکی تصویب میکنند. عالم و آدم میدانند تنها 10 درصد آن دستمزد پزشکان و بقیه برای تهیه وسایل و امکانات لازم است. اما جالب اینجاست که همه مثل همان خرید سوپرمارکت، وسایل لازم برای یک شام حسابی را سفارش میدهند، اما از پول خبری نیست. امسال اما یک نکته دیگر هم به غرابت اوضاع میافزاید؛ معاون درمان وزارت بهداشت یعنی مسئول اصلی درمان بیماران در کشور یعنی دقیقا همان پیکموتوری (بلانسبت) که قرار است خریدها را انجام دهد، نهتنها این مسئولیت بزرگ اخلاقی (درمان مردم بدون بودجه کافی) را بدون کمترین واهمه از احتمال پاسخگویی در کمیسیون اخلاقی نظام پزشکی میپذیرد، حتی از احتمال افزایش تعرفهها تا همان مختصری که شورای عالی بیمه مصوب کرده است، آنقدر نگران میشود که تا تعطیلات به پایان نرسیده، از فضای مجازی استفاده کرده و پیام میرساند که خیر تعرفهها تا ٥٠ درصد افزایش پیدا نکردهاند، مبادا سیستم سلامت هم به اندازه یک سر انگشت به قوانین اقتصاد تمکین کند! و ارباب به خرج بیفتد! نمیدانم تابهحال در تاریخ سابقه داشته است که سرداری در شروع جنگ نگران افزایش بودجهای باشد که در اختیار او گذاشته میشود؟ معلوم نیست آقای دکتر، معاون درمان کشور هستند یا معاون صرفهجویی در درمان؟! تعرفه درمان در کشور سالهاست با فریب افکار عمومی و خلط هزینهای که دولت باید برای درمان مردم بپردازد، با درآمد پزشکان که بخش کوچکی از آن تعرفه است و با تحریک احساسات عمومی علیه پزشکان پایین نگه داشته شده است. واقعیکردن تعرفههای پزشکی البته نیازمند تکنولوژی و تمهیدات نظارتی پیشرفتهای است که از وظایف همین معاونت درمان است. درواقع معاونت درمان، معاونت کیفیت درمان است نه هزینههای درمان! نبود سیستم نظارتیای که در صورت واقعیکردن تعرفهها بتواند بر اعمال بهینه آن نظارت کند، مصداق بارز ناکارآمدی مزمنی است که نه در این دوره بلکه از دورههای قبل به جا مانده است. ناکارآمدی موجود در نظارت بر کیفیت درمان حاصل نظام فشلی است که قادر نیست میزان اهمیت و ضرورت کارهای پزشکی را ارزیابی و به میزان اهمیت، دشواری و روزآمدی ایشان ارزشگذاری کند. تنها چشمهای نشسته و به عادت غبارگرفته میتوانند کل خدمات پزشکی را فارغ از کیفیت و ضرورت آنها، تنها با یک درصد آنهم بهطورکل برای دستمزد و امکانات، قاطی، بالا و پایین ببرد. تعرفه کاری که در اصل یک کیفیت است، در هر شرایطی، با هر امکاناتی و توسط هر فردی با هر میزان تجربه تنها یک عدد ثابت است؛ سالهاست سیستم حتی توان این را نداشته که این رقم اندک را حداقل به شکل یک طیف اعلام کند؛ مثلا فلان کار تخصصی حداقل اینقدر و حداکثر آنقدر. کیفیت سلامت مهمترین فاکتور امنیت ملی است، حتی بیش از خوراک و مسکن؛ چراکه با غذا و مسکنی بدون کیفیت هم میتوان زنده ماند اما سلامت بدون کیفیت نقض عرض است. درست است که دنیا سکته مغزی حاد را در همان ساعات اول درمان میکند اما چنین درمانی با کیفیت پایین و بدون امکانات لازم نقض غرض است. توضیح رعایت خیر عموم یا خیر دیگری ممکن است برای بسیاری از افراد دشوار باشد. باید اینطور گفت: ممکن است برخی از بستگان و نزدیکان در حال یا آینده امکان استفاده از امکانات درمانی خارج از کشور را نداشته باشند، از اینرو بد نیست نگاهی هم به آنچه مردم نیاز دارند، داشته باشید، بهعلاوه سکته مغزی تنها در سه ساعت اول قابل درمان است و بعد از آن ساعات کشورهای خارج هم کمکی نمیکنند.